پیشنهادهای MEHRAN (١٧٤)
نکات مهم و توضیحات تکمیلی نکته: Furnish به معنای "تأمین کردن" یا "فرنیش کردن" است و در زمینه های مختلف به کار می رود. در معنای اولیه، این واژه به مع ...
We slipped into a daily routine of warnings to stay the fuck inside, bookended by beating to drive the point home. Bookended by /ˈbʊkˌɛndɪd baɪ/ ...
درستش هست flock together
رئیس/بزرگ — اصطلاحی غیررسمی برای اشاره به شخص قدرتمند.
دو معنی متضاد داره: ۱. به علاوه ی ۲. جدا از ( به جز ) مثال ها برای هردو 1. Beside being a talented musician, she is also a skilled painter. ( I ...
- خود بزرگ بینی کردن - قُپی آمدن
به شوخی گرفتن ( جدی نگرفتن ) مسئله ای که مهم است و باید جدی گرفته شود این عبارت معمولا با not میاد مثلا: the smuggler's head is not a person to be ...
تکرار عملکرد یا موفقیت کسی ( مثلا یک بازیکن فوتبال ) و یا حتی فراتر از آن رفتن ( آکسفورد )
بر خلاف ترجمه های غلط زیادی که ثبت شده اند اگر درباره رنگ باشد می شود ملایم و در هیچ دیکشنری معنای "تیره" نیامده است. معنای آکسفورد: ( of colour ...
اجازه بازگشت همکار یا همسر بعد از یک جدایی یا مخالفت most people decide not to take a cheating partner back His wife said she would never take him ...
حشراتی که توانایی راه رفتن روی آب را دارند
مزاحم کسی شدن a man with an opinion on everything, he doesn't hesitate to intrude upon whoever happens to be standing by
صدای تولید شده بوسیله مالش دو قسمت از بدن به یکدیگر در بندپایان و حشرات مانند صدای جیرجیرک
ماسک شدن صدایی توسط صدایی دیگر در جنگ جهانی اسنایپرها برای جلوگیری از شنیده شدن صدای گلوله، آن را با صدای هواپیماهای جنگی که در حال عبور بودند یا مو ...
در رکاب کسی بودن ( کنار وی جنگیدن و به او خدمت کردن )
دندان بهم خاییدن ( از خشم )
یک نوع بمب شکل پذیر و بشدت تخریبگر
مبتلا به بیماری عفونی در دستگاه تناسلی ( سفلیس )
نتیجه گیری و جمع بندی و پایان دادن ( به معنای conclude )
آدم بی سواد و مهارت و بی علاقه به یادگیری، تپه ( سنگین و ناجور ) the lumpen proletariat ( = unskilled working people )
کسی را از کار برکنار کردن ( به علت خطاکاری ) ، برکنار شدن، باری از دوش کسی برداشتن، از کسی دزدی کردن ( معنی کنایه آمیز ) مثال برای معنای اول ( رایج ...
همه شماها ( معادل all of you ) The Southern American regionalism “y'all” and the British colloquialism “you lot” are similar in that both can be us ...
تنزل، افت و کاهش در موضوعات اخلاقی و رفتاری to fall from an attained and usually high level ( as of morals or manners ) to one much lower برای مثال ...
تفنگ معمولی که توسط سربازان معمولی حمل می شود
یک لامپ الکتریکی که در مرکز تئاتر قرار داده می شود هنگامی که تئاتر خالی و تاریک است
اگر نشد We will probably have the conference at the Hyatt Hotel or, failing that, at the Fairmont.
موثر و کارآمد بودن Getting shit done is a fun ( albeit less eloquent ) way to say “being productive”. You've probably heard a million ways to boost ...
