پیشنهادهای MEHRAN (١٧٠)
دقت کنید املای صحیح author هست
از بقیه گزینه ها بهتره ( موقع انتخاب بین گزینه های بد و بدتر موقعی که فرد مخاطب به گزینه ای علاقه مند است )
اگر در کتاب خوب باشید یعنی با شما حال می کنند و اگر در کتاب بد باشید یعنی از دست شما عصبانی هستند If you are in someone's good books, they are pleas ...
نمی تونیم اجازه بدیم اتفاق بیافته، باید ازش اجتناب بشه
توجه کنید املای صحیح کلمه "consciousness" هست
کمی عجیب و غریب This adjective also means "a little weird" or "eccentric. " An off - center sense of humor is wacky and strange, and if you're feeli ...
خود را ملزم به انجام کاری دانستن
با دوام ترین بخش پوست حیوانات دقیقا زیر مو که اصلاح نشده و جلا داده نشده است و بنابراین بهترین نوع چرم از نظر ویژگی های طبیعی پوست است
گپ زدن، مکالمه عادی ( این عبارت رکیک محسوب می شود )
با دوستان گپ زدن ( این عبارت رکیک محسوب می شود )
پاگیر گذشته خود شدن ( منبع: کالین ) If something catches up with you, you are forced to deal with something unpleasant that happened or that you di ...
گفتن چیزی به کسی که درباره آن نمی داند، فاش کردن I hate to be the one to lay this on you, but your girlfriend has just left with another guy.
از صحنه روزگار محو کردن
آستری ( کت یا ژاکت )
اتفاق غیر منتظره ای پیش آمدن I was delayed–something came up at home.
گذشتن ( درباره زمان ) With the final seconds ticking away, Milan scored a goal. * بصورت tick by هم می آید
گذشتن ( درباره زمان ) With the final seconds ticking away, Milan scored a goal. * بصورت tick away هم می آید
دریچه تهویه هوا
روتین شغلی When you're a nurse, cleaning up vomit is all in a day's work.
حوزه اخذ رای
گرداب قدرتمند و مکنده یا هر وضعیتی شبیه به آن: tried to shoot the canoe across a stretch of treacherous maelstrom —Harper's
پارچه نازک و شفاف ( آستری ) که معمولا برای پشت صحنه تئاتر کاربرد دارد
موجب ستایش دیگران شدن ( گل کردن/جلوه کردن ) به علت ظاهر جای fine می تواند هر چیز دیگر بنشیند، مثلاً: cut a lithesome figure موجب ستایش دیگران شدن ...
حس شدید و ناگهانی ترس یا هیجان
بی امان ( بدون کاهش در شدت یا قدرت )
به معنای نابود کردن چیزی یا کسب و کاری به علت نامدیریتی یا سهل انگاری و بی برنامگی می باشد. مثال: If�you�would�just�remember�to�get�your�oil�changed ...
این گزینه باید کافی باشد ( علارقم ناقص بودن چون چاره دیگری نیست )
ناگهان شروع به انجام کاری کردن ( منبع: کمبریج )
بی سابقه ( ویژگی بی سابقه ای در فردی ) در متن زیر معنای "لحن بی سابقه" می دهد. It sounds to me like you're trying to start an amphetamine lab in ...
How dare you do this to my face, you worm. I'll get you yet! بالاخره، در نهایت
اعمال و رفتارهای که شایسته رنج سنی شخصی نباشد
دقت بفرمایید املای صحیح psychopath است
به داد کسی رسیدن
پنجره با شیشه ی منقش و رنگی ( در کلیساها )
محل خطابه و موعظه کشیش در کلیسا
در کل به معنای فرد ( معمولا کارفرما ) که خشن و سختگیراست و کار زیادی از زیر دستان می کشد کار پرمشقت و ناخوشایند معادل ball buster
در کل به معنای فرد ( معمولا کارفرما ) که خشن و سختگیراست و کار زیادی از زیر دستان می کشد کار پرمشقت و ناخوشایند
در کل به معنای فرد ( معمولا کارفرما ) که خشن و سختگیراست و کار زیادی از زیر دستان می کشد کار پرمشقت و ناخوشایند معادل bull breaker
در کل به معنای فرد ( معمولا کارفرما ) که خشن و سختگیراست و کار زیادی از زیر دستان می کشد کار پرمشقت و ناخوشایند معادل ball breaker
خارق العاده superior to or going beyond the usual
اسپری گرد گیری
یک عبارت یا یک ویژگی که در اثر هنری تکرار می شود و حامل پیام مهمیست
مورد تشویق Women of the court were expected to play both contract bridge and chess sufficiently well to prove an interesting challenge to a man - - ...
یک شاتگان سبک برای شکار پرندگان یا حیوانات کوچک a light shotgun for shooting birds or small animals.
در پی، به دنبالِ If something happens in the wake of something else, it happens after and often because of it: Airport security was extra tight in t ...
oppressively heavy
مجموعه لباس هایی که هیچ وقت از مد نمی افتند و با معمولاً با همه لباس ها می شه پوشیدنشون و به همه لباس ها میان مثل شلوار جین. A wardrobe staple is a ...
لباس جنس مخالف را تن کردن If someone is in drag, they are wearing clothes usually worn by people of the opposite sex, especially as part of an enter ...
تقلید کردن یک ظاهر ( تیپ و پوشش ) یا ایده ی تحسین برانگیز to imitate the ideas, appearance, etc. , of At times he seems to be channeling the late M ...
دستگیر کردن و بردن و زندانی کردن کسی ( توسط پلیس ) verb To arrest, capture, or otherwise detain someone. A noun or pronoun can be used between "ta ...