تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

تردستی خیلی ساده، ابتدایی و پیش پا افتاده که معمولا برای سرگرم کردن مهمانها در منزل انجام میشه A cheap magician trick " . This is hardly the time fo ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

سکسی The couple celebrated their one - year wedding anniversary by shating a racy photo to social media.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

گربه را دم حجله کشتن، در نطفه خفه کردن stopping a poor behavior or activity when it first starts

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

سریع عقب کشیدن ( ناشی از ترس و . . ) Recoil, flinch Suddenly pull away in fear

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

:To get in Dutch with someone تو دردسر افتادن To be in trouble I don't think you'll get in Dutch with the management for leaving under these circum ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

مقاومت کردن، از تصمیم، نظر یا عقیده خود برنگشتن، روی حرف خود ایستادن، در برابر تغییر مقاومت کردن The city is going to burn and nobody's going to . ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

گول زدن، فریب دادن، گمراه کردن mislead , fool, trick, deceit First I thought he was trying to fake me out but . he was too crazy for anything lik ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

میزان فروش/ نفوذ محصول یا خدمتی در بازار خاصی successful selling of a product or service in a specific market. The measure of how much a product o ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

به خون کسی تشنه بودن To make a great effort to hurt, harm, abuse or defeat someone تلاش برای بدست آوردن شغلی، یا برنده شدن Try to get a job or pri ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

Someone or something that is functionally necessary but of small significance or importance within a larger operation or organization. I'm tired of ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

کمبود نقدینگی؟ A cash crisis In one short swoop, jam - packed streets transformed into ghost towns, " writes one student in their letter. Compani ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

یکجا, یهویی، در یک آن all at once in a single action At one blow In a single stroke one action or event in which many results are achieved or acco ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

احساس تنش، استرس، فشار و نگرانی کردن she started to feel the squeeze after her . income was completely cut off

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

حمایت/پشتیبانی/کمک مالی کردن , تامین سرمایه کردن To support financially , to provide funds for، to offer financial help Should I bankroll my new, ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

بیست شدن، بالاترین نمره را گرفتن I'm sure you will ace your exam.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

زحمت زیاد کشیدن, خیلی تلاش کردن to put a large amount of energy or effort into something Without breaking a sweat : خیلی راحت و بی دردسر، خیلی آسون ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

خویشتندار، خونسرد، آرام، خوددار، مسلط به خود Calm and relaxed even in a stressful situation . He was his usual unflappable self

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

خانه کلنگی A house in need of repair your bargain fixer - upper need not become your money pit It was a fixer - upper, previously owned by a . sen ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

تعجب نمی کنم اگه. . One wouldn't be surprised if someone did something bad I would not put it past him to create a new persona because he is on the ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

بمونه برا یه وقت دیگه. یه سری میزنم بعدا. Would you like to come over and have a cup of ? tea Thanks, but I'm kind of busy right now. I'll take a r ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

پرابهت، باعظمت، باشکوه ، لاکچری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

1 - an evil spirit 2 - an unidentified and possibly enemy aircraft , هواپیمای ناشناس و احتمالا متخاصم 3 - ( a score of one stroke ( golf He didn't ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

قاطی کرده، بالا خونه رو داده اجاره Crazy, unpredictable and irrational He is looking unhinged because he is unhingen

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

1 - رو میخواد ( اون کار رو بکنی ) You fiance's mother had a lot of nerve to . change the ring you had chosen ۲ دل و جرات میخواد ( اون کار رو بکنی ) ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

راحت، خودمانی، غیر رسمی، بدون استرس و آرام بودن . . بدون اینکه نگران باشید مردم در موردتون چه فکری می کنن. - When you're confident, proud, and unem ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

آب زیر کاه، مکار، دغل باز، حیله گر , موذی A dishonest person who lies to trick other people, who goes for underhand tactics to get his own way He wa ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

وسطای ( صحبت، کار، کلاس، فیلم، ناهار، . . ) In the middle of an event Halfway through our meal, the couple started Face Timing with their grandchil ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

1 - وقتی که یه سبک خاصی به کسی میاد We say it when it looks good on someone when they wear or have a certain style Some people can wear certain t ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

برگرداندن، وارونه کردن، To set or turn upside down, Overturn Stand on end to get the tahdig you just need to upend the pot over a plate. I had to ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

توقف بین دو مسیر در مسافرت های هوایی ( also called a connection ) Stop bewteen flights توقف کوتاه در طول سفر Any brief stop in a journey Flights ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

بسیار آسان و راحت، مثل آب خوردن، Something incredibly easy to do . This is not going to be a cinch I followed the label directions and it was a ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

از موضوع اصلی منحرف شدن، به حاشیه رفتن To get distracted from a debate/conversation, important issue , or a task This grand project got sidetracked ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

هر چه پیش آید خوش آید. ( ترکی: سو گلنده یولون تاپار )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

محل انبارش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

ویدئو تبلیغاتی مثلا برای معرفی کتاب یا فیلم Promo video

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

• To make a lot of money Some companies made a mint thanks to the pandemic.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

دست دست کردن، این پا و آن پا کردن، کش دادن، لفت دادن Slow walk, drag out, delay, stall, drag one's heels، obstruct

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

گرگ و میش، Twilight, dusk

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

ترسناک، مرموز، اسرار آمیز ، عجیب و غریب eerie; weird; spooky

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

صرف نظر کردن We decided to punt sightseeing, because we were running out of time. Take a punt: take a chance, try to make a bet, to attempt, to try

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

همراه، کمک دست/دستیار قهرمان، a superhero assistant if you use it about one of a pair of . friends, it can sound insulting

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

کش دادن، لفت دادن، انجام کاری را به درازا کشاندن، دست دست کردن، طول دادن، معطل کردن - Drag one's heels - To perform a task slowly on purpose in or ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

اصول مذهبی، اساطیری و فلسفی بر اساس نوشته های هرمس

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

کام، سقف دهان The roof of mouth

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

الهام و خیر از آینده A warning about a future event that comes in advance

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

خواب آور Sleep inducing

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

یه حسی که ترکیبی است از: استیصال ، درماندگی، نا امیدی، دلهره، شوک، ترس، اضطراب و ناراحتی و زمانی پیش میاد که با مشکل یا مانعی رو برو میشی که فکر میکن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

بلبشو ، سر و صدا، غوغا، همهمه، هیاهو A state of noisy confusion,

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

خصومت شدید

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

تغییر ناگهانی، نامنظم و غیر منتظره The vagaries of weather