emulate

/ˈemjəˌlet//ˈemjʊleɪt/

معنی: تقلید کردن، رقابت کردن با، برابری جستن با، هم چشمی کردن با، پهلو زدن
معانی دیگر: (از راه تقلید) برتری جویی کردن، سرمشق قرار دادن، برتری (یا برابری) جستن، هم چشمی کردن، نوسیدن، دنباله روی کردن، رقابت کردن (همراه با موفقیت)

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: emulates, emulating, emulated
مشتقات: emulative (adj.), emulatively (adv.), emulator (n.)
• : تعریف: to try to be the same as or better than (another person), esp. by imitating.
مترادف: copy, duplicate, follow, imitate
مشابه: echo, impersonate, match, mimic, mirror, parallel, replicate, reproduce, rival, simulate

- She admired her adventuresome aunt and desired to emulate her.
[ترجمه بی‌اسم] او عمه ی ماجراجویش را تحسین کرد و خواست تا از او تقلید ( الگو برداری ) کند.
|
[ترجمه گوگل] او عمه ماجراجوی خود را تحسین می کرد و می خواست از او تقلید کند
[ترجمه ترگمان] زن adventuresome را تحسین می کرد و دلش می خواست با او برابری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She wished her son would emulate his hard-working father rather than these rock stars.
[ترجمه رضاامیری] اوآرزومیکرد پسرش بجای هنرپیشگان راک، ازپدرسختکوشش تقلیدمیکرد
|
[ترجمه گوگل] او آرزو داشت که پسرش به جای این ستاره های راک، از پدر سخت کوش خود تقلید کند
[ترجمه ترگمان] آرزو می کرد که پسرش بیشتر از این ستارگان hard از او تقلید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. she tried to emulate her elder brother in sports
کوشید که در ورزش از برادر ارشد خود پیشی بگیرد.

2. book covers which one way or another emulate leather
جلدهای کتاب که به طرق گوناگون به تقلید از چرم ساخته شده است

3. They hope to emulate the success of other software companies.
[ترجمه گوگل]آنها امیدوارند موفقیت شرکت های نرم افزاری دیگر را تقلید کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها امیدوارند که از موفقیت شرکت های نرم افزاری دیگر تقلید کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Sons are traditionally expected to emulate their fathers.
[ترجمه گوگل]به طور سنتی از پسران انتظار می رود که از پدران خود تقلید کنند
[ترجمه ترگمان]به طور سنتی انتظار می رود که پسران از پدران خود تقلید کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Some smaller cities now emulate the major capitals in their cultural offerings.
[ترجمه گوگل]برخی از شهرهای کوچکتر در حال حاضر از پایتخت های اصلی در ارائه های فرهنگی خود تقلید می کنند
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر برخی شهرهای کوچک تر از پایتخت های اصلی در خدمات فرهنگی خود تقلید می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Fitzgerald is keen to emulate Martin's record of three successive world titles.
[ترجمه گوگل]فیتزجرالد مشتاق است از رکورد مارتین در سه قهرمانی متوالی جهان تقلید کند
[ترجمه ترگمان]فیتزجرالد مایل به تقلید از سابقه سه عنوان بعدی جهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She hopes to emulate her sister's sporting achievements.
[ترجمه گوگل]او امیدوار است از دستاوردهای ورزشی خواهرش تقلید کند
[ترجمه ترگمان]او امیدوار است که از دستاوردهای ورزشی خواهرش تقلید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You must work hard to emulate your sister.
[ترجمه گوگل]برای تقلید از خواهرت باید سخت تلاش کنی
[ترجمه ترگمان]شما باید سخت کار کنید که از خواهرت تقلید کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I grew up trying to emulate that.
[ترجمه گوگل]من در تلاش برای تقلید از آن بزرگ شدم
[ترجمه ترگمان] من بزرگ شدم که از اون تقلید کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Virtual PreVUE can emulate a system with thousands of users, PreVUE-X tests for bugs in X-Windows applications.
[ترجمه گوگل]PreVUE مجازی می‌تواند سیستمی را با هزاران کاربر شبیه‌سازی کند، PreVUE-X اشکالات موجود در برنامه‌های X-Windows را آزمایش می‌کند
[ترجمه ترگمان]PreVUE مجازی می توانند با هزاران کاربر، تست PreVUE - X برای حشرات در برنامه های X - ویندوز، رقابت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The organisers hope the unofficial event will emulate last weekend's annual rugby sevens tournament.
[ترجمه گوگل]برگزارکنندگان امیدوارند این رویداد غیررسمی از مسابقات سالانه هفت راگبی آخر هفته گذشته تقلید کند
[ترجمه ترگمان]سازمان دهندگان امیدوارند که این رویداد غیررسمی از مسابقات راگبی سالانه آخر هفته گذشته تقلید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. If they decide to emulate you this is fine, a great compliment.
[ترجمه گوگل]اگر آنها تصمیم گرفتند از شما تقلید کنند، خوب است، یک تعریف عالی
[ترجمه ترگمان]اگر تصمیم بگیرند از شما تقلید کنند، این عالی است، یک تعریف عالی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The narrator's wish to emulate that even-heartedness was Sebastian's own.
[ترجمه گوگل]آرزوی راوی برای تقلید از آن صمیمیت، خود سباستین بود
[ترجمه ترگمان]آرزوی گوینده این است که از آن برابری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It was built successfully but two attempts to emulate and balance it soon ran into difficulties.
[ترجمه گوگل]با موفقیت ساخته شد، اما دو تلاش برای تقلید و تعادل آن به زودی با مشکلاتی روبرو شد
[ترجمه ترگمان]آن با موفقیت ساخته شد، اما دو بار تلاش برای تقلید و تعادل آن به زودی دچار مشکلات شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تقلید کردن (فعل)
assume, simulate, imitate, mimic, emulate, pattern

