exploitative٠٩:٥٥ - ١٤٠٢/٠٢/٢٥سوء استفاده گر؛ سوء استفاده چی؛ استثمارگر
گزارش0 | 0
underbelly٠٨:٣٨ - ١٤٠٢/٠٢/٢٥زیرِ پوست [شهر]
گزارش2 | 0
faction١٠:٤٤ - ١٤٠٢/٠٢/٢٣[سیاسی] جریان؛ نحله
گزارش0 | 0
muse١٠:٠١ - ١٤٠٢/٠٢/٢٣چشمۀ اندیشه
گزارش0 | 0
AS١٠:١٣ - ١٤٠٢/٠٢/٢١در قامتِ
گزارش5 | 0
at play٠٣:٢٥ - ١٤٠٢/٠٢/١٣در کار بودن
گزارش0 | 0
volcanic٢٠:١٣ - ١٤٠٢/٠٢/١٢پر جوش و خروش
گزارش0 | 0
dissident٠٢:٤٩ - ١٤٠٢/٠٢/١٢معارض ( اکثراً معارض سیاسی )
گزارش0 | 0
slog٠٢:٤١ - ١٤٠٢/٠٢/١٢جانکاه
گزارش0 | 0
reckoning٠١:٤١ - ١٤٠٢/٠٢/١٢حساب کشی؛ ( در کلمۀ reckoning عنصر زور مستتر هست؛ که این معادل بهتر می رسونه ) .
گزارش2 | 0
cool kids١٩:٢٤ - ١٤٠٢/٠٢/١٠[مدرسه] بچه های پایۀ عشق و حال پی نوشت: معمولاً منظور از عشق و حال، کارهایی مثل قلیون و سیگار و گل کشیدن و دختربازی و عرق خوری و پیچوندن کلاس هست 🙃
گزارش0 | 0
project١٩:٠٣ - ١٤٠٢/٠٢/١٠القاء
گزارش0 | 0
heart٠٢:٤٨ - ١٤٠٢/٠٢/٠٨کانون
گزارش5 | 0
head on٠١:٢٧ - ١٤٠٢/٠٢/٠٨سر ضرب؛ صاف؛ یک ضرب؛
گزارش0 | 0
option٠٨:١٧ - ١٤٠٢/٠٢/٠٥پیش خرید
گزارش0 | 0
on budget٢٢:١٠ - ١٤٠٢/٠٢/٠٣بر اساس بودجه مقرر
گزارش2 | 0
frenzied١٧:٣٨ - ١٤٠٢/٠٢/٠٣سرسام آور
گزارش0 | 0
shingle١٢:٢٨ - ١٤٠٢/٠١/٣٠پروژه؛ کار؛ hang a shingle
گزارش5 | 0
loop٢١:٤٢ - ١٤٠٢/٠١/٢٥حلقۀ تکرار؛ دورِ تکرار؛
گزارش2 | 0
breakup٠٠:٤٣ - ١٤٠٢/٠١/٢٣فراق
گزارش0 | 0
break up٠٠:٤٣ - ١٤٠٢/٠١/٢٣فراق
گزارش0 | 0
stud٢٢:٠٨ - ١٤٠٢/٠١/١٥آدم جا افتاده و اینکاره
گزارش0 | 0
i owe you one١٨:٢٣ - ١٤٠٢/٠١/١٣ایشالا عروسیت؛ ( در فارسی �یکی طلبت� رو منفی استفاده می کنیم ) .
گزارش2 | 0
flair٢١:٣١ - ١٤٠٢/٠١/٠٨نمکِ کار؛
گزارش2 | 0
imbue٢١:٢٢ - ١٤٠٢/٠١/٠٨تسری دادن؛
گزارش0 | 0
come before someone٢٠:٥٩ - ١٤٠٢/٠١/٠٨گذشتگان؛ . He's not afraid of remixing the work of those who have come before him او از بازآمیزی آثار گذشتگانش باکی ندارد.
گزارش0 | 0
directly١٨:٣٢ - ١٤٠٢/٠١/٠٧بی پرده
گزارش0 | 0
stylized١٨:١٥ - ١٤٠٢/٠١/٠٧پر نقش و نگار
گزارش0 | 0
kafkaesque١٨:١٣ - ١٤٠٢/٠١/٠٧کافکاطور؛ کافکاگونه؛
گزارش0 | 0
pick up on١٨:٤٨ - ١٤٠٢/٠١/٠٥پی گرفتن؛ ادامه دادن یک کار یا مسیر؛
گزارش0 | 0