تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

دو معنی متضاد داره: ۱. به علاوه ی ۲. جدا از ( به جز ) مثال ها برای هردو 1. Beside being a talented musician, she is also a skilled painter. ( I ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

- خود بزرگ بینی کردن - قُپی آمدن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

به شوخی گرفتن ( جدی نگرفتن ) مسئله ای که مهم است و باید جدی گرفته شود این عبارت معمولا با not میاد مثلا: the smuggler's head is not a person to be ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

تکرار عملکرد یا موفقیت کسی ( مثلا یک بازیکن فوتبال ) و یا حتی فراتر از آن رفتن ( آکسفورد )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٨

بر خلاف ترجمه های غلط زیادی که ثبت شده اند اگر درباره رنگ باشد می شود ملایم و در هیچ دیکشنری معنای "تیره" نیامده است. معنای آکسفورد: ( of colour ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

اجازه بازگشت همکار یا همسر بعد از یک جدایی یا مخالفت most people decide not to take a cheating partner back His wife said she would never take him ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

حشراتی که توانایی راه رفتن روی آب را دارند

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

مزاحم کسی شدن a man with an opinion on everything, he doesn't hesitate to intrude upon whoever happens to be standing by

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

صدای تولید شده بوسیله مالش دو قسمت از بدن به یکدیگر در بندپایان و حشرات مانند صدای جیرجیرک

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

ماسک شدن صدایی توسط صدایی دیگر در جنگ جهانی اسنایپرها برای جلوگیری از شنیده شدن صدای گلوله، آن را با صدای هواپیماهای جنگی که در حال عبور بودند یا مو ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در رکاب کسی بودن ( کنار وی جنگیدن و به او خدمت کردن )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دندان بهم خاییدن ( از خشم )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک نوع بمب شکل پذیر و بشدت تخریبگر

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مبتلا به بیماری عفونی در دستگاه تناسلی ( سفلیس )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نتیجه گیری و جمع بندی و پایان دادن ( به معنای conclude )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

آدم بی سواد و مهارت و بی علاقه به یادگیری، تپه ( سنگین و ناجور ) the lumpen proletariat ( = unskilled working people )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

کسی را از کار برکنار کردن ( به علت خطاکاری ) ، برکنار شدن، باری از دوش کسی برداشتن، از کسی دزدی کردن ( معنی کنایه آمیز ) مثال برای معنای اول ( رایج ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

همه شماها ( معادل all of you ) The Southern American regionalism “y'all” and the British colloquialism “you lot” are similar in that both can be us ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

تنزل، افت و کاهش در موضوعات اخلاقی و رفتاری to fall from an attained and usually high level ( as of morals or manners ) to one much lower برای مثال ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

تفنگ معمولی که توسط سربازان معمولی حمل می شود

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

یک لامپ الکتریکی که در مرکز تئاتر قرار داده می شود هنگامی که تئاتر خالی و تاریک است

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

اگر نشد We will probably have the conference at the Hyatt Hotel or, failing that, at the Fairmont.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

موثر و کارآمد بودن Getting shit done is a fun ( albeit less eloquent ) way to say “being productive”. You've probably heard a million ways to boost ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

دستکاری مدار کیت ها لوازم مختلف ( مثلاً گیتار یا اسباب بازی های باتری خور ) به نحوی خلاقانه و بر پایه ریسک برای خلق ابزاری جدید

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٤

بعنوانِ real darkness has love for a face تاریکی یک رخ دارد و آن عشق است ( عشق را بعنوان صورت دارد )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

با قدرت و سرعت در میان چیزی حرکت یا جریان یافتن مثال ها: As soon as I stepped on the stage, I could feel the adrenaline coursing through my body. ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بستنی یا هر نوع خوراکی شیرینی حاوی تکه های میوه به صورت خرد شده یا خشک شده لطفا جای هزارخط معنی انگلیسی به انگلیسی یک خط معنی فارسی بیاورید، متشکرم.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٤

درست پیش رفتن و بهتر شدن شرایطی Don't worry about anything - it'll all work out ( for the best ) in the end, you'll see. Nothing was working out r ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

وضعیت بدی که کار از کار گذشته باشد ( مثلاً یک مریضی یا مستی و. . . ) He was so far gone that he could hardly walk.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

درخشیدن با نور ملایم و لرزان the sea shimmered in the sunlight

پیشنهاد
٠

- جایگزین کسی یا چیزی شدن - جای کسی یا چیزی را گرفتن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گوش جان سپردن ( به حرف های کسی )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

موقعیتی که اتفاق افتاده و تمام شده The debate will play out in the media over the next week or two.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به نحوی که مقداری محزون به نظر می رسد "I've broken my glasses, " he said plaintively.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موقعیتی که فردی تصور می کند خنده دار است اما به نظر شما اینطور نیست Look, if this is your idea of a joke, I don’t find it at all funny. ( لطفا پی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Look, if this is your idea of a joke, I don’t find it at all funny. Look, if this is your idea of a joke, I don’t find it at all funny.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

یک شکل منحنی به عنوان نمادی از نام شرکت ( از این عبارت در ابتدا برای نماد شرکت نایک استفاده شد )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

- از پس حمله/مخالفین برآمدن The Frenchman held his own against the challenger. - گلیم خود را از آب کشیدن She can hold her own against almost any ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به شدت ناخوشایند the unspeakable horrors of chemical weapons ( منبع: کالینز )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

فراخور موقعیت، بجا I think congratulations are in order for the new graduates in the room!

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معادل bring it on - هرچی داری رو کن ( من کاملاً آمادم ) - این گوی و این میدان

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بازار محدود ( به معنای بازاری که در آن بر خلاف بازار رقابتی تعداد محدود و اندکی از عرضه کنندگان وجود دارند )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به معنای بازاری است که بر خلاف بازار رقابتی در آن تعداد محدود و اندکی از عرضه کنندگان وجود دارند و مصرف کننده به چار باید به قیمت آنان خرید کرده یا ا ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

برداشت غیر معمول و فراوان از یک محصول کشاورزی همچنین به صورت مجازی معنی "مقدار فراوان از چیزی" می دهد، مثال: We have a bumper crop of candidates fo ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تهدید آمیز threatening harm; menacing. "Bill shot a baleful glance in her direction"

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

لباس یا جواهرات جلف ( متظاهر ) و بی کیفیت

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شرایط را به نفع خود رقم زدن، با تاثیر بر شرایط احتمال برد خود را بیشتر کردن to put someone or something in a advantageous or disadvantageous positio ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دستبند پلیس ( عامیانه ) اصطلاحی قدیمی است

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

رابطه جنسی برقرار کردن To have sex, especially referring to its possibility or eventuality. He could get it if he just had more confidence. ( م ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

به طرز بی اَمانی