پیشنهادهای Figure (٣,٢٤٠)
رادیو ضبط
۱ - خشم و غضب بسیار شدید ۲ - کسی که از کوره در میره • fury surged through her and she slammed the phone down. • She became wild with fury Furiou ...
موجود اما نا آشکار / ناپیدا/ پنهان، نهفته، ناشکوفا، ناشکفته، بروز نیافته A Latent latent : استعداد بالقوه/بروز نیافته، استعداد شکوفا نشده، استعداد ...
کلاهبرداری، دله دزدی، سر کسی شیره مالیدن و پولش رو گرفتن Swindle To obtain money through fraud
کک و مک Flat light brown spots usually dusted across the nose, chicks, arms and chest. They apprear on sun exposed skin He was a long - haired kid ...
قسمت سایبان کلاه the flat peice of a cab which protects eyes from the sun آفتاب گیر داخل خودرو
دیدگاه نقطه نظر شخصی نظر منظر Perspective Point of view Comprehensive view a position or place that affords a wide or advantageous perspective ...
پوشش نایلونی حباب دار ضربه گیر A protective plastic packaging sheets which protects fragile items while shipping I love popping bubble wrap becaus ...
خیلی مذهبی؛ کسی که در مورد قوانین دینی سختگیره و مو به مو اونها رو رعایت میکنه و خیلی سخت می گیره تا حدی که هیچ لذتی از چیری نمی بره.
مو به مو To follow the details exactly and precisely Puritanical people follow the morals and . religiouss rules to the letter
۱ - یهویی مردن ۲ - گمشو، خفه شو، برو بمیر , لال مونی بگیر ، نمیخوام صداتو بشنوم slang: go away, be quiet ۳ - برای تاکید روی چیزی که خوشگل، جذاب و ج ...
درمیان بودن، در کار بودن، با وجودِ، با حضورِ مثلا وقتی پای بچه در میانه Involved Playing a part in something Opposite= out of the picture, not inv ...
going from couple to family
درآمد ناخالص Total amount of income Gross sales Revenue
چهل تکه دوزی متنوع
رویکرد هدفمند،
یهویی Unexpectedly made suddenly or without careful thought An informal spur - of - the moment photo = عکسِ همین الان یهویی ؛ ) snapshot On the spu ...
Except for The town common was deserted save for a few people
"To make one's bed, now lie in it" خود کرده را تدبیر نیست با دست خودش گورش رو کنده خودش کرده و خودش هم باید درستش کنه. • a circumstance where you h ...
عزم را جزم کردن، کمر همت گماشتن، اراده کردن To work hard and diligently We should make our kids apply themselves to stand above the rest instead o ...
وقتی به سر آدم میزنه تا یه کاری ( عجیب ) ا نجام بده To suddenly decide to do something especially something foolish/silly/strange
خود را از پا انداختن To exhaust yourself by working very hard
خود را به شدت ناراحت، نگران، مضطرب، . . . کردن To make oneself feel upset, angry, nervous
( معمولا چیز ناخوشایند ) سرشار، مملو، پر ، آکنده Widespread Prevalent Abundant Full of . The election was rife with the fraud
هیچی، Nothing at all هیچ ، صفر Zero, not any There is zilch evidence for the fraud I won three to zilch I have zilch in my bank account During ...
خیلی خوش بین نباش، خیلی امیدوار نباش ( که نتیجه بده ) ، خیلی مطمئن نباش، خیلی روش حساب نکن Also: don't build/ hold your hopes up Don't be confiden ...
Be purged از اتهامات مبری شدن Clear of a charge The minister is being purged from charges
بر هم زدن، به هم خوردن ( برنامه، نقشه ) توسط شخص دیگری به صورت عمدی، نقش بر آب کردن Scotch Sabotage Thwart Hinder Stem Throw a ( monkey ) wrench in ...
۱ - ( ابزار ) محکم، مقاوم، بادوام ، قوی، سنگین heavy - duty/gloves/detergent/electrical equipments ۲ - تمام عیار، اساسی، شدید ، سنگین Heavy - dut ...
۱ - عاطل و باطل گشتن، پلکیدن، ول گشتن، گشتن، چرخی زدن، دوری زدن ۲ - نشست و برخاست کردن Loiter
مبرم، اورژانسی : pressing need عدیده: pressing problem اساسی و مهم، درخور توجه a pressing question
۱ - بعد از وقفه ای کوتاه یا طولانی دوباره به روال قبل برگشتن، To return to routine to find your rhythm once more ۲ - خود را با شرایط جدید وفق دادن، ...
رابطه نزدیک/خوب بین افراد را بهم زدن اختلاف افکندن دشمنی بین افراد انداختن To spoil/damage the good/close friendship that between people have To ca ...
تمایل زیاد، کشش، علاقه وافر, Penchant Affinity Disposition Liking Inclination Affection Fondness Taste Preference
چه بد! Is used to indicate disappointment
Boxing without wearing gloves
باتلاق شنی Fine sand saturated with water often found near rivers or coasts Peoplr cant drown in quicksands because they are less dense than them.
در گل فرو رفتن to get stuck in mud گرفتار شدن یا بودن، گیر افتادن، غرق ( در مشکلات ) بودن To be trapped in a difficult/sticky situation Entrap E ...
قدم زدن بدون هدف خاصی، پرسه زدن، پلکیدن To pass time idly, without doing anything in particular Hang around Dawdle !Don't lollygag! Or we will m ...
۱ - موضوعی را عَلَم کردن و روی آن مانور دادن مهم جلوه دادن بزرگنمایی کردن Emphasize or exaggerate the extent or importance of something ۲ - درست ک ...
Informal, US گرفتی؟ افتاد؟
حقیقت تلخ؟!! حقیقتی که اعتراف بهش خیلی سخته. A truth that is difficult to admit A truth that is difficult to accept The fact that powerful sexu ...
تجلی، ظهور، نمود، • The universe is an emanation of the essence of the Creator • some emanations of his personality
مدت ها قبل، مدت ها ( ست ) Long ago They have long since tried to pass the law at every available opportunity
مسئولیت، تعهد، وظیفه، بار Obligation Responsibility Burden Load We put or responsibility on someone or their shoulders The onus is on the world ...
فصیح، بلیغ، نافذ، روشن، بارز Articulate Sharp Keep Clear cut Incisive Vigorous Cutting Clear Distinct
غیر طبیعی، ساختگی، تصنعی، نمایشی ، متظاهرانه Affected Not natural Artificial Forced Pretentious Insincere Yet a lot of the dialogue still soun ...
Trinket
اشیا زینتی و جواهرات بدل ارزان قیمت Knick knack
به صورت خیلی افراطی تزئین شده, بیش از حد براق زشت و کج سلیقه و مبتذل طراحی، دکوراسیون و یا اشیاء عامه پسند بدلی آبارتلی به ترکی Overly ornamented ...