پیشنهادهای نرگس باقری (١٢٤)
خوش قلب
استاد کزازی � ارغوان دریایی� ترجمه کرده اند در � افسانه های دگردیسی آوید�
به معنی جگن، گیاه باتلاقی و زنبق زرد نیز هست
کند. ناکارا
درخت راش
زنبور کافره بهترین معادله
بی محابا یعنی بی حیا بی مهابا یعنی بی ترس و هراس و واهمه. ( ح وه با توجه به معنای که دادم مانع اشتباهتون میشه )
غول پیکر.
Shearer در مورد پرنده، مرغ کاکلی
رعب آور. دلهره آور
جفت گیری
به نظر من، �خونه باغ� معادل زیباتریه.
ساختار جامعه
هر دمبیل
Wonder never cease به حق چیزای ندیده و نشنیده
Wonder never cease به حق چیزای ندیده و نشنیده
رسمی. خشک. شق و رق
حسابی. زیاد. خیلی.
کار درست
زبانه دود. Stream of smoke
ابرو در خم کشیدن و اخم کردن
بی تربیت
فوت کردن. فوت کننده. دمنده
کاشف
برای امتحان
آدم پیزوری
چشمهای گرد و قلنبه. کسی هم که بربر نگاه می کنه.
Gamer but not worthy
کسانی هم که به صورت live مثلا در یوتوب بازی انجام میدن
در گفتگوهای عامیانه خطاب به فردی خاص ( مخصوصاً خانمها ) موزی. مار خوش خط و خال. موزمار
پیچوندن هم معنی میده. بر اساس سریال friends
دریافت شد. اطاعت.
اعتید داشتن. معتاد شدن به چیزی ( مثلا ادبیات )
چیزه. یارو ( عامیانه ) .
اقامت کوتاه
حالا دیگه
جگری رنگ
مراعات و ملاحظات
دست انداز. مانع. سرعت گیر
شکایت
قاطع
شیطون. پررو
ظریف. حساس. نازک نارنجی
بازار برده فروشی
آدم خوشمزه. مزه ریز
عادلانه. منصفانه. زیبا، بور، بی کم و کاست، نمایشگاه
همسرایی، قسمت ترجیع بند شعر
قبوله.
سرکار گر
قل قل کردن
آویزان. . . سر را پایین انداختن
سر پا کردن
سر پا کردن. وایستاندن
سبز. سبزه. سبزیجات🌷
Hit the jackpot شانس آوردن، خر شانسی اوردن
زیرکانه
شیطنت
کشتی بخار
کشتی بخار هم معنی میدهد
ساکن
مدیر مالی
به هم ریختن
سر شب هم معنی خوبیه دوستان.
فقط
ذوق
تموم شد و رفت
حساب کردن روی
۱. فوت کردن. ۲. ضربه ۳. مبارزه
روش خاص
سرسری. الله بختکی
نامحسوس. یواشکی
سرپوش گذاشتن
تو باید. بایستی
غیر منتظره
انبوهی. یک عالمه
زیاد. خیلی زیاد
نگران. جدی
نگران
عصر. غروب
وقوع. شیوع
حرف حساب زدن
به روش، به سبک
لایه نازک . خشکه
تراشیدن. اصلاح کردن ریش و سر و صورت😌
شنود کردن
طنین انداز
مسافت سنج
نافذ
هوسباز
اوج التهاب
از لاک خود در آمدن. رو باز شدن به مطلبی
ظنین، مشکوک
آدم نشدنی
فرونشانی
اصرار
تکیده
ذره ای. سر سوزنی
اعصاب خورد کن
اون طرف
خواب آلود
پند گرفتن
زانو زده
راسته که. . .
دیه. دیه دادن ( جهت آزاد کردن شخص خاطی ) خون بها
بعدش هم. . .
گل سرسبد
حسن ختام
جوهره
Get down alive زنده زنده نابود کردن.
دزدکی خندیدن
حامله. باردار
بادار. حامله
برده. حمال ( در خطاب توهین آمیز )
مصیبت
تا خرخره خوردن
کدو
مطالبه هزینه
درخواست هزینه
خیر و صلاح خواستن They donot wish us well خیر وصلاح ما را نمی خواهند
یالا. بیا جلو
آدم مشکوک
به دنیا آوردن
کثافت. لجن. ( فحش )
رکن اصلی