پاسخهای دکتر احمد. ع. معینی (٢٨٧)
سلام .کدام حاکم منظور شاعره ؟ «آن كسی را كه دراُين ملك،سليمان كرديمّ /ملت امروز يقين كرد كه او اهرمن است»
از اشعار سیاسی دوره مشروطیت است
وقت بخیر . نثر روان جمله ی "وظيفه روزی به خطای مَنکر نبَرد."
با خطا و گناه فاحش رزق و روزی او را قطع نمی کند
سلام معنی واژه "خاک" در بیت واژه "خاک" تو بیت "بگفتا: دل ز مهرش کي کني پاک؟//بگفت: آنگه که باشم خفته در خاک»"
منظور خفته در قبر و گور است
به معنی شیر شرزه و خشمگین
تفاوت معنایی فعل گرفت در مصرع های زیر : ز کردار بد پوزش اندر گرفت محتسب مستي به ره ديد و گريبانش گرفت
در مصرع اول به معنی شروع و آغاز است برای پوزش خواستن در مصرع دوم به معنی جلب کردن و بازداشتن است
"باسق" در جمله ی " تخم خرمایی به ترتیبش نخل باسق گشته" به چه معناس؟
نخل بلند و تناور
سلام .دوستان در این شعر خیام "یک کوزه شراب تا بهم نوش کنیم /زان پیش که کوزهها کنند از گل ما" در این مصرع منظور از گل ما چیست ؟
از گل ما به معنی از خاک ما بعد از مردن
" بادپیما" در بیت به چه معنیه ؟ چو با حبیب نشینی و باده پیمایی به یاد دار مُحِبّان بادپیما را
بادپیما به معنی سریع السیر و بخه کردار باد است ولی در اینجا احتمالا رفیقانی که بسرعت باد از بین ما میروند و جایشان خالی میماند
سلام میشه قافیه بیت زیر رو مشخص کنید : "ای یاد تو مونس روانم /جز نام تو نیست برزبانم"
روانم و زبانم قافیه این بیت هستند
گزینه چهارم درست است ضمنا شعر به این صورت درست است کمان را به زه کرد زود اشکبوس تنی لرز لرزان و رخ سندروس همچنین در بیت اول :چنان شد که گفتی ز مادر نزاد صحیح می باشد
مجموع سن برسام و مادرش 47 سال است.هنگامی که برسام بدنیا امد مادرش 25ساله بود. اکنون برسام چندسال دارد؟
اینکه خیلی ساده است و نیازی به فرمول نوشتن هم نداره سن برسام11 و سن مادرش 36 جمع سن هردو هم 47
کنایه از بی ارزش بودن و اهمیت ندادن و مهم نبودن چیزی یا امری است و در افواه عمومی گاه هم ارز این معنی به عضوی از اعضا بدن اشاره می کنند ولی نکته مهم این است که آن عضو نه تنها بی اهمیت نیست بلکه در بقا نسل اهمیت فراوانی دارد
" دِرخش " در بیت زیر به چه معناییه ؟ همان دم تهمتن برآمد به رخش جهان گشت از گرد رخشش درخش
درخشان پر نور روشن نورانی رخشنده
منظور از « خصم » در بیت زیر کیست؟ چو شیر خدا راند بر خصم تیغ به سر کوفت شیطان دو دست دریغ
منظور از خصم دشمن است و به نبرد حضرت علی با عمربن عبدود در جنگ خندق دارد
بهائم حیوانات بارکش و ستوران در مقابل واژه انعام که بیشتر برای حیواناتی که غذای انسان را تامین می کنند مانند گوسفند و گاو بکار میرود
مانع آید او ز دید آفتاب چونک گردش رفت شد صافی و ناب ✏ «مولانا»
گزینه سوم درست است
تا که نبض از نام کی گردد جهان او بود مقصود جانش در جهان
گزینه سوم درست است
مانع آید او ز دید آفتاب چونک گردش رفت شد صافی و ناب ✏ «مولانا»
گرینه سوم درست است
تا که لقمان دست سوی آن برد قاصدا تا خواجه پسخوردش خورد ✏ «مولانا»
