تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شرایط را به نفع خود رقم زدن، با تاثیر بر شرایط احتمال برد خود را بیشتر کردن to put someone or something in a advantageous or disadvantageous positio ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دستبند پلیس ( عامیانه ) اصطلاحی قدیمی است

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

رابطه جنسی برقرار کردن To have sex, especially referring to its possibility or eventuality. He could get it if he just had more confidence. ( م ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

به طرز بی اَمانی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

دقت کنید املای صحیح author هست

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

از بقیه گزینه ها بهتره ( موقع انتخاب بین گزینه های بد و بدتر موقعی که فرد مخاطب به گزینه ای علاقه مند است )

پیشنهاد
٢

اگر در کتاب خوب باشید یعنی با شما حال می کنند و اگر در کتاب بد باشید یعنی از دست شما عصبانی هستند If you are in someone's good books, they are pleas ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

نمی تونیم اجازه بدیم اتفاق بیافته، باید ازش اجتناب بشه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

توجه کنید املای صحیح کلمه "consciousness" هست

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

کمی عجیب و غریب This adjective also means "a little weird" or "eccentric. " An off - center sense of humor is wacky and strange, and if you're feeli ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

خود را ملزم به انجام کاری دانستن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با دوام ترین بخش پوست حیوانات دقیقا زیر مو که اصلاح نشده و جلا داده نشده است و بنابراین بهترین نوع چرم از نظر ویژگی های طبیعی پوست است

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

گپ زدن، مکالمه عادی ( این عبارت رکیک محسوب می شود )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با دوستان گپ زدن ( این عبارت رکیک محسوب می شود )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

پاگیر گذشته خود شدن ( منبع: کالین ) If something catches up with you, you are forced to deal with something unpleasant that happened or that you di ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گفتن چیزی به کسی که درباره آن نمی داند، فاش کردن I hate to be the one to lay this on you, but your girlfriend has just left with another guy.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

از صحنه روزگار محو کردن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

آستری ( کت یا ژاکت )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

اتفاق غیر منتظره ای پیش آمدن I was delayed–something came up at home.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گذشتن ( درباره زمان ) With the final seconds ticking away, Milan scored a goal. * بصورت tick by هم می آید

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

گذشتن ( درباره زمان ) With the final seconds ticking away, Milan scored a goal. * بصورت tick away هم می آید

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

دریچه تهویه هوا

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روتین شغلی When you're a nurse, cleaning up vomit is all in a day's work.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

حوزه اخذ رای

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

گرداب قدرتمند و مکنده یا هر وضعیتی شبیه به آن: tried to shoot the canoe across a stretch of treacherous maelstrom —Harper's

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

پارچه نازک و شفاف ( آستری ) که معمولا برای پشت صحنه تئاتر کاربرد دارد

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

موجب ستایش دیگران شدن ( گل کردن/جلوه کردن ) به علت ظاهر جای fine می تواند هر چیز دیگر بنشیند، مثلاً: cut a lithesome figure موجب ستایش دیگران شدن ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حس شدید و ناگهانی ترس یا هیجان

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی امان ( بدون کاهش در شدت یا قدرت )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به معنای نابود کردن چیزی یا کسب و کاری به علت نامدیریتی یا سهل انگاری و بی برنامگی می باشد. مثال: If�you�would�just�remember�to�get�your�oil�changed ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این گزینه باید کافی باشد ( علارقم ناقص بودن چون چاره دیگری نیست )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

ناگهان شروع به انجام کاری کردن ( منبع: کمبریج )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

بی سابقه ( ویژگی بی سابقه ای در فردی ) در متن زیر معنای "لحن بی سابقه" می دهد. It sounds to me like you're trying to start an amphetamine lab in ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

How dare you do this to my face, you worm. I'll get you yet! بالاخره، در نهایت

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اعمال و رفتارهای که شایسته رنج سنی شخصی نباشد

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

دقت بفرمایید املای صحیح psychopath است

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

به داد کسی رسیدن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

پنجره با شیشه ی منقش و رنگی ( در کلیساها )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

محل خطابه و موعظه کشیش در کلیسا

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

در کل به معنای فرد ( معمولا کارفرما ) که خشن و سختگیراست و کار زیادی از زیر دستان می کشد کار پرمشقت و ناخوشایند معادل ball buster

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

در کل به معنای فرد ( معمولا کارفرما ) که خشن و سختگیراست و کار زیادی از زیر دستان می کشد کار پرمشقت و ناخوشایند

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در کل به معنای فرد ( معمولا کارفرما ) که خشن و سختگیراست و کار زیادی از زیر دستان می کشد کار پرمشقت و ناخوشایند معادل bull breaker

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

در کل به معنای فرد ( معمولا کارفرما ) که خشن و سختگیراست و کار زیادی از زیر دستان می کشد کار پرمشقت و ناخوشایند معادل ball breaker

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

خارق العاده superior to or going beyond the usual

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

اسپری گرد گیری

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

یک عبارت یا یک ویژگی که در اثر هنری تکرار می شود و حامل پیام مهمیست

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

مورد تشویق Women of the court were expected to play both contract bridge and chess sufficiently well to prove an interesting challenge to a man - - ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

یک شاتگان سبک برای شکار پرندگان یا حیوانات کوچک a light shotgun for shooting birds or small animals.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

در پی، به دنبالِ If something happens in the wake of something else, it happens after and often because of it: Airport security was extra tight in t ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

oppressively heavy