پاسخهای دکتر احمد. ع. معینی (٣٦٢)
وقف جیزی جهت استفاده عموم مردم آنهمه استفاده مفید و جایز
مطابق روایت افلاکی، شمس تبریزی وقتی در بغداد نزد شیخ اوحدالدین کرمانی رسید، پرسید که در چیستی؟ گفت: ماه را در تشت آب میبینم. فرمود که اگر در گردن دمل نداری، چرا بر آسمانش نمیبینی؟ منظور از ماه رو در آب تشت دیدن چیست؟ توضیح بدید ممنون
اگر ریگی به کفش نداری یا اگر مشکل خاصی نداری چرا بر آسمان نمی بینی مسلما دیدن ماه در آسمان راحت تر و منطقی تر و واضح تر است لذا اگر مشکلی مانند دملی بر گردن نداری چرا بر آسمان نمی نگری تا ماه را بهتر و واضح تر ببینی
"آبشار شلماش" در کدام استان ایران است ؟ کسی اینجا تجربه ی دیدن این ابشار رو داره ؟
سردشت واقع در آذربایجان غربی
مخلوط شیر و عسل همگن هستش یا ناهمگن؟
خصوصا در آب ولرم همگن است
منظور شاعر از "درد عسر" در این بیت چیه ؟ درد عسر افتاد و صافش یسر او صاف چون خرما و دردی بسر او
درد نداری درد فقر و فاقه و تنگدستی سختی و بدروزگاری یسر با عسرست هین آیس مباش راه داری زین ممات اندر معاش ✏ «مولانا» چو گذشت رنج و نقصان همه باغ گشت رقصان که ز بعد عسر یسری بگشاد فضل باری ✏ «مولانا» کل من یرجو وجودا یغتنم من جودکم کل من ارداه عسر نال من میسورکم ✏ «مولانا»
"کارد بخوره به شکمت " رو کی استفاده میکنیم ؟
در مورد افراد شکمباره و پرخور بکار می رود
تفسیر این شعر چیه ؟ نیست عزرائیل را دست و رهی بر عاشقان عاشقان عشق را هم عشق و سودا میکشد
درد عشق به اندازه کشتن و مرگ عاشق سخت است و جانکاه و عزرائیل دستی در کشتن عشاق ندارد(با مرگ عاشق توسط عزرائیل از درد عشق آسوده میشود)
وقتی مثلا ژاکت پرز دار پوشیدیم و پرز هاش گردنو اذیت میکنه،به جز اذیت کردن معادل دیگه ای در فارسی داره؟
آزار دادن آزار دیدن بی گمان هرگز کسی چون من نکرد خویشتن را مایهٔ آزار خویش ✏ «فروغ فرخزاد» سوختم از غم و کی باشد غم من مایهٔ آزارش ✏ «فروغ فرخزاد» مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن که در شریعتِ ما غیر از این گناهی نیست ✏ «حافظ » نرگس مست وی آزار دلم میطلبد آنکه در عربده میآورد او مستان را ✏ «سعدی» چو اندر سری بینی آزار خلق به شمشیر تیزش بیازار حلق ✏ «سعدی»
معلم داداشم بهشون تکلیف داده گفته قافیه رو از تو این شعر پیدا کنید😐 اصلا قافیه داره آیا؟
قافیه نداره چون شعر نو است
به شب نشینی خرچنگ های مردابی چگونه رقص کند ماهی زلال پرست رسیده ها چه غریب و نچیده می افتند به پای هرزه علف های باغ کال پرست شب نشینی خرچنگ های مردابی کنایه از چیه ؟
خرچنگ های مردابی کنایه از افراد خبیث و بدجنس و بدطینت است و جمله شب نشینی خرچنگ های مردابی به هم نشینی و همدستی و پشت گرمی و توطئه آنها بر علیه مردم و پاکان و ضعفا اشاره دارد
مفهوم Apartheid چیه ؟ معادل فارسیش چی میشه ؟
مانند رژیم سابق آفریقای جنوبی که بر اساس تبعیض نژادی و برتری سفید پوستان بر سیاه پوستان بود. علیرغم برچیده شدن آن رژیم ولی انواع تبعیض در حوامع انسانی کماکان وجود دارد
مخفف (B&B) در صنعت هتل داری یعنی چی؟
یعنی صبحانه و تخت خواب
در بیت "ز رقیبِ دیوسیرت، به خدای خود پناهم / مَگَر آن شهابِ ثاقب مددی دهد، خدا را" منظور از "شهاب ثاقب" چیست؟
تیر غیب که از جانب خدای به رقیب دیو سیرت فرود می آید
بپرسیدم از مرد نیکو سخن کسی کو بسال و خرد بد کهن معنی مصرع دوم این بیت چیست ؟
یعنی مردی که هم از نظر سنی و هم از نظر عقل و خرد بالا بود
معنوی لغوی "جائر" در "حاکم جائر" چیه ؟
نشات شده از جور به معنی ستم و ظلم حاکم جائر یعنی حاکم ظالم و ستمکار
هم خانواده های فعل عربی "وَقَعَ" و معنای مختلفش چی میشه ؟
واقع واقعه وقوع به معنی حادث شدن اتفاق افتادن بوقوع پیوستن
" روزن کردنست" در این بیت یعنی چی؟ دوزخست آن خانه کان بی روزنست اصل دین ای بنده روزن کردنست
روزن کردن کنایه از راه ورود انوار الهی به دل فرد است که اگر این راه بسته باشد فرد راهی برای دریافت نور هدایت نخواهد داشت
کدام شاعر قرن هفتم هجری به خاطر قصیدههای حماسی و مدحیه مشهور است؟
شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی
ماننده به دیو کسی که مشاعرش را از دست داده و از طرف مردم به دیو تشبیه شده مجنون سرگشته
واژه نیرنگ گول زدن
معنی کلمه ی "محتسب" در بیت: محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت/مست گفت ای دوست این پیراهن است افسار نیست
پاسبان گزمه داروغه نگهبان مامور شرع
تفسیر کلی این بیت و معنی "سمند" در اینجا چیه؟ بنده باش و بر زمین رو چون سمند چون جنازه نه که بر گردن برند
منظور از سمند اسب و یا مرکب است
منظور مولانا از "او " در این بیت چیه ؟ زَر از آنِ توست ، زَر او نافرید / نان از آنِ توست ، نان از توش رسید
منظور از او در این بیت یک شخص دیگری است کسی که زر را در قبال چیزی به دیگری داده
معنی های دیگر کلمه ی " دین " چیه ؟ به غیر از مذهب و ...
