in full swing


دراوج فعالیت، کاملا دست به کار

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: at the point of greatest intensity, activity, or momentum.

- By midnight the party was in full swing.
[ترجمه AnnA] تا نیمه شب مهمانی در اوج خوشی برگزار شد.
|
[ترجمه گوگل] تا نیمه های شب مهمانی در اوج بود
[ترجمه ترگمان] نصف شب مهمانی شلوغ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. When we arrived, the party was in full swing and the room was abuzz.
[ترجمه گوگل]وقتی رسیدیم جشن در اوج بود و اتاق شلوغ بود
[ترجمه ترگمان]وقتی رسیدیم مهمانی شلوغ بود و اتاق کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. When we arrived the party was already in full swing.
[ترجمه الهه] وقتی رسیدیم مهمانی همچنان در اوج خودش بود ( شلوغ و پر جنب و جوش )
|
[ترجمه گوگل]وقتی رسیدیم مهمانی از قبل در اوج بود
[ترجمه ترگمان]وقتی به خانه رسیدیم، همه در حال چرخش بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. By midnight the end-of-course party was in full swing.
[ترجمه گوگل]تا نیمه‌شب جشن پایان دوره در اوج بود
[ترجمه ترگمان]تا نصف شب مهمونی کاملا شلوغ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. By 30, the party was in full swing.
[ترجمه گوگل]در 30 سالگی، حزب در اوج بود
[ترجمه ترگمان]تا ۳۰ سالگی مهمونی کامل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. When we returned, the party was in full swing and the dance floor was crowded.
[ترجمه گوگل]وقتی برگشتیم مهمانی در اوج بود و پیست رقص شلوغ بود
[ترجمه ترگمان]وقتی برگشتیم، مهمانی شلوغ بود و سالن رقص هم شلوغ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The party was in full swing by the time we arrived.
[ترجمه گوگل]تا زمانی که ما رسیدیم مهمانی در اوج بود
[ترجمه ترگمان]موقعی که ما رسیدیم، مهمونی پر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. By now the party was in full swing.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر حزب در اوج بود
[ترجمه ترگمان] تا الان مهمونی پر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The party was in full swing when we arrived.
[ترجمه گوگل]وقتی رسیدیم مهمانی در اوج بود
[ترجمه ترگمان]وقتی رسیدیم جشن حسابی شلوغ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Behind us, the party was in full swing.
[ترجمه گوگل]پشت سر ما مهمانی در اوج بود
[ترجمه ترگمان]پشت سر ما، مهمانی شلوغ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. By now the cottage lettings were in full swing.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر اجاره کلبه در نوسان کامل بود
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر در خانه بار دیگر با تاب فراوان شروع به گرفتن پول کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The college football season is now in full swing.
[ترجمه گوگل]فصل فوتبال دانشگاهی اکنون در اوج است
[ترجمه ترگمان]فصل فوتبال کالج در حال حاضر در نوسان کامل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Production is now in full swing - a busy time on the road to success.
[ترجمه گوگل]تولید اکنون در نوسان کامل است - زمان شلوغی در مسیر موفقیت
[ترجمه ترگمان]اکنون تولید در نوسان کامل است - یک زمان شلوغ در راه موفقیت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The campaign has already been in full swing for several months, even though it has not officially started.
[ترجمه گوگل]این کمپین در حال حاضر چندین ماه است که به شدت شروع شده است، حتی اگر به طور رسمی شروع نشده باشد
[ترجمه ترگمان]این برنامه تا کنون چندین ماه است که به طور کامل در نوسان است، با وجود اینکه رسما آغاز نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Inaugural activities were in full swing Saturday despite the cold.
[ترجمه گوگل]فعالیت های افتتاحیه روز شنبه با وجود سرما در اوج بود
[ترجمه ترگمان]علی رغم سردی هوا، فعالیت های Inaugural روز شنبه به اوج خود رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Her training regimen, which is now in full swing for Boston, involves a daily run of 5 to 8 miles.
[ترجمه گوگل]برنامه تمرینی او که اکنون برای بوستون در حال انجام است، شامل دویدن روزانه 5 تا 8 مایل است
[ترجمه ترگمان]رژیم آموزش او، که هم اکنون در نوسان کامل برای بوستون است، روزانه ۵ تا ۸ مایل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in full operation; going on without restraint

پیشنهاد کاربران

در اوج فعالیت، در اوج هیجان، در اوج سروصدا
Work on the project is in full swing.
The party was in full swing by the time we arrived.
At the highest level of activity
در اوجِ
به شدت
با تمام قوا
My classes are in full swing
در اوج هیجان، در بالاترین سطح ، در اوج شکوه و بیشترین حد یک مراسم و یا رغابت
The college footbal season is now in full swing
فصل رقابت های فوتبال الان در اوجشه.
Work on the project is in full swing
...
[مشاهده متن کامل]

کار بر روی پروژه در بالاترین سطح هستش
By 8. 30, the party was in full swing
اوج مراسم در هشت و نیمه

در ابتهاج ، در بیشترین فعالیت

بپرس