farmhouse

/ˈfɑːrmˌhɑːws//ˈfɑːmhaʊs/

معنی: خانه رعیتی
معانی دیگر: خانه ی روستایی، خانه کشاورز، دهگانسرا، دهقانخانه، خانه رعیتی، خانه برزگر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a house on a farm, usu. the one in which the farm owner or operator lives.

جمله های نمونه

1. a modest farmhouse
یک خانه ی روستایی ساده و بی پیرایه

2. an abandoned farmhouse
خانه روستایی متروکه

3. an isolated farmhouse
خانه ی روستایی تک افتاده

4. The only access to the farmhouse is across the fields.
[ترجمه گوگل]تنها راه دسترسی به خانه مزرعه از طریق مزارع است
[ترجمه ترگمان]تنها دسترسی به خانه روستایی در مزارع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Nichols set off for his remote farmhouse in Connecticut.
[ترجمه گوگل]نیکولز به سمت خانه مزرعه دورافتاده خود در کانکتیکات حرکت کرد
[ترجمه ترگمان]نیکلس عازم خانه دورافتاده خود در Connecticut بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The farmhouse is remote from any other buildings.
[ترجمه گوگل]خانه مزرعه از هر ساختمان دیگری دور است
[ترجمه ترگمان]خانه روستایی از ساختمان های دیگر دور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We put up for the night at a farmhouse.
[ترجمه گوگل]شب را در یک خانه کشاورزی قرار دادیم
[ترجمه ترگمان]ما شب را در یک خانه روستائی بیدار کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He tried to recall the layout of the farmhouse.
[ترجمه گوگل]او سعی کرد چیدمان خانه مزرعه را به خاطر بیاورد
[ترجمه ترگمان]سعی کرد طرح مزرعه را به یاد بیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They live in that old farmhouse on the hill.
[ترجمه گوگل]آنها در آن خانه مزرعه قدیمی روی تپه زندگی می کنند
[ترجمه ترگمان]توی اون خونه قدیمی توی تپه زندگی میکنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The farmhouse we stayed in was completely off the beaten track.
[ترجمه گوگل]خانه مزرعه ای که ما در آن اقامت داشتیم کاملاً از مسیر قدیمی خارج شده بود
[ترجمه ترگمان]مزرعه ای که ما در آنجا اقامت داشتیم به طور کامل در مسیر مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A bank of fog obscured the farmhouse.
[ترجمه fatemeh] توده ای از مه خانه را پوشانده بود
|
[ترجمه گوگل]کناره ای از مه خانه مزرعه را پوشانده بود
[ترجمه ترگمان]یک بانک از مه خانه را پوشانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The farmhouse fell into a state of dilapidation.
[ترجمه گوگل]خانه مزرعه به حالت فرسوده در آمد
[ترجمه ترگمان]مزرعه ویران شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The men took shelter in a bombed-out farmhouse.
[ترجمه گوگل]مردان در یک خانه مزرعه بمباران شده پناه گرفتند
[ترجمه ترگمان]این مردان در یک خانه روستایی که بمب گذاری شده بود پناه گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The farmhouse appeared, silvered by the moon.
[ترجمه گوگل]خانه مزرعه ظاهر شد، نقره ای شده توسط ماه
[ترجمه ترگمان]خانه در آنجا نمایان شد و ماه به آن سیمگون شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The work of restoring the farmhouse is complete.
[ترجمه گوگل]کار بازسازی خانه مزرعه به پایان رسیده است
[ترجمه ترگمان]کار بازسازی خانه تکمیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خانه رعیتی (اسم)
hut, hovel, farmhouse, toft

انگلیسی به انگلیسی

• house on a farm
a farmhouse is a house on a farm, especially the house in which a farmer lives.

پیشنهاد کاربران

به نظر من، �خونه باغ� معادل زیباتریه.
خونه روستایی
farmhouse ( گردشگری و جهانگردی )
واژه مصوب: مزرعه سرا
تعریف: اقامتگاهی واقع در مزرعه ای دایر
خانه کشاورزی، خانه ای که در مرزعه یا زمین کشاورزی باشد
e. g. I live in an old farmhouse
خانه رعیتی، کلبه سر مزرعه

بپرس