رقابت کردن با (فعل)
emulate, compete

برابری جستن با (فعل)
emulate

هم چشمی کردن با (فعل)
emulate

پهلو زدن (فعل)
emulate

تخصصی

[کامپیوتر] تقلید کردن .

انگلیسی به انگلیسی

• imitate, try to equal or excel, take after, copy
if you emulate someone or something, you imitate them because you admire them; a formal word.

پیشنهاد کاربران

۱. {کسی را} سرمشق قرار دادن. پیروی کردن. تقلید کردن ۲. رقابت کردن با. همچشمی کردن با
مثال:
She tried to emulate her elder brother in sports.
او سعی کرد برادر بزرگتر خود را در ورزش سرمشق قرار بدهد.
To copy someone’s behavior or try to be like someone else because you admire or respect that person
رفتار کسی را تقلید کردن یا تلاش کردن برای این که شبیه کسی که به او احترام می گذارید و یا می ستایید بشوید.
...
[مشاهده متن کامل]

He just wants to emulate his dad
She hoped to emulate her mother’s success in the business world

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/emulate
verb
[ obj] : to try to be like ( someone or something you admire )
◀️She grew up emulating her sports heroes.
◀️artists emulating the style of their teachers
◀️She tried to emulate her elder brother in sports : کوشید که در ورزش از برادر ارشد خود پیشی بگیرد.
...
[مشاهده متن کامل]

◀️Some Protestants emulated this practice : برخی از پروتستان ها از این روش پیروی کردند.
◀️Book covers which one way or another emulate leather : جلدهای کتاب که به طرق گوناگون به تقلید از چرم ساخته شده است

هماوردی کردن
تقلید کردن
چشم و هم چشمی کردن
مانند کسی بودن
تقلید کردن
دنباله روی کردن
رقابت کردن
برتری جویی کردن
برابری کردن
تقلید و الگو برداری کردن
الگوی خود قرار دادن ,
to model yourself after someone ( a role model ) to match their success
تقلید کردن copy, imitare
He is emulating skiing skills of his brother
شبیه سازی
emulation هم چشمی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس