baleful

/ˈbeɪlfl̩//ˈbeɪlfl̩/

معنی: غم انگیز، مصیبت بار، محنت بار
معانی دیگر: شرارت بار، شرور، زیانبخش، مصیبت انگیز

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: balefully (adv.), balefulness (n.)
• : تعریف: threatening harm; full of malice; ominous.
مترادف: malefic, malicious, menacing, ominous, sinister
متضاد: beneficent, benevolent, friendly
مشابه: evil, harmful, hurtful, malign, malignant, threatening

- He looked at me with a baleful expression that made me want to run from the room.
[ترجمه گوگل] با قیافه بدی به من نگاه کرد که باعث شد از اتاق فرار کنم
[ترجمه ترگمان] او با حالتی baleful به من نگاه کرد که باعث شد دلم بخواهد از اتاق بیرون بروم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the government's baleful influence on newspapers
نفوذ زیانبخش دولت بر روزنامه ها

2. we saw his baleful eyes fixed on us
متوجه شدیم که چشمان شرارت بار خود را بر ما دوخته بود.

3. He gave me a baleful look.
[ترجمه گوگل]نگاه بدی به من انداخت
[ترجمه ترگمان]نگاه غم انگیزی به من کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He turned his baleful glare on the cowering suspect.
[ترجمه گوگل]او نگاه خیره کننده خود را به سمت مظنون خفه کننده چرخاند
[ترجمه ترگمان]او نگاهی baleful به مظنون فراری انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The robber gave me a baleful look.
[ترجمه گوگل]دزد نگاه بدی به من انداخت
[ترجمه ترگمان]دزد نگاهی baleful به من کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Local people can still recall the baleful glow in the night as the mill blazed.
[ترجمه گوگل]مردم محلی هنوز می توانند درخشش مهیب در شب هنگام شعله ور شدن آسیاب را به یاد بیاورند
[ترجمه ترگمان]مردم محلی هنوز می توانند نور شوم را در شبی که آسیاب شعله ور است به یاد بیاورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It will be difficult for him to be baleful about the Millennium.
[ترجمه گوگل]برای او سخت خواهد بود که در مورد هزاره نگران باشد
[ترجمه ترگمان]برایش مشکل خواهد بود که نسبت به هزاره baleful شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Florida eagles have a fierce baleful look.
[ترجمه گوگل]عقاب های فلوریدا ظاهری خشن دارند
[ترجمه ترگمان]عقاب های فلوریدا نگاه baleful و fierce دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Clearly, more and more baleful attack are come from lawful calculable website.
[ترجمه گوگل]واضح است که حملات خطرناک‌تر و بیشتر از وب‌سایت‌های قابل محاسبه قانونی ناشی می‌شوند
[ترجمه ترگمان]واضح است که حملات بیشتر و more از وب سایت calculable قانونی حاصل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But, network transmission also can have a few baleful things, e. g. person of information of calumniatory, rubbish dispersed wait.
[ترجمه گوگل]اما، انتقال شبکه نیز می تواند چند چیز بد داشته باشد، مانند g فرد از اطلاعات توهین آمیز، زباله های پراکنده انتظار
[ترجمه ترگمان]اما انتقال شبکه نیز می تواند چند مورد منفی نیز داشته باشد گرم مردم اطلاعات of، زباله ها را جمع و جور کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He remembered the general's pale baleful eyes staring at him blankly, and then the inexplicable wink.
[ترجمه گوگل]چشمان پریده رنگ پریده ژنرال را به یاد آورد که با ابهام به او خیره شده بودند و سپس چشمک غیرقابل توضیحی را به یاد آورد
[ترجمه ترگمان]چشم های pale را به یاد آورد که مات و مبهوت به او خیره شده بود و سپس چشمک غیرقابل توضیحی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Clearly, those publish baleful calumniator, rumormonger on the net, count to China with 100 million plan the netizen, it is minority after all.
[ترجمه گوگل]واضح است که کسانی که شایعه ساز و شایعه پراکنی را در شبکه منتشر می کنند، برای چین با 100 میلیون نفر برنامه ریزی می کنند، در نهایت این کشور در اقلیت است
[ترجمه ترگمان]واضح است که آن هایی که calumniator baleful را منتشر می کنند، rumormonger را بر روی تور چاپ می کنند، با ۱۰۰ میلیون برنامه در netizen حساب می کنند، پس از همه آن ها اقلیت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The log files, which record the baleful usages, will facilitate the search and locating of hackers.
[ترجمه گوگل]فایل‌های لاگ، که استفاده‌های خطرناک را ثبت می‌کنند، جستجو و مکان یابی هکرها را تسهیل می‌کنند
[ترجمه ترگمان]فایل های لاگ که کاربردهای baleful را ثبت می کنند جستجو و پیدا کردن هکرها را تسهیل خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If we did not have the baleful example of 2007 - 08 this already be a significant crisis.
[ترجمه گوگل]اگر نمونه وحشتناک 2007-08 را نداشتیم، این یک بحران مهم بود
[ترجمه ترگمان]اگر ما مثال baleful از ۲۰۰۷ - ۲۰۰۸ را نداشته باشیم، این یک بحران قابل توجه خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. That an early-warning this baleful program in sowing a newspaper is scampish software is medium " additional kind " .
[ترجمه گوگل]این که یک هشدار اولیه برای این برنامه هولناک در کاشت روزنامه، نرم‌افزار scampish است، "نوع اضافی" متوسط ​​است
[ترجمه ترگمان]این یک هشدار زودهنگام در مورد این برنامه baleful در کاشت یک روزنامه، نرم افزار scampish است که \"نوع دیگری\" است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

غم انگیز (صفت)
burdensome, baleful, tragic, somber, sombre, lugubrious, heart-rending

مصیبت بار (صفت)
baleful, catastrophic, calamitous

محنت بار (صفت)
baleful

انگلیسی به انگلیسی

• sinister; malicious, spiteful; furious; deadly
something that is baleful is likely to have harmful effects, or expresses someone's harmful intentions; a literary word.

پیشنهاد کاربران

غضبناک
مثلا نگاه غضبناک
, baleful eyes, look, stare, glance, expression, growl

بپرس