squeal

/ˈskwiːl//skwiːl/

معنی: فریاد، دعوا، جیغ، نزاع، ضجه، داد، جیغ ممتمد، فاش کردن، جیغ کشیدن
معانی دیگر: (صدای خوک) اینک، خرناس، اینک اینک کردن، خرناس کشیدن، صدای تیز و طولانی، زوزه، شیهه، (پرنده) قات قات، زوزه کشیدن، شیهه کشیدن، قات قات کردن (از sqeak طولانی تر است)، صدای گوشخراش (صدای ترمز یا کشیدن ناخن به تخته سیاه و غیره)، لو دادن، خبرکشی کردن، جیغ کشیدن مثل خوک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a fairly long, loud, shrill sound or cry.
مشابه: scream, shriek

- the squeal of tires in a sudden stop
[ترجمه گوگل] صدای جیغ لاستیک ها در یک توقف ناگهانی
[ترجمه ترگمان] صدای چرخیدن تایرها در یک توقف ناگهانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: squeals, squealing, squealed
(1) تعریف: to emit a squeal.
مشابه: scream, shrill

(2) تعریف: (slang) to inform against one's associates.
مشابه: sing, tattle
فعل گذرا ( transitive verb )
مشتقات: squealer (n.)
• : تعریف: to utter with a squeal.
مشابه: scream

جمله های نمونه

1. i heard the brakes squeal
صدای گوشخراش ترمز را شنیدم.

2. I heard a girl squeal in that room.
[ترجمه گوگل]صدای جیغ دختری را در آن اتاق شنیدم
[ترجمه ترگمان]صدای جیغ دختری را شنیدم که در آن اتاق زوزه می کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The children gave a squeal of fright.
[ترجمه گوگل]بچه ها از ترس جیغی کشیدند
[ترجمه ترگمان]بچه ها از ترس جیغ کشیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She gave a little squeal of delight.
[ترجمه گوگل]جیغ کوچکی از خوشحالی زد
[ترجمه ترگمان]او از خوشحالی جیغ کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She stopped with a squeal / screech of the brakes.
[ترجمه گوگل]با صدای جیغ / جیغ ترمز ایستاد
[ترجمه ترگمان]او با صدای جیغ و جیغ ترمز ماشین را قطع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He stopped with a squeal of brakes.
[ترجمه گوگل]با صدای جیغ ترمز ایستاد
[ترجمه ترگمان]با جیغ ترمز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She gave a squeal of laughter.
[ترجمه گوگل]جیغی از خنده زد
[ترجمه ترگمان]صدای خنده بلندی به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The car stopped with a squeal of brakes.
[ترجمه گوگل]ماشین با صدای جیغ ترمز ایستاد
[ترجمه ترگمان]ماشین با جیغ ترمز متوقف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The train ground to a halt with a squeal of brakes.
[ترجمه گوگل]قطار با صدای جیغ ترمز متوقف شد
[ترجمه ترگمان]قطار با جیغ ترمز متوقف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. At that moment there was a squeal of brakes and the angry blowing of a car horn.
[ترجمه گوگل]در آن لحظه صدای جیغ ترمز و بوق ماشینی با عصبانیت شنیده شد
[ترجمه ترگمان]در آن لحظه صدای ترمز و صدای بوق اتومبیل شنیده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The tyres squeal like piglets around endless upward spirals.
[ترجمه گوگل]لاستیک ها مانند خوکچه ها در اطراف مارپیچ های بی پایان رو به بالا جیغ می کشند
[ترجمه ترگمان]لاستیک ها همانند حیوانات خوک در اطراف مارپیچ رو به بالا به سمت بالا جیغ می کشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The indescribable sting wrenched a high-pitched squeal from her throat[sentence dictionary], as she clutched the leather skirt which covered her burning seat.
[ترجمه گوگل]نیش وصف ناپذیر صدای جیغ بلندی را از گلویش بیرون کشید، در حالی که دامن چرمی را که روی صندلی سوزانش را پوشانده بود، چنگ زد
[ترجمه ترگمان]نیش غیرقابل توصیف صدای جیغ بلندی را از گلوی او بیرون کشید وقتی دامن چرمی را که روی صندلی burning بود چنگ زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I had completely forgotten Karen until her squeal of laughter reminded me of the answer to Alison's question.
[ترجمه گوگل]کارن را کاملاً فراموش کرده بودم تا اینکه صدای جیغ خنده‌اش مرا به یاد پاسخ سوال آلیسون انداخت
[ترجمه ترگمان]من تا به حال کارن را فراموش کرده بودم و صدای خنده او مرا به یاد جواب سوال آلیسون می انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Her eyes widened with the squeal of brakes.
[ترجمه گوگل]چشمانش با صدای جیغ ترمز درشت شد
[ترجمه ترگمان]چشم هایش از جیغ ترمز گشاد شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Suddenly there was a bump and an awful squeal.
[ترجمه گوگل]یکدفعه صدای جیغی هولناک به گوش رسید
[ترجمه ترگمان]ناگهان صدای جیغ و جیغ وحشتناکی به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فریاد (اسم)
call, clamor, cry, shout, noise, squawk, hue, outcry, bawl, scream, exclamation, squall, squeal, shriek, whoop, vociferance, hollo, vociferation

دعوا (اسم)
quarrel, strife, contest, discord, brabble, squeal, dust-up

جیغ (اسم)
fret, catcall, shout, squawk, scream, squeal, shriek, screech, vociferation, skirl

نزاع (اسم)
quarrel, battle, fray, affray, strife, dispute, contention, discord, spar, war, warfare, fuss, scuffle, wrangle, squeal, scrap, tousle, dust-up, embroilment, falling-out

ضجه (اسم)
cry, dole, scream, exclamation, howl, yell, squall, lament, wail, squeal, shriek, whoop, plaint, yawl, yammer

داد (اسم)
shout, outcry, justice, squeal, ruction, vociferation

جیغ ممتمد (اسم)
squeal

فاش کردن (فعل)
utter, give away, tell, unfold, reveal, disclose, manifest, descry, babble, divulge, betray, squeal, tattle, peach, uncloak

جیغ کشیدن (فعل)
shrill, zing, hoot, squeal, screech, caterwaul, ululate

انگلیسی به انگلیسی

• screech, scream
emit a sharp shrill cry, squawk; creak, squeak; betray, turn informer (slang)
if someone or something squeals, they make a long, high-pitched sound. verb here but can also be used as a count noun. e.g. there was a squeal of brakes.

پیشنهاد کاربران

برای این کلمه پنج تعریف در