تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

بیش از حد کاری، فعال و علاقمند به کار . کسی که دوست دارد با بر عهده گرفتن کار و مسئولیت بیشتر دیگران را تحت تاثیر قرار دهد. - This idiom alludes t ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

کسی که فراتر از حد انتظار و بسیار بیشتر از سایر مردم موفقیت کسب می کند ولی همچنان در پی موفقیت های بیشتری است و هرگز از کامیاب های خود رضایت کافی ندا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

کسی که مقام تشریفاتی، ظاهری، نمادین دارد و عملا فاقد قدرت و نفوذ است. A head, leader only in name who has no real power, authority or influence

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

جربزه، شهامت ( معمولا بیش از اندازه ) Boldness in a foolish way Age looks with anger at temerity of youth, and with contempt on the scrupulously of ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

Distant and not friendly سرد، کسی صمیمی و خونگرم نیست قانی سویوخ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

انجام کاری که باعث شود نام کسی در یادها بماند یا مشهور شود، شهرت یافتن، شهره شدن، نام خود را بر زبانها انداختن، نامدار شدن To become distinguished ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

مدعی، شاکی، خواهان A person who makes a claim All new claimants will receive an email requesting further identity verification.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

۱ - صاحب نفوذ، کله گنده ۲ - کسی که میخواهد خود را دست و دلباز، متشخص و پولدار نشان دهد؛ اعیان نما boastful and immoderate person I doubt whether s ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

های و هوی و هیجان بیش از حد، • hoopla • Fuss • Over excitement • when someone goes overboard getting too excited about something. unnecessary fuss ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

اسلحه/ چاقو کشیدن, حمل سلاح و استعمال آن داشتن قدرت، نفوذ و. . و اعمال آن The police arreste the knife wielding burglar To wield great powe/ huge in ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

زن تپل مپل، چاق، پر، گرد و گولی A woman with an overall rounded frame Thick women with wide hips and waistlines, full breasts, and a rounded backsi ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

بینی کوتاه و پهن با نوک سر بالا A short wide nose with an upturned tip The woman's glasses rose off her mug nose and then settled back.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

ضربه تند و تیز ( و مورب ) A sharp slanting blow He pulled the punch at the last second but it was still a solid clip to the jaw The man in the dir ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

لارو حشرات که از مواد در حال فساد تغذیه می کنند. Larva of flies which feed on decaying organic matter Maggots fled the burst belly of the dead wolf.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

۱ - عرق کردن ناشی از فعالیت زیاد بدنی to do physical exercise or hard work that makes you sweat. ۲ - تلاش بسیار کردن، put a lot of effort into so ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

بی ارزش، بدرد نخور، بی مصرف, غیر ضروری، قابل جایگزینی Of little value

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

تیراندازی از دو یا چندین نقطه و یا مسیر مختلف Lines of fire from two or more positions crossing each other at a single point

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

کسی که استخدام شده تا همه نوع کاری انحام بده.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

کسی که برای انجام کارهای یدی گماشت شده، مستخدم gofer

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

افرادی هستند که در سازمانی گماشته می شوند تا هنگام بازدیدهای رسمی و برای اعتبار بیشتر بخشیدن ظاهر امر طوری نشان داده شود که آن سازمان دارای تعداد زیا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

کسی که در اداره ای همه نوع کار انجام می دهد. مستخدم همه کاره an employee or a handyman who does all kinds of work. his factotums covered up the dam ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

نوعی موسسه کاریابی که کارهای موقت برای افراد جویای کار پیدا می کند. offer temporary work for job seekers. Staffing or employment agencies offer lo ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

استخوان ران A thigh bone She ended up with a shattered femur after the race

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

شکست سختی خوردن، خسارت زیادی دیدن Luxurious villas set amid coconut groves on the beach took a battering.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

اتفاق غیر منتظره، خوش شانسی A surprising , unexpected and usually pleasing event Winning the first prize in the school’s drawing competition was a ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

غریب، نا آشنا، نا مانوس، غیر عادی، غیر معمول Unfamiliar, not habituated with, not accustomed, not used to , out of ordinary , unusual • An unaccusto ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

باشکوه، شاهانه, مجلل، شکوهمند Splendid The name Alice means "regally borned"

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

نگران یا عصبی کردن To make nervous, worried or irritated It should have set him on edge more than he already was.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

سوال انحرافی a question which is very difficult to answer either there is a hidden difficulty or because the answer that seems obvious is not the co ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

گل مژه a bump that develops on the eyelid or at the base of the eyelashes. A bacterial infection is the cause of most styes.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

Slang for food She was standing there with her sack of grub in one hand

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

۱ - یهو سر کشیدن ۲ - به آرامی پیش رفتن/ادامه دادن chug along To continue or proceed slowly and steadily • Plod along: to proceed slowly or tediou ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

غیر ارادی، بی اختیار Completely involuntary, you can't help it He looked with reflexive mistrust at the woman who had detached herself from the ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

بی حال، رنگ پریده، ضعیف ، کم نور Faint, weak, pale, sick, unanimated lacking vitality as from weariness or illness or unhappiness He thought a wa ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

ماهی گیری تفریحی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

پوستر حاوی عکس دختران جذاب و زیبا He kept gawking at that pin - up

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

بر تن کردن to put on a piece of clothing •players and coaches donned masks to plod carefully through the pandemic •The mom of three donned a bright ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

۱ - کشان کشان رفتن، خود را به سختی کشیدن Walking with difficulty, with heavy steps and slowly The crowd sas plodding towards the city Plod through ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

زل زدن، بر و بر نگاه کردن، خیره شدن با دهان باز معمولا در یک مکان عمومی Staring with an open mouth and blank look on the face So if something really ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

جشن/مراسم مفصل elaborate ceremony This marks the end of the four day fanfare; one of the most important festivals in the country.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

در سازمان ها و اداره ها یک سری داده هایی که بر اساس بیوگرافی افراد و از طریق فرم تهیه شده اند. مثل نام و نام خانوادگی، سن، جنس، گروه خونی، آلرژی های ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

شهرت بسیار زیاد The state of being extremely famous as a superstar He jumped from the page to . superstardom

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

۱ - روح، شبح ghost, spirit ۲ - تجلی، ظهور ( ناگهانی ) a supernatural appearance The movie is about the true story of apparition of virgin Merry

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

۱ - تعداد انبوه/کثیر/ زیادی از مردم یا اشیا ( که یکجا جمع شده اند ) a very large number of people or things • someone among the silent multitude wh ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

خشکِ خشک Completely dry

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

برجسته، شایان توجه، چیزی که توجه شما را جلب می کند، جالب توجه. Outstanding • Something that grabs your attention especially an image or written descr ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

نقدینکی، گردش پول

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

تم، ایده اصلی، موضوع، درون مایه اصلی و حاکم، مضمون، طرح تکرار شونده My brother's childhood hallucinations were all due to the motifs of the curtain ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

1 - محشره، عالیه، حرف نداره، This car is a kick butt, it's faster and cooler than the most other cars ۲ - خسته کننده، ناراحت کننده، بد، پدر درآور ؛ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

پول درآوردن To make money