unseen

/ənˈsiːn//ʌnˈsiːn/

معنی: نادیده، مکشوف نشده، مشاهدهنشده
معانی دیگر: ندیده، نامرئی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: not seen, observed, or discovered; invisible; unnoticed.
مشابه: invisible

(2) تعریف: not anticipated; unforeseen.

جمله های نمونه

1. sight unseen
بدون دیدن ملک مورد معامله یا چیز مورد بحث

2. Many a flower is born to blush unseen.
[ترجمه گوگل]بسیاری از گلها برای سرخ شدن نادیده به دنیا می آیند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از گل ها بدون اینکه دیده شوند به دنیا می آیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I had the strong sense of an unseen presence in the room.
[ترجمه گوگل]حس قوی حضور غیبی در اتاق را داشتم
[ترجمه ترگمان]احساس قوی یک حضور نادیدنی درون اتاق را داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We bought the table sight unseen and were pleased to find it was perfect for our kitchen.
[ترجمه گوگل]ما دید روی میز را به صورت نادیده خریدیم و از اینکه برای آشپزخانه ما عالی است راضی بودیم
[ترجمه ترگمان]ما می زی را که نادیده گرفته بودیم خریدیم و خوشحال بودیم که آن را به خاطر آشپزخانه خودمان پیدا کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I managed to slip out the room unseen.
[ترجمه گوگل]موفق شدم از اتاق بیرون بیام بیرون
[ترجمه ترگمان]بدون اینکه دیده شود از اتاق بیرون رفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We print a selection of previously unseen photos from the Spanish rider's early years.
[ترجمه گوگل]ما مجموعه‌ای از عکس‌های دیده‌نشده قبلی از سال‌های اولیه سوارکار اسپانیایی را چاپ می‌کنیم
[ترجمه ترگمان]ما گزیده ای از عکس های نامرئی را از اوایل سال سواری اسپانیایی چاپ کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Unseen birds sang in the trees above us.
[ترجمه گوگل]پرندگان نادیده در درختان بالای سرمان آواز می خواندند
[ترجمه ترگمان]پرندگان ندیده در درختان بالای سرمان آواز می خواندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Raj crept out of the house unseen.
[ترجمه گوگل]راج بدون دیدن از خانه بیرون رفت
[ترجمه ترگمان]راج بدون اینکه دیده شود از خانه بیرون خزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The exam consists of an essay and an unseen translation.
[ترجمه گوگل]امتحان شامل یک مقاله و یک ترجمه غیر قابل مشاهده است
[ترجمه ترگمان]این آزمون شامل یک مقاله و یک ترجمه نادیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A computer virus may lurk unseen in a computer's memory, calling up and infecting each of the machine's data files in turn.
[ترجمه گوگل]یک ویروس کامپیوتری ممکن است در حافظه کامپیوتر پنهان شده و هر یک از فایل های داده دستگاه را فراخوانی کرده و به نوبه خود آلوده کند
[ترجمه ترگمان]یک ویروس کامپیوتری ممکن است در حافظه کامپیوتر پنهان بماند و هر کدام از فایل های داده ماشین را به نوبه خود جذب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I never buy anything sight unseen.
[ترجمه گوگل]من هرگز چیزهای دیده نشده را نمی خرم
[ترجمه ترگمان]من هیچ وقت چیزی ندیدم که دیده نشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There were unseen dangers from every side of the travelers.
[ترجمه گوگل]خطرات غیبی از هر طرف مسافران وجود داشت
[ترجمه ترگمان]از همه طرف مسافران خطر دیده نمی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. If they hit any unseen obstacle they would be pitched headlong into the snow.
[ترجمه گوگل]اگر به مانعی نادیده برخورد می کردند، با سر در برف فرو می رفتند
[ترجمه ترگمان]اگر به مانعی نامرئی برخورد می کردند با سربه میان برف ها شیرجه می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You should never buy a car sight unseen.
[ترجمه گوگل]هرگز نباید یک ماشین دید دیده نشده بخرید
[ترجمه ترگمان]تو هیچ وقت نباید کسی رو دیده باشی که دیده نشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نادیده (صفت)
unseen

مکشوف نشده (صفت)
unseen

مشاهده نشده (صفت)
unseen

انگلیسی به انگلیسی

• text which was not studied but appears on a test
invisible, not able to be seen
you use unseen to describe things that you cannot see.

پیشنهاد کاربران

غیر قابل مشاهده
بی سابقه ( پیشتر دیده نشده )
نامحسوس. یواشکی
عالم غیب ، ماوراء
نامحسوس
دیده نشده
پنهان
مستور
غیب

بپرس