پاسخهای دکتر احمد. ع. معینی (٣٦٢)
مهتران یعنی چه؟ به عربی اینطور نوشته شده در قرآن کریم: المَلَأُ
بزرگان مقامات روسای ایل و گروه و حکومت و دولت مه+تر+ان مه به معنای بزرگ تر صفت تفضیلی ان علامت جمع
معادل فارسی برای "رای العین" چی میشه ؟
بوضوح دیدن ثابت شدن مطمئمن شدن اطمینان حاصل کردن
کار سخت و دشواری انجام دادن را شق القمر کردن می گویند
بنظرتون واژه های " دِراز گُذَر " و " دِراز راه " برای معادل پارسی کوریدور Corridor مناسبه ؟ بررسی که کردم دیدم معنای ریشه ای ایتالیایی این کلمه همین میشه ...
راهرو مناسب تر است یا دالان
معنی دِماغ پرور
یعنی یک دسته گل فکر پرور یا روح و روان پرور یا شادی آفرین
معنای کلمه ی برتارک در شعر خوان هشتم اخوان ثالث در مصرع یک سرش چون تاج برتارک چیست ؟
یک تاج بر تارک یعنی یک تاج بر روی سر یا بر فرق سر کسی قرار گرفتن
هم خانواده و جمع برای کلمه ی "نفس"
هم خانواده نفس انفاس نفوس تنفس متنفس
در کتابی نوشته بود :روی ایوان قصر می ایستاد و به جهان فانیان در ان پایین نگاه میکرد
انسانهای فانی انسانهای رفتنی کل من علیها فان
حرف "ک" در "خورجینک " "پسرک " به چه معنایی است ؟
این پسوند ک برای تصغیر است
مشورت کن با گروه صالحان بر پیمبر امر شاورهم بدان
پاکان نیکان درست کاران انسانهای نیک سرشت
از واژه بدیع به معنی نو و جدید. مشتق شده است و در معنی رسم یا آداب یا رفتار نو یا جدید باب کردن است
"نکته دان عشقي" در این بیت یعنی چی؟ زان يار دلنوازم شکريست با شکايت گر نکته دان عشقي بشنو تو اين حکايت
اگر عشق و عاشقی را می شناسی
منظور مولانا از" در وقت" به چه معناست ؟ سیلیی در وقت بر مسکین بزن که رهاند آنش از گردن زدن
تنبیه جزیی نمودن خطاکار برای محافاظت کردن از زیانی کلی
معنی "لطف تو ناگفته ی ما میشنود" چیه ؟ ” ما نبودیم و تقاضامان نبود لطف تو ناگفته ی ما میشنود “
خداوند رب العالمین خالق باری اول و آخر
تندی نمودن ستیز کلامی کردن
منظور شاعر از"خوشخو و حلیم" چیه ؟ قصد خون تو کند تا ممکنست گرچه خوشخو و حلیم و ساکنست
خوش اخلاق و صبور
چاق شده وضعش بهتر شده پولدار شده اوضاعش روبراه شده
ساده لوح ابله نادان غافل گول مشنگ
با سلام این مصرع را چگونه و چرا به این شکل می خوانید: جامی است که" عقل" ، آفرین می زندش یا جامی است که" عقل آفرین" ، می زندش
بصورت اول درست است
کاربرد ضرب المثل " قرص خورشید در سیاهی شد یونس اندر دهان ماهی شد."
این بیت یعنی شب شد و یا شرایط بسیار بد و ناگوار شد
فلسفه ی نهان در این رباعی چیعه ؟ تفسیرش کنید لطفا ! یک قطره آب بود و با دریا شد یک ذره خاک و با زمین یکتا شد آمد شدن تو اندرین عالم چیست؟ آمد مگسی پدید و ناپیدا شد خیام
قطره دریاست اگر با دریاست ورنه او قطره و دریا دریاست
واضح آشکار مبرهن روشن
ضرب المثل "خشک و تر با هم میسوزه !" کنایه از چیه ؟
بی گناه و گناهکار با هم مجازات میشوند
"آب از دریا می بخشی " کنایه از چیه ؟
بخشیدن از مال غیر خرج چون از کیسه مهمان بود حاتم طایی شدن آسان بود
" موضع" در این بیت به چه معناست ؟ گفت شه نیکوست خیر و موقعش لیک چون خیری کنی در موضعش
در وقت مناسب در جای مناسب برای افراد مناسب به میزان مناسب
معنی که کیمیای سعادت، سکوت بود، سکوت چه زخم ها که نخوردم من از زبان خودم!
سخن کم گوی تا در کار گیرند که در بسیار بد بسیار گیرند
یعنی پیامد هر کاری که از ما سر بزند اجتناب ناپذیر است و کاری برلی رفع عوارض سؤ آن نمی توان کرد و لذا؛ کسی که باد بکارد طوفان درو می کند
باد در قفس کردن یعنی: کار بیهوده کردن نقش بر آب زدن گره بر باد زدن کاه کهنه باد دادن برای کر ساز زدن و برای کور رقصیدن کار بی حاصل کردن
"سر به بیابان گذاشتن" کنایه از چیه ؟
سر به بیابان گذاشتن یعنی: عرصه را خالی کردن میدان را ترک کردن کم آوردن رد دادن دیوانه شدن مجنون شدن از مشکلات فرار کردن
تیری در تاریکی انداختیم یعنی: با تکیه بر شانس و اقبال و بدون حساب و کتاب کاری کردیم الله بختکی کاری انجام دادیم سنگ مفت گنجشک مفت
این ضرب المثل کنایه از چیه ؟ یک گنجشک در دست به از صد باز در هواست
این ضرب المثل در ترجیح سود اندک ولی نقد بر سود بسیار ولی نسیه است چون نسیه ممکن است وصول نشود سرکه نقد به از حلوای نسیه نقد را بچسب نسیه را بی خیال
یار وفادار یار همراه رفیق صدیق
اصطلاح " به روی بزرگوار خود نیاورد " کنایه از چیست ؟ معادل امروزی آنرا بنویسید
نشنیده گرفتن ندیده گرفتن به روی خود نیاوردن
میشه معنی گر صبر کنی زه غوره حلوا سازی یعنی چی دقیق و بامعنی لطفا توضیح ندهید
یعنی با صبر و حوصله حتی میتوان از غوره ترش مزه حلوای شیرین درست کرد این ضرب للمثل در تحسین و ترغیب به صبر کردن گفته شده که باعث نتایج بسیار خوبی میشود گویند سنگ لَعل شود در مقامِ صبر آری شود، ولیک به خونِ جگر شود
اصطلاح محاوره ای فارسی "چشمم به در خشک شد" کنایه از چیه ؟
یعنی انتظار بیهوده ای داشتم ویا چشم امید داشتن بی حاصل یا بسیار منتظر بودن و نتیجه نگرفتن یا انتظار بی فرجام و بی حاصل
"آفتاب چیزی لب بوم بودن" کنایه از چیه؟
عمرش رو به اتمام است دوره اش در حال تمام شدن است عمرش منقضی شده است
ظلم ظالم مظلوم ظالمین مظلومین ظلمه ظلوم
هر چند تا میتونید برای کلمه ی "اختیار " هم خانواده بگید لطفا
مختار مخیر خیار اختیارات
"خواجه ی سیم پاش" در ادبیات و شعر فارسی به چه معناست ؟
بخشنده بودن کریم بودن سخی بودن
معنی کلمه ی " رشک" چیه ؟ ای سخن خاموش کن با ما میا بین که ما از رشک بیما میرویم
رشک به معنی حسادت و تنگ چشمی است