تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

آچار چرخ A tire changing tool to remove tire from the wheel rim The tall teenage was carrying what looked like . a tire iron in one hand

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

آویزان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

گنده، muscular and heavily built Her lower lip wad split and hung in two beefy flaps

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

بسیار بد، نفرت انگیز، Extremely bad, awful appalling، detestable, unpleasant If you feel certain you are about to watch an execrable movie, you wil ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

Dated slang حیرت انگیز، برجسته، چشمگیر، عالی، قابل ملاحظه، A remarkable, astonishing, or excellent person or thing . This week’s book podcast is a ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

بسیار مستقل، فرد با افکار یا رفتارهای نامتعارف Very independent with unorthodox toughts and actions A maverick mining engineer Samuel Maverick's ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

شدید، سوزناک، سوزان sharp, acute، severely intense and critical searing leg pain Searing heat searing critique of the senator Searing views

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

Tousled Unkempt Knotted hair Rumpled Creased Ruffled Extremely disorderly Untidy, wrinkled disordered clothing or hair Their dirty, bloody and dis ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

Disheveled Tousled Knotted hair

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

بسیار ناراحت و آزرده خاطر İntensly annoyed and frustrated , Greatly irritated

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

مد زودگذر چیری که برای مدت کوتاهی رواج پیدا میکنه و مد میشه Temprarily in fashion

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

Arrogant and conceited A person with an inflated ego

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

ارزیابی, بررسی Assessment Evaluation

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

تصنعی، ساختگی، متظاهرانه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

مداوم، بی وقفه Without interruption

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

ادای احترام، تکریم، بزرگداشت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

قوه تشخیص، قضاوت و تصمیم گیری در مورد مسائل مختلف

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

عجیب، زیرکانه، a person that is adorably strange and whimsically cute. Odd Witty

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

طنزی که گوینده آن قیافه ای خشک و سرد بر چهره دارد ( خود گوینده طنز به هیچ عنوان احساسات خود را بروز نمی دهد و نمی خندد ) . Something humorous is bei ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

تقلید و بزرگنمایی طنزآلود سبک یا اثر فرد مشهور ، تقلید کمیک یک فرد یا اثر آنها imitates the style of a well - known person or represents a familiar ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

۱ - متدین، معتقد، پایبند به عقاید دینی devout Reardon is a prayerful Catholic girl who is also appealingly droll and self - possessed دعا گو dispose ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

خشنود، شادمان، خوشحال pleased I was chuffed, and very relieved to read his . newest book I'm chuffed to bits to be joining the most delicious sho ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

درآوردن ( لباس ) فرم کوتاه شده do ( take ) off متضاد آن don می باشد؛ مخفف do ( put ) on She took a chair and doffed his mask Donning and doffing ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

دارای چین رو چروک wrinkled Marked by lines Raised his face to the brightening sky

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

کج، یه وری، Not straight or level, tilted He looked at him, head cocked Her head was cocked at a strenuous angle

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

یه وری not level, cocked Tilted to the side, lopsided His glasses knocked askew and he pushed them back into place The gate hung askew because the ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

جنگ یا نبردی شدیدی که در زمان و مکان از قبل تعیین شده ای صورت می گیرد. A fierce battle in a predetermined time and place دعوای شدید بین تعداد زیادی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

به بیرون پاشیدن، پرتاب شدن to gush rapidly and suddenly ناگهانی سرعت گرفتن To move or act with a sudden increase in speed The coffee spurted out o ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

نوعی رقص آمریکایی A kind of tap dance The elderly man limping, throwing his elbows . out in a kind of buck and wing

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

کلاه بزرگ و گشاد متصل به لباس مانند خرقه A loose large hood attached to a pice of clothing The elderly man's longish white hair hung around his vaca ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی اهمیت، بی ارزش، Of no importance or worth , unimportant He looked at george the mechanic as though he was of no account

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

زهوار در رفته بد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

عمل مسدود کردن حساب کاربری افراد در شبکه های اجتماعی به گونه ای صاحبان این حسابها خود متوجه این بلوکه شدن نمی گردند. The act of blocking the account ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

نوشته ای روی لباس متشکل از حروف اول اسم که بعنوان لگو یا مشخص کردن صاحب لباس استفاده می شود. Symbol or motif A graphic symbol consisting of 2 or mo ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

با آهنگ یا تن خاصی گفتن یا ادا کردن، خواندن، سرودن، سرائیدن To chant in a flat tone Recite with musical intonation Sing

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

ابری و گرفته، پوشیده از ابرهای سیاه An overcast sky نوعی دوخت که از ریش ریش شدن لبه پارچه جدوگیری می کند Long slanting stitches cloudy' implies ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

Informal, US someone who does not believe the generally accepted explanation for an event or situation and thinks it is the result of a secret plan m ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

غافلگیر کردن to catch someone unprepared and unable to react quickly مچ کسی را گرفتن to catch someone in the act of doing some offense

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

راه حل میانبر، یا روش آزمون و خطا یا حدس و گمان مبتنی بر واقعیتها و اطلاعات موجود برای حل سریع یک مسئله A shortcut، a rule of thumbor، an educated gu ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

قاعده یا اصلی که دقیق نیست ولی میتونه رعایتش خیلی کمک کنه any inexact nonofficial or unwritten but helpful rule and guidline A good rule of thumb ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

شدیدا تحت تاثیر قرار دادن, / to greatly, strongly and favarobaly impress overwhelm /please سورپرایز کردن To completely take someone by surprise شکس ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

متوالی ، بی وقفه، پی در پی، پشت سر هم Continuously Seemingly without end Back to back She could play piano for hours on end

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

• شخصی که همه کارا با اونه، و خودش راسا" انجام میده • کار/تجربه عملی Hands - on person: a person who is directly involved in something My coworker ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

۱ - بدو بدو - جنب و جوش، قاچا قاچ ( ترکی ) hustle and bustle ۲ - کلاهبرداری، تلکه کردن By that elaborate scum they were trying to hustlee the elde ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

Slang: What's happening or whats going on

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

کار به اون جا ها نمی کشه!

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

کشیک دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

۱ - صندلی a piece of furniture on which you sit ۲ - نشیمنگاه بدن the fleshy part of the body that you sit on 3 - نشیمنگاه صندلی the part of a cha ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

آلیاژی مرکب از قلع. مس ، مسوار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

عورت ، genitals