دستکاری مدار کیت ها لوازم مختلف ( مثلاً گیتار یا اسباب بازی های باتری خور ) به نحوی خلاقانه و بر پایه ریسک برای خلق ابزاری جدید
بعنوانِ real darkness has love for a face تاریکی یک رخ دارد و آن عشق است ( عشق را بعنوان صورت دارد )
با قدرت و سرعت در میان چیزی حرکت یا جریان یافتن مثال ها: As soon as I stepped on the stage, I could feel the adrenaline coursing through my body. ...
بستنی یا هر نوع خوراکی شیرینی حاوی تکه های میوه به صورت خرد شده یا خشک شده لطفا جای هزارخط معنی انگلیسی به انگلیسی یک خط معنی فارسی بیاورید، متشکرم.
درست پیش رفتن و بهتر شدن شرایطی Don't worry about anything - it'll all work out ( for the best ) in the end, you'll see. Nothing was working out r ...
وضعیت بدی که کار از کار گذشته باشد ( مثلاً یک مریضی یا مستی و. . . ) He was so far gone that he could hardly walk.
درخشیدن با نور ملایم و لرزان the sea shimmered in the sunlight
- جایگزین کسی یا چیزی شدن - جای کسی یا چیزی را گرفتن
گوش جان سپردن ( به حرف های کسی )
موقعیتی که اتفاق افتاده و تمام شده The debate will play out in the media over the next week or two.
به نحوی که مقداری محزون به نظر می رسد "I've broken my glasses, " he said plaintively.
موقعیتی که فردی تصور می کند خنده دار است اما به نظر شما اینطور نیست Look, if this is your idea of a joke, I don’t find it at all funny. ( لطفا پی ...
Look, if this is your idea of a joke, I don’t find it at all funny. Look, if this is your idea of a joke, I don’t find it at all funny.
یک شکل منحنی به عنوان نمادی از نام شرکت ( از این عبارت در ابتدا برای نماد شرکت نایک استفاده شد )
- از پس حمله/مخالفین برآمدن The Frenchman held his own against the challenger. - گلیم خود را از آب کشیدن She can hold her own against almost any ...
به شدت ناخوشایند the unspeakable horrors of chemical weapons ( منبع: کالینز )
فراخور موقعیت، بجا I think congratulations are in order for the new graduates in the room!
معادل bring it on - هرچی داری رو کن ( من کاملاً آمادم ) - این گوی و این میدان
بازار محدود ( به معنای بازاری که در آن بر خلاف بازار رقابتی تعداد محدود و اندکی از عرضه کنندگان وجود دارند )
به معنای بازاری است که بر خلاف بازار رقابتی در آن تعداد محدود و اندکی از عرضه کنندگان وجود دارند و مصرف کننده به چار باید به قیمت آنان خرید کرده یا ا ...
برداشت غیر معمول و فراوان از یک محصول کشاورزی همچنین به صورت مجازی معنی "مقدار فراوان از چیزی" می دهد، مثال: We have a bumper crop of candidates fo ...
تهدید آمیز threatening harm; menacing. "Bill shot a baleful glance in her direction"
لباس یا جواهرات جلف ( متظاهر ) و بی کیفیت
شرایط را به نفع خود رقم زدن، با تاثیر بر شرایط احتمال برد خود را بیشتر کردن to put someone or something in a advantageous or disadvantageous positio ...
دستبند پلیس ( عامیانه ) اصطلاحی قدیمی است
رابطه جنسی برقرار کردن To have sex, especially referring to its possibility or eventuality. He could get it if he just had more confidence. ( م ...
به طرز بی اَمانی
دقت کنید املای صحیح author هست
از بقیه گزینه ها بهتره ( موقع انتخاب بین گزینه های بد و بدتر موقعی که فرد مخاطب به گزینه ای علاقه مند است )
اگر در کتاب خوب باشید یعنی با شما حال می کنند و اگر در کتاب بد باشید یعنی از دست شما عصبانی هستند If you are in someone's good books, they are pleas ...
نمی تونیم اجازه بدیم اتفاق بیافته، باید ازش اجتناب بشه
توجه کنید املای صحیح کلمه "consciousness" هست
کمی عجیب و غریب This adjective also means "a little weird" or "eccentric. " An off - center sense of humor is wacky and strange, and if you're feeli ...
