پیشنهادهای MEHRAN (١٧٠)
موقعی استفاده می شود که انتظار داریم طرف متقابلا منصفانه برخورد کند Fair's fair: I washed the dishes yesterday, so it's your turn to do them today.
بسیار جذاب ( درباره شخص ) ( humorous ) ( of a person ) very attractive his delectable body
بیماری تخریب شدن سلول های سیستم عصبی مرکزی
پذیرفتن چیزی ناخوشایند و اجتناب ناپدیزی از سر ناچاری
اینم یکی مثل بقیه!
خشک و کوتاه سرفه کردن to cough in a short dry manner منبع: merriam - webster
انحراف یا سقوط کردن ( تنزل کردن ) به ویژه از یک وضعیت بالاتر منبع: merriam - webster ضمن اینکه عبارت lapse of honour به معادل فارسی "کسر شأن" اشاره ...
کسر شأن
محزون و تنها مانده
چهار جهت اصلی ( شمال و جنوب و غرب و شرق )
بازتاب عمومی
به تدریج و به نحو نامحسوسی به سمت وضعیتی رفتن
نمونه تحقیقاتی ( مثلا یک حشره یا حیوان یا گیاه و غیره ) ، نمونه نمایشی
سکوی پَرِش
برای بیان میزان کمی از ترس به کار میره، معادل فارسی اون می تونه باشه "اوه" You should see the big wad of lint I just plucked from the trap of my clo ...
محکم چسباندن لب ها به یکدیگر بصورت قوسی ( به نشانه ی رد کردن یا ناپسند شمردن )
ترجمه صحیح تر "اندکی همراه با" هست چرا که عبارت tinge به مقدار کمی از هر چیز اشاره دارد، مثلا رگه ای از چیزی یا سایه ای از رنگی
دوستانه رفتار کردن ( بویژه با کسی که قرار نیست دوستانه رفتار کنید مثلا دشمن خود یا دشمن گروه خود یا دشمن کشور خود ) She was accused of fraternizing ...
به بیان دقیق تر، اینطور بگم که، در واقع A: "Wait, how old is she going to be?" B: "I told you, eight! As in, the number that comes before nine. " A: ...
محتمل ترین و مناسب ترین most likely to be chosen for something; most suitable The house is isolated and a prime target for burglars. He's a prime ...
به سرپنجه ی کفش گفته می شود. ( بخش میانی و بالایی کفش طبق تصویر )
نمی دونم چی بگم والا، هیچ ایده ای در این باره ندارم
تغییر و تحولات شدید و عجیب و غیر منتظره
استشناق یک خط پودر مواد مخدر
دروغ با از قلم انداختگی به حالتی می گویند که فرد با ذکر برخی حقاق توام با از قلم انداختن برخی دیگر سعی در به اشتباه انداختن مخاطب دارد. مثلا ماشین ...
معنی اول و مهمش رو کسی نذاشته بود: 1. به رگبار بستن و کشتن کسی kill someone by firing a series of bullets or other missiles 2. زیر گرفتن بی مهابای ...
حله، باشه قبول
بدون لکه و کدورت ( درباره اشیا مثلا شیشه )
ستودنی
بشدت، حسابی، کاملا If you pass the door i'll have to whip you but good از در رد بشی مجبورم حسابی شلاقت بزنم!
کار سخت و دشوار، کار پرخطر We should be able to leave without being noticed, but it will be sticky business
فرد تازه کار و علاقمند و آینده دار در حوزه ای
از دست دادن موقتی چیزی ( بخاطر فراموشی جای آن ) معنای "گم کردن" کلی تر هست و دربرگیرنده قید موقتی در تعریف فعل نمی باشد.
یک یا چند صف از مردم یا وسایل نقلیه که در یک جهت یکسان حرکت می کنند ( کاروان ) one or more lines of people or vehicles moving in the same direction ...
تصویری سایه مانند که از تابش شدید نور پشت شی به وجود می آید
برای توضیح خواستن درباره چیزی استفاده می شود
معنای حامد درست است ( منطبق بر دیکشنری کمبریج ) : حفظ کردن چیزی hang onto something
علاوه بر رشک بردن، نکوهش کردن هم معنا می دهد، از دیکشتری مرین وبستر: to look upon with disapproval or envy
پابرهنه وسط بحثی پریدن
شخصی که مشوق و فعال کننده رفتارهای خود ویرانگیر و منفی در شخص دیگر است ( مثلا اعتیاد ) سایر معانی به ترتیب اهمیت: کار راه انداز، تسهیل گر، قوت ده ...
شناختن/شناسایی شخصیت و انگیزه های کسی
منظره تماشایی و شگفت انگیز
با سرعت خارج از کنترلی حرکت کردن an electric golf cart careened around the corner
زنگ زده ( بعنوان صفت ) a rusting tractor
برای منفی کردن جملات بصورت تاکیدی ‘Where’s Wally?’ ‘Damned if I know. ’ ( =I don’t know ) I’ll be damned if I can find my keys ( =I can’t find them ...
گذران کردن
سنجیدن شرایط و گرفتن تصمیم درست با نتیجه مطلوب
جهان کوچک ( در دل جهانی بزرگتر )
دو معنی دارد: - چیزی کار نمی کند - چیزی پذیرفته و مناسب نیست نکته: اگر بعد از آن with قرار گیرد مثلا this job doesn't fly with me یعنی آن کار مر ...
چیزی درست کار نمی کند