پیشنهادهای مهدی کائینی (٦٧٩)
هضم آن سنگین است.
طلسم شده
آب و تاب دادن؛
لحظه شهود
خود مُحِق پنداری؛ انتظارات فراتر از حد داشتن؛ در ادبیات سیاسی آمریکا راستگرایان از این کلمه به این منظور استفاده می کنن: �انتظارات بیش از اندازۀ مردم ...
[ادبیات کوچه بازار سیاهپوستان] کس کلک بازی کردن.
قدرت سفید ( شعار نژادپرستان سفیدپوست قائل به برتری نژاد سفید بر دیگر نژادها )
واکنش [اعتراضی] نشان دادن
رسیدگی نکردن
هضم کردن
تنظیمات
غالب کردن
گره خورده
امضا
بی مصرف
قضای حاجت
علم کردن
به صلاحدید خود . . .
به صلاحدید خود . . .
تمرکز رو حفظ کردن
خشک و کسل کننده
ناسازه
در تأیید حرف . . .
پرهیز کنید؛ مراقب باشید؛
آمادگی جسمانی
تأثیرگذار
بازی روانی دادن/کردن؛ جنگ روانی کردن؛
خدا قوت
[تصادف رانندگی] جمع شدن ( ماشین ) ؛
لوله کردن ( در بازی )
ترمز بریده
وکیل لاشخور
آواره
رضایت دادن
ستبر؛ زِبر ( برای ظاهر مردها )
امیال نفسانی
تاوان دادن؛ جبران کردن؛
بالاخص
بی نظیر؛ بی همتا؛
طوفان تمام عیار
کانون صحنه
پُرتماس
مضاعف
در سنین پایین؛ در نوجوانی؛ در خردسالی
فاخر
فاخر
بزرگ شدن
پیش دنباله
ناآزمودگی
احوالات درونی