علاوه بر معانی ذکر شده معنی پشت و دنبال و ادامه هم میدهد
آخر آخر پایان آخر تاکید موکدی است بر نهایت و پایان
رقیق. رقت. نازک. کم. مایه. شفاف غلیظ. غلظت. ضخیم. پرمایه. کدر
....... shall I fear, but the ones who hurt me?
پاسخ صحیح گزینه چهارم می باشد
اربین بردن نابود کردن محو کردن
پاسخ گزنه 2 می باشد
پاسخ گزنه 2 می باشد
جمله سازیم مشگل داره آیا میتونید در رابطه با واژه موضع چند جمله پیشنهاد بدید
ای برادر موضع تاریک و سرد صبر کردن بر غم و سستی و درد ✏ «مولانا» صوفیان را پیش رو موضع دهند کاینهٔ جانند و ز آیینه بهند ✏ «مولانا» موضع معروف کی بنهند گنج زین قبل آمد فرج در زیر رنج ✏ «مولانا»
بدبخت نالان بد سرانجام بد اقبال فلک زده حقیر
This summer we went ....... holiday to Greece.
پاسخ صحیح: گزینهی اول
در مسلمان شأن محبوبی نماند خالد و فاروق و ایوبی نماند ✏ «اقبال لاهوری» جبر خالد عالمی برهم زند جبر ما بیخ و بن ما بر کند ✏ «اقبال لاهوری» قوت بازوی خالد دیده ئی شام را بر سر شفق پاشیده ئی ✏ «اقبال لاهوری»
اگه میشه یه جمله که کلمه هیهات هم توش باشه بگید از همگی ممنونم پیشاپیش
ته که ناخواندهای علم سماوات ته که نابردهای ره در خرابات ته که سود و زیان خود ندانی به یاران کی رسی هیهات هیهات ✏ «باباطاهر» میرفت خیالِ تو ز چشمِ من و میگفت هیهات از این گوشه که معمور نماندست ✏ «حافظ » خیال حوصلهٔ بحر میپزد هیهات چههاست در سرِ این قطرهٔ مُحال اندیش! ✏ «حافظ »
باران رحمتی است که می بارد بر سنگلاخ قلب گنهکاری ✏ «فروغ فرخزاد» ز تاج ملکزادهای در مناخ شبی لعلی افتاد در سنگلاخ ✏ «سعدی» از سنگلاخ دنیا، ای شیشه بار بگذر چون سیل نو بهاران، زین کوهسار بگذر ✏ «صائب تبریزی» هرکجا سنگیندلی در سنگلاخ دهر هست سنگ از بهر من دیوانه میسازد جدا ✏ «صائب تبریزی»
معنی نقصان در این بیت از مولانا کفر و فرعونی هر گبر بعید جمله از نقصان عقل آمد پدید
کاهش عقل کم عقلی بی عقلی
برو پاس درویش محتاج دار که شاه از رعیت بود تاجدار ✏ «سعدی»
گزینه سوم درست است
این ضرب المثل در موارد مشاهده بدعهدی های مکرر بکار میرود یعنی همانطوریکه درنده خویی سرشت و ذات گرگ است و نمیتواند به عهد و پیمان دوری از ذات خود وفادار بماند لذا افراد بدعهد و پیمان شکن هم مرتبا نقض پیمان میکنند مگر اینکه بمیرند
ضربالمثل 'تا کور شود هر آنکه نتواند دید' کنایه از چیه ؟
کنایه از خشم انزجار از حسادت افراد حسود و آرزوی کوری و نابینایی برای آنان است معادل عامیانه آن : بترکه چشم حسود