enrapture

/enˈræptʃər//ɪnˈræptʃə/

مسحور کردن، مجذوب کردن، (با سحر و جادو یا زیبایی) شیفته کردن، واله کردن، بوجداوردن، ازخودبیخودکردن، درحال جذبه انداختن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: enraptures, enrapturing, enraptured
مشتقات: enraptured (adj.), enrapturedly (adv.)
• : تعریف: to cause to be in rapture or to be ecstatically joyful.
متضاد: appall
مشابه: entrance, ravish, transport

- The impassioned words of the charismatic preacher enraptured his listeners.
[ترجمه گوگل] سخنان پرشور واعظ کاریزماتیک شنوندگانش را مجذوب خود کرد
[ترجمه ترگمان] سخنان پرشور واعظ charismatic شنوندگان را به وجد می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The creation of this glorious music enraptured the composer.
[ترجمه گوگل] خلق این موسیقی باشکوه آهنگساز را مجذوب خود کرد
[ترجمه ترگمان] آفرینش این موسیقی پرشکوه آهنگساز را به وجد می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The audience was enraptured by her beautiful voice.
[ترجمه گوگل]تماشاگران از صدای زیبای او مجذوب شدند
[ترجمه ترگمان]صدای زیبایش به وجد آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The place at once enraptured me.
[ترجمه گوگل]آن مکان به یکباره مرا مجذوب خود کرد
[ترجمه ترگمان]جایی که روزگاری مرا شیفته خود کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We were enraptured by the view of the mountains.
[ترجمه گوگل]منظره کوه ها ما را مجذوب خود کرد
[ترجمه ترگمان]از منظره کوهستان به وجد آمده بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The orchestra played before an enraptured audience.
[ترجمه گوگل]ارکستر در مقابل تماشاچیان شیفته نواخت
[ترجمه ترگمان]ارکستر در مقابل حضار enraptured می نواخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They were enraptured to meet the great film star.
[ترجمه گوگل]آنها از ملاقات با ستاره بزرگ سینما مجذوب شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها از دیدن ستاره بزرگ فیلم خوشحال شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They were enraptured to meet the great singer.
[ترجمه گوگل]آنها از ملاقات با خواننده بزرگ مجذوب شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها از دیدن این خواننده بزرگ خوشحال شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I was enraptured by her singing.
[ترجمه گوگل]من از آواز خواندن او مجذوب شدم
[ترجمه ترگمان]من شیفته آواز او بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The audience was enraptured by the young soloist's performance.
[ترجمه گوگل]تماشاگران از اجرای این نوازنده جوان مجذوب شدند
[ترجمه ترگمان]حضار از عملکرد جوانان شیفته و فریفته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was enraptured that she had smiled at him.
[ترجمه گوگل]او از اینکه او به او لبخند زده بود، مسحور شد
[ترجمه ترگمان]خوشحال بود که به او لبخند زده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Immediately afterwards, she listens enraptured to the almost musical sound of the telegraph wires that only she is capable of hearing.
[ترجمه گوگل]بلافاصله پس از آن، او با هیجان به صدای تقریباً موزیکال سیم های تلگراف گوش می دهد که فقط او قادر به شنیدن آن است
[ترجمه ترگمان]بلافاصله بعد از آن که صدای ضبط تلگراف را شنید، صدای almost تلگراف را شنید که تنها او قادر به شنیدن صدای موسیقی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The starred delights will enrapture my soul to insanity.
[ترجمه گوگل]لذت های ستاره دار روح من را به جنون می کشاند
[ترجمه ترگمان]این لذت starred روح مرا به جنون می کشاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Yearning for a long enrapture you yesterday and the longing for a beautiful future.
[ترجمه گوگل]آرزوی طولانی مدت دیروز و آرزوی آینده ای زیبا
[ترجمه ترگمان]آرزو داشتم که آرزوی آینده ای دور از سعادت و آرزوی آینده ای زیبا را داشته باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There are all kinds of varieties of flower vases, wall paintings, statues, ferns, etc., and its exquisite workmanship and unique style has won friends at home and abroad enrapture click one's tongue.
[ترجمه گوگل]انواع گلدان های گل، نقاشی های دیواری، مجسمه ها، سرخس ها و غیره وجود دارد و ساخت نفیس و سبک منحصر به فرد آن باعث شده است که دوستان در داخل و خارج از کشور زبان را مجذوب خود کنند
[ترجمه ترگمان]انواع مختلفی از انواع گل، نقاشی دیواری، مجسمه، سرخس ها و غیره وجود دارد و سبک عالی و سبک منحصر به فرد آن در خانه و خارج از کشور دوست شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Send your holy angels to fan the flames of this love, that it may enrapture my heart and make my consecration fruitful.
[ترجمه گوگل]فرشتگان مقدست را بفرست تا شعله های این عشق را شعله ور سازند تا قلبم را شعله ور سازد و تقدیس مرا بارور سازد
[ترجمه ترگمان]فرشتگان مقدس خود را بفرست تا آتش عشق این عشق را fan، که ممکن است قلبم را بشکند و consecration را به ارمغان بیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• excite, delight, fill with happiness

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : enrapture
✅️ اسم ( noun ) : rapture
✅️ صفت ( adjective ) : rapturous / enraptured
✅️ قید ( adverb ) : rapturously
از خود بی خود شدن
مجذوب شدن، پر از شور و شعف شدن
To fill with delight
To be charmed
I was enraptured by his charming voice

بپرس