گزینه سوم درست است
"مِرا" در بیت زیر یعنی چی؟ درونش یکی دید ماهی دگر مِرا و درخشنده مانند خور
از واژه مرئی یعنی قابل دیدن و نورانی مشتق شده
از واژه احشاَء به معنی اندرونه های شکم وسینه
سحر کاهی را به صنعت که کند باز کوهی را چو کاهی میتند ✏ «مولانا»
گزینه سوم درست است
این سخا شاخیست از سرو بهشت وای او کز کف چنین شاخی بهشت ✏ «مولانا»
گزینه سوم درست است
معنی " گنبدِ مینا میکرد" در بیت : گفتم این جامِ جهانبین به تو کِی داد حکیم؟ گفت آن روز که این گنبدِ مینا میکرد
گفت آن روز که این گنبدِ مینا میکرد گفت زمانیکه این جهان و کیهان را خلق می کرد
کسی که خبط و اشتباه فراوان مرتکب می شود
"طبایع " در این بیت یعنی چی؟ ترکیب طبایع چو به کام تو دمیست رو شاد بزی اگرچه بر تو ستمیست
در این بیت ترکیب طبایع اشاره به طبایع چهار گانه انسان داشته و ترکیب مناسب آنها کنایه از داشتن نعمت سلامتی و تندرستی است می گوید چون سلامت هستی برو شاد زندگی کن هرچند که مورد ظلم و ستم قرار گرفته باشی
اندر آن که بود اشجار و ثمار بس مرودی کوهی آنجا بیشمار ✏ «مولانا»
در آن کوه درختان میوه بی شمار و درختان گلابی کوهی بود
ناله ام فغانم فریادم ضجه ام
منظور مولانا از "منعم قدس " در بیت آن منعم قدس کز جهان مستغنیست جان همه اوست او ز جان مستغنیست چیه؟
خدای قادر قاهر توانای جهان آفرین بی همتا
معنی کلمه ی "صراحی" در بیت می لعل مذاب است و صراحی کان است جسم است پیاله و شرابش جان است
صراحی به معنی پیاله و جام می جام شراب
آزردن او لیک سزاوار نباشد کانشوخ ندید است سزاوارتر از خویش
شوخ به معنی یار عیار دل آرام دلبر
"قجست" تو این بیت چه معنیی داره ؟ خمس صد دینار بستانی به دست گفت او خود این بهای ده قجست
بهای ده قجست یعنی بهای ده قوچ (گوسفند نر پروار) است قج به معنی قوچ
منظور از "هُش " در این بیت چیه ؟ نیاکان من اژدهاکش بُدند دلیران و گردانِ با هُش بدند
هوشیار بودند باهوش بودند با ذکاوت بودند تند ذهن بودند
مطیع تسلیم فرمانبردار گوش بفرمان
جهاز شکم اندرونه شکم معده و روده و دل و جگر
باسلام عزیزان؛ من که الان داشتم لغات رو رصد میکردم به فکرم رسید کلمه ممنوع که در ترکی به ان قدغن گفته میشود اما در زبان فارسی معنای خاصی برای ان در نظر نگرفته شده است مثلا بخواهیم بگوییم ورود ممنوع ما باید اینارو بکار ببریم که اصلا معنی نمیدن این معنی ها هم منبعش همین سایت هست{ورود = غیرمجاز، غیرقانونی ممنوعه، منع شده، ناروا، نهی} اگر معنی خاصی دارد بفرمایید تا اگاه شویم.
ناروا ناشایست نشدنی نشاید. نباید ناستوده
فرصت را از دست مده
سلام .ضرب المثل "پرده هفت رنگ مگذار تو که در خانه بوریا داری" کنایه از چیست ؟
عامیانه آن این است: یارو نون نداره بخوره نوشابه میخواد آروغ بزنه
این اصطلاح رو: "آدم گدا این همه داد" به چه کسی میگن ؟
در گدایی لاف شاهی زدن
درود فراوان کسی مفهوم ضرب المثل "گربه شیر است در گرفتن موش لیک موش است در مصاف پلنگ" رو میدونه؟
گرفتم ز تو ناتوان تر بسی است تواناتر از تو هم آخر کسی است