خود را ملزم به انجام کاری دانستن
با دوام ترین بخش پوست حیوانات دقیقا زیر مو که اصلاح نشده و جلا داده نشده است و بنابراین بهترین نوع چرم از نظر ویژگی های طبیعی پوست است
گپ زدن، مکالمه عادی ( این عبارت رکیک محسوب می شود )
با دوستان گپ زدن ( این عبارت رکیک محسوب می شود )
پاگیر گذشته خود شدن ( منبع: کالین ) If something catches up with you, you are forced to deal with something unpleasant that happened or that you di ...
گفتن چیزی به کسی که درباره آن نمی داند، فاش کردن I hate to be the one to lay this on you, but your girlfriend has just left with another guy.
از صحنه روزگار محو کردن
آستری ( کت یا ژاکت )
اتفاق غیر منتظره ای پیش آمدن I was delayed–something came up at home.
گذشتن ( درباره زمان ) With the final seconds ticking away, Milan scored a goal. * بصورت tick by هم می آید
گذشتن ( درباره زمان ) With the final seconds ticking away, Milan scored a goal. * بصورت tick away هم می آید
دریچه تهویه هوا
روتین شغلی When you're a nurse, cleaning up vomit is all in a day's work.
حوزه اخذ رای
گرداب قدرتمند و مکنده یا هر وضعیتی شبیه به آن: tried to shoot the canoe across a stretch of treacherous maelstrom —Harper's
پارچه نازک و شفاف ( آستری ) که معمولا برای پشت صحنه تئاتر کاربرد دارد
موجب ستایش دیگران شدن ( گل کردن/جلوه کردن ) به علت ظاهر جای fine می تواند هر چیز دیگر بنشیند، مثلاً: cut a lithesome figure موجب ستایش دیگران شدن ...
حس شدید و ناگهانی ترس یا هیجان
بی امان ( بدون کاهش در شدت یا قدرت )
به معنای نابود کردن چیزی یا کسب و کاری به علت نامدیریتی یا سهل انگاری و بی برنامگی می باشد. مثال: If�you�would�just�remember�to�get�your�oil�changed ...
این گزینه باید کافی باشد ( علارقم ناقص بودن چون چاره دیگری نیست )
ناگهان شروع به انجام کاری کردن ( منبع: کمبریج )
بی سابقه ( ویژگی بی سابقه ای در فردی ) در متن زیر معنای "لحن بی سابقه" می دهد. It sounds to me like you're trying to start an amphetamine lab in ...
How dare you do this to my face, you worm. I'll get you yet! بالاخره، در نهایت
اعمال و رفتارهای که شایسته رنج سنی شخصی نباشد
دقت بفرمایید املای صحیح psychopath است
به داد کسی رسیدن
پنجره با شیشه ی منقش و رنگی ( در کلیساها )
محل خطابه و موعظه کشیش در کلیسا
در کل به معنای فرد ( معمولا کارفرما ) که خشن و سختگیراست و کار زیادی از زیر دستان می کشد کار پرمشقت و ناخوشایند معادل ball buster
در کل به معنای فرد ( معمولا کارفرما ) که خشن و سختگیراست و کار زیادی از زیر دستان می کشد کار پرمشقت و ناخوشایند
در کل به معنای فرد ( معمولا کارفرما ) که خشن و سختگیراست و کار زیادی از زیر دستان می کشد کار پرمشقت و ناخوشایند معادل bull breaker
در کل به معنای فرد ( معمولا کارفرما ) که خشن و سختگیراست و کار زیادی از زیر دستان می کشد کار پرمشقت و ناخوشایند معادل ball breaker
خارق العاده superior to or going beyond the usual
اسپری گرد گیری
یک عبارت یا یک ویژگی که در اثر هنری تکرار می شود و حامل پیام مهمیست
مورد تشویق Women of the court were expected to play both contract bridge and chess sufficiently well to prove an interesting challenge to a man - - ...
