take liberties

انگلیسی به انگلیسی

• take freedom, act in a free manner

پیشنهاد کاربران

به صلاحدید خود . . .
بدون تعارف کاری را انجام دادن - تعارفات را کنار گذاشتن
ازادانه و سرخود عمل کردن
to be too friendly with someone, usually in a sexual way:
Some of the younger women complained that he'd been taking liberties with them.
برخی از زنان جوانتر شکایت کردند که او با آنها ( معمولا در مسائل جنس} خیلی خودمانی رفتار می کرده است.

بدون اجازه کاری را انجام دادن
( خیلی، بیش از حد ) خودمانی شدن، خودمانی رفتار کردن

بپرس