تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

تلویحا اشاره کردن به طور ضمنی اشاره کردن به صورت تدریجی و پوشیده بیان کردن to introduce ( something, such as an idea ) gradually or in a subtle, i ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

Fact checking checking the validity of a suspect story .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

لرزان، متزلزل ( مثل پاهای لرزان ناشی از ضعف یا بیماری ) unstable , wobbly، shaky , trembling کج و کوله، نامیزان Askew Crooked Twisted to one si ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

مات و مبهوت کردن، متحیر ساختن Amaze astonish surprise confuse Bewild Perplex Puzzle Japan has confounded the world by avoiding the sort of mass de ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

تمایل, کشش یا علاقه طبیعی A natural liking , attraction ارتباط، خویشی، همبستگی the cultural affinity for masks helped explain some of this succes ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

ادامه دادن با وجود سختی to continue on through difficult times Employees with colds, worried about the stigma of missing work, throw a mask on and ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

نماد، سمبل An emblem in the culture wars

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

نازیبا، a gentler way to say ugly unattractive Unpleasent to look at those cloths seemed unsightly and uncomfortable

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

نفس نفس زدن، به سختی نفس کشیدن he huffed and puffed as he made his way up the upstairs داد و بیداد کردن، توپ تشر زدن ( آتلئب توشماخ به ترکی ) He ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

وارد صحبت/بحث دیگران شدن و نظر خود را بیان کردن، در بحث مشارکت کردن تطابق داشتن، هماهنگ و موزون بودن To add or offer your opinion to a conversation ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

تجهیزات، ساز و کار، دم و دستگاه Equipment the apparatus used for scuba diving includes goggles, flippers, and a breathing tank a surgeon's appara ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

هنرمند ( خواننده، نوازنده، هنرپیشه، . . ) خیابانی Street performer a person who entertains in a public place for donations

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

ذوق زده، هیجان زده Filled with energitic and intense excitement and enthusiasm Very excited

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

Mushy Cheesy Tacky Cloying Kitschy Sappy Overly sentimental

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

شفته، خمیری, چسبونکی soft and pulpy sticky, doughy The cookie was stake and mushy بیش از حد احساساتی excessively/overly sentimental Corny Mushy r ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

تقدیر و مشیت الهی Fate , destiny, nemesis

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسی که همیشه موفقیت و خوشحالی دیگران رو میخواد someone who wants another person to be happy, successful, etc. a person who wishes well to another p ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

دندان های جرم گرفته کثیف

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

( اسلحه، شمشیر ) از غلاف کشیدن The unidentified officers approached the man with guns drawn

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

تشکیل پرونده، دسته بندی، گروه بندی Grouping, classification ( 1 ) crime scene profiling ( often called criminal profiling, offender profiling, or ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

خر و پف کردن Also , to saw wood To snore like a chainsaw, heavily and intesly while sleeping She began to saw logs just after getting to bed

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

۱ - پیاده شدن، پایین اومدن ( مثلا از دوچرخه یا مترو ) to get off of something like a bus, bike ۲ - leave me alone Don't judge me Go away

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

خیلی پیر ( مخصوصا وقتی در شرایط جسمانی خوبیه ) My grandparents both lived to a ripe old age ( معمولا با کنابه و به طنز و شوخی ) وقتی کسی در اعوان ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

اصول و قواعد ادب کیفیت یا حالت خوب بودن دقت و ظرافت اختلاف جزعی در معنی، نظر یا دیدگاه subtle difference in meaning or opinion or attitude We sh ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

۱ - مشکل بینایی دور بینی ۲ - آینده نگر، دوراندیش prudent

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

مدبر، دوراندیش، عاقل , محتاط، کسی که همه جوانب را می سنجد A wise and well tought person in practical affairs or troubled times Someone who has a so ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

از القاب کلیسا نوعی پرنده آواز خوان a song bird نوعی رنگ قرمز اساسی ، ضروری، اصلی an essential component A cardinal rule Prudence is a cardinal vi ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

دور از ادب و نزاکت Outside the bounds of morality, good behavior or judgment unacceptable behavior

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

نرده، پرچین Picket fence Pointed sticks used in making fences; pales.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

بدون تشریفات , ساده، بی تکلف با بی ادبی و بدون تشریفات لازم Without fue gormalities His career after two decades ended up in unceremonious fadhion ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

ساده، فاقد جذابیت ظاهری Plain and unattractive The vibe is homey — even homely — and the aesthetic is low - tech.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

بالا بردن اجسام سنگین ( با کمک طناب و قرقره ) بالا بر lifting fevice سر کشیدن نوشیدنی To lift by means of topes and pulleys Cooley’s creation wa ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

شکوهمند تاثیرگذار بزرگ Impressive, Epic Attracts lots of attention More exciting and intersting than most people Larger than life actor/hero/idol/si ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

( بویژه در رویدادهای ورزشی ) شرور ، اوباش، اراذل و اوباش ، تماشاگر نما A violent bullying person especially at sporting events

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

Doorman Security guard

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

خشک و تصنعی، غیر طبیعی Unnatural Stiffly formal Studied Affected Pompous Self concious Mannered Forced

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

کله خراب

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

بسیار مشتاق یا علاقمند Very eager or enthusiastic Agog she was an avid hiker

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

Buttocks

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

Informal ۱ - کسی که تنش می خاره برا دعوا, حساس، زودرنج، نازک نارنجی Thin skinned Who is itching for a fight Huffy Touchy and aggressive ۲ - جن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

افتضاح یا فاجعه ای که آدما بار میارن. ( مشکل طبیعی نیست ) شکست مفتضحانه a complete failure, especially in a ludicrous or humiliating way A situatio ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

قبل از موعد مقرر خاتمه دادن ، نیمه کاره رها کردن, To end/terminate earlier than intended to have to stop doing something before it is . finished ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

بی گدار به آب نزدن، احتیاط کردن، ریسک نکردن، جانب احتیاط را گرفتن • To not take any unwarranted risks or dangers • to be careful and avoid risk or d ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

کسی که کارزیزماتیک هست و مردم مجذوبش میشن. someone who is very popular and attracts people

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

مشهورترین ساعت دنیا در لندن The mist famous clock in the world

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

کسی که در بیان دارای فصاحت و بلاغت است. Eloquent and persuasive

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

عاری از خطا یا اشتباه Impervious to damage so simple, plain, or reliable as to leave no opportunity for error, misuse, or failure

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

دفع کردن، پیش گیری کردن Prevent from Stave off Fend off Keep away Avoid Turn away Repel Avert

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

بالا آوردن ، throw up literally means "throw up, " but it usually means to come very close to throwing up without actually vomiting These cloying s ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

بیش از حد شیرین یا احساساتی sickeningly/excessively/overly sweet cloying romance, perfume شور احساساتی بودن رو درآورده ( ظاهرا تو انگلیسی به جای ...