یک شاتگان سبک برای شکار پرندگان یا حیوانات کوچک a light shotgun for shooting birds or small animals.
در پی، به دنبالِ If something happens in the wake of something else, it happens after and often because of it: Airport security was extra tight in t ...
oppressively heavy
مجموعه لباس هایی که هیچ وقت از مد نمی افتند و با معمولاً با همه لباس ها می شه پوشیدنشون و به همه لباس ها میان مثل شلوار جین. A wardrobe staple is a ...
لباس جنس مخالف را تن کردن If someone is in drag, they are wearing clothes usually worn by people of the opposite sex, especially as part of an enter ...
تقلید کردن یک ظاهر ( تیپ و پوشش ) یا ایده ی تحسین برانگیز to imitate the ideas, appearance, etc. , of At times he seems to be channeling the late M ...
دستگیر کردن و بردن و زندانی کردن کسی ( توسط پلیس ) verb To arrest, capture, or otherwise detain someone. A noun or pronoun can be used between "ta ...
موقعی استفاده می شود که انتظار داریم طرف متقابلا منصفانه برخورد کند Fair's fair: I washed the dishes yesterday, so it's your turn to do them today.
بسیار جذاب ( درباره شخص ) ( humorous ) ( of a person ) very attractive his delectable body
بیماری تخریب شدن سلول های سیستم عصبی مرکزی
پذیرفتن چیزی ناخوشایند و اجتناب ناپدیزی از سر ناچاری
اینم یکی مثل بقیه!
خشک و کوتاه سرفه کردن to cough in a short dry manner منبع: merriam - webster
انحراف یا سقوط کردن ( تنزل کردن ) به ویژه از یک وضعیت بالاتر منبع: merriam - webster ضمن اینکه عبارت lapse of honour به معادل فارسی "کسر شأن" اشاره ...
کسر شأن
محزون و تنها مانده
چهار جهت اصلی ( شمال و جنوب و غرب و شرق )
بازتاب عمومی
به تدریج و به نحو نامحسوسی به سمت وضعیتی رفتن
نمونه تحقیقاتی ( مثلا یک حشره یا حیوان یا گیاه و غیره ) ، نمونه نمایشی
سکوی پَرِش
برای بیان میزان کمی از ترس به کار میره، معادل فارسی اون می تونه باشه "اوه" You should see the big wad of lint I just plucked from the trap of my clo ...
محکم چسباندن لب ها به یکدیگر بصورت قوسی ( به نشانه ی رد کردن یا ناپسند شمردن )
ترجمه صحیح تر "اندکی همراه با" هست چرا که عبارت tinge به مقدار کمی از هر چیز اشاره دارد، مثلا رگه ای از چیزی یا سایه ای از رنگی
دوستانه رفتار کردن ( بویژه با کسی که قرار نیست دوستانه رفتار کنید مثلا دشمن خود یا دشمن گروه خود یا دشمن کشور خود ) She was accused of fraternizing ...
به بیان دقیق تر، اینطور بگم که، در واقع A: "Wait, how old is she going to be?" B: "I told you, eight! As in, the number that comes before nine. " A: ...
محتمل ترین و مناسب ترین most likely to be chosen for something; most suitable The house is isolated and a prime target for burglars. He's a prime ...
به سرپنجه ی کفش گفته می شود. ( بخش میانی و بالایی کفش طبق تصویر )
نمی دونم چی بگم والا، هیچ ایده ای در این باره ندارم
تغییر و تحولات شدید و عجیب و غیر منتظره
استشناق یک خط پودر مواد مخدر
دروغ با از قلم انداختگی به حالتی می گویند که فرد با ذکر برخی حقاق توام با از قلم انداختن برخی دیگر سعی در به اشتباه انداختن مخاطب دارد. مثلا ماشین ...
