تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

موقعی استفاده می شود که انتظار داریم طرف متقابلا منصفانه برخورد کند Fair's fair: I washed the dishes yesterday, so it's your turn to do them today.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

بسیار جذاب ( درباره شخص ) ( humorous ) ( of a person ) very attractive his delectable body

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

بیماری تخریب شدن سلول های سیستم عصبی مرکزی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

پذیرفتن چیزی ناخوشایند و اجتناب ناپدیزی از سر ناچاری

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

اینم یکی مثل بقیه!

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

خشک و کوتاه سرفه کردن to cough in a short dry manner منبع: merriam - webster

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انحراف یا سقوط کردن ( تنزل کردن ) به ویژه از یک وضعیت بالاتر منبع: merriam - webster ضمن اینکه عبارت lapse of honour به معادل فارسی "کسر شأن" اشاره ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسر شأن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محزون و تنها مانده

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

چهار جهت اصلی ( شمال و جنوب و غرب و شرق )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

بازتاب عمومی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

به تدریج و به نحو نامحسوسی به سمت وضعیتی رفتن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

نمونه تحقیقاتی ( مثلا یک حشره یا حیوان یا گیاه و غیره ) ، نمونه نمایشی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سکوی پَرِش

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

برای بیان میزان کمی از ترس به کار میره، معادل فارسی اون می تونه باشه "اوه" You should see the big wad of lint I just plucked from the trap of my clo ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤

محکم چسباندن لب ها به یکدیگر بصورت قوسی ( به نشانه ی رد کردن یا ناپسند شمردن )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

ترجمه صحیح تر "اندکی همراه با" هست چرا که عبارت tinge به مقدار کمی از هر چیز اشاره دارد، مثلا رگه ای از چیزی یا سایه ای از رنگی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوستانه رفتار کردن ( بویژه با کسی که قرار نیست دوستانه رفتار کنید مثلا دشمن خود یا دشمن گروه خود یا دشمن کشور خود ) She was accused of fraternizing ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤

به بیان دقیق تر، اینطور بگم که، در واقع A: "Wait, how old is she going to be?" B: "I told you, eight! As in, the number that comes before nine. " A: ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

محتمل ترین و مناسب ترین most likely to be chosen for something; most suitable The house is isolated and a prime target for burglars. He's a prime ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

به سرپنجه ی کفش گفته می شود. ( بخش میانی و بالایی کفش طبق تصویر )

پیشنهاد
٠

نمی دونم چی بگم والا، هیچ ایده ای در این باره ندارم

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

تغییر و تحولات شدید و عجیب و غیر منتظره

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

استشناق یک خط پودر مواد مخدر

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دروغ با از قلم انداختگی به حالتی می گویند که فرد با ذکر برخی حقاق توام با از قلم انداختن برخی دیگر سعی در به اشتباه انداختن مخاطب دارد. مثلا ماشین ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

معنی اول و مهمش رو کسی نذاشته بود: 1. به رگبار بستن و کشتن کسی kill someone by firing a series of bullets or other missiles 2. زیر گرفتن بی مهابای ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

حله، باشه قبول

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

بدون لکه و کدورت ( درباره اشیا مثلا شیشه )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

ستودنی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بشدت، حسابی، کاملا If you pass the door i'll have to whip you but good از در رد بشی مجبورم حسابی شلاقت بزنم!

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

کار سخت و دشوار، کار پرخطر We should be able to leave without being noticed, but it will be sticky business

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

فرد تازه کار و علاقمند و آینده دار در حوزه ای

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

از دست دادن موقتی چیزی ( بخاطر فراموشی جای آن ) معنای "گم کردن" کلی تر هست و دربرگیرنده قید موقتی در تعریف فعل نمی باشد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

یک یا چند صف از مردم یا وسایل نقلیه که در یک جهت یکسان حرکت می کنند ( کاروان ) one or more lines of people or vehicles moving in the same direction ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٧

تصویری سایه مانند که از تابش شدید نور پشت شی به وجود می آید

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

برای توضیح خواستن درباره چیزی استفاده می شود

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

معنای حامد درست است ( منطبق بر دیکشنری کمبریج ) : حفظ کردن چیزی hang onto something

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

علاوه بر رشک بردن، نکوهش کردن هم معنا می دهد، از دیکشتری مرین وبستر: to look upon with disapproval or envy

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

پابرهنه وسط بحثی پریدن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

شخصی که مشوق و فعال کننده رفتارهای خود ویرانگیر و منفی در شخص دیگر است ( مثلا اعتیاد ) سایر معانی به ترتیب اهمیت: کار راه انداز، تسهیل گر، قوت ده ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

شناختن/شناسایی شخصیت و انگیزه های کسی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

منظره تماشایی و شگفت انگیز

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

با سرعت خارج از کنترلی حرکت کردن an electric golf cart careened around the corner

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

زنگ زده ( بعنوان صفت ) a rusting tractor

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای منفی کردن جملات بصورت تاکیدی ‘Where’s Wally?’ ‘Damned if I know. ’ ( =I don’t know ) I’ll be damned if I can find my keys ( =I can’t find them ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

گذران کردن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سنجیدن شرایط و گرفتن تصمیم درست با نتیجه مطلوب

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

جهان کوچک ( در دل جهانی بزرگتر )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دو معنی دارد: - چیزی کار نمی کند - چیزی پذیرفته و مناسب نیست نکته: اگر بعد از آن with قرار گیرد مثلا this job doesn't fly with me یعنی آن کار مر ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چیزی درست کار نمی کند