معنی اول و مهمش رو کسی نذاشته بود: 1. به رگبار بستن و کشتن کسی kill someone by firing a series of bullets or other missiles 2. زیر گرفتن بی مهابای ...
حله، باشه قبول
بدون لکه و کدورت ( درباره اشیا مثلا شیشه )
ستودنی
بشدت، حسابی، کاملا If you pass the door i'll have to whip you but good از در رد بشی مجبورم حسابی شلاقت بزنم!
کار سخت و دشوار، کار پرخطر We should be able to leave without being noticed, but it will be sticky business
فرد تازه کار و علاقمند و آینده دار در حوزه ای
از دست دادن موقتی چیزی ( بخاطر فراموشی جای آن ) معنای "گم کردن" کلی تر هست و دربرگیرنده قید موقتی در تعریف فعل نمی باشد.
یک یا چند صف از مردم یا وسایل نقلیه که در یک جهت یکسان حرکت می کنند ( کاروان ) one or more lines of people or vehicles moving in the same direction ...
تصویری سایه مانند که از تابش شدید نور پشت شی به وجود می آید
برای توضیح خواستن درباره چیزی استفاده می شود
معنای حامد درست است ( منطبق بر دیکشنری کمبریج ) : حفظ کردن چیزی hang onto something
علاوه بر رشک بردن، نکوهش کردن هم معنا می دهد، از دیکشتری مرین وبستر: to look upon with disapproval or envy
پابرهنه وسط بحثی پریدن
شخصی که مشوق و فعال کننده رفتارهای خود ویرانگیر و منفی در شخص دیگر است ( مثلا اعتیاد ) سایر معانی به ترتیب اهمیت: کار راه انداز، تسهیل گر، قوت ده ...
شناختن/شناسایی شخصیت و انگیزه های کسی
منظره تماشایی و شگفت انگیز
با سرعت خارج از کنترلی حرکت کردن an electric golf cart careened around the corner
زنگ زده ( بعنوان صفت ) a rusting tractor
برای منفی کردن جملات بصورت تاکیدی ‘Where’s Wally?’ ‘Damned if I know. ’ ( =I don’t know ) I’ll be damned if I can find my keys ( =I can’t find them ...
گذران کردن
سنجیدن شرایط و گرفتن تصمیم درست با نتیجه مطلوب
جهان کوچک ( در دل جهانی بزرگتر )
دو معنی دارد: - چیزی کار نمی کند - چیزی پذیرفته و مناسب نیست نکته: اگر بعد از آن with قرار گیرد مثلا this job doesn't fly with me یعنی آن کار مر ...
چیزی درست کار نمی کند
یه جای کار میلنگه
شکست دادن چیزی یا کسی با قوی و شجاع بودن to defeat someone or something that is opposing you by being brave and strong He admired the President’s a ...
گول خوردن، باور کردن چیزی که حقیقت نداره
مردی با رفتارهای زنانه
مصنوعی و باور ناپذیر ( درباره طرح داستان فیلم و سریال و. . . ) If you say that the plot of a play, film, or novel is contrived, you mean that it is ...
با تلاش ( به زور ) از کسی ستاندن obtain ( something such as money or information ) from someone unwilling to give it to obtain by much effort from ...
خرس قطبی
پیش نما ( منظره جلویی/ جلوتر تصویر ) پیش زمینه برای درک صحیح تر تصویر ضمیمه شده را ببینید
ترکوندن told you i'd rock that sh!t بهت گفته بودم می ترکونم
عُرف
عُرف جامعه
برنامه ریزی شده، در دست اقدام
بفرما! دیدی گفتم!
منم همینطور!
تحت کنترل و سیطره چیزی یا کسی بودن
شَنیع
کاوش و ماینینگ اطلاعات
جدی گرفتن کاری
جایی که باید چیزی قوی ظاهری شود و از مزیت های خود استفاده کند
نوعی ماشین کوپه که سقف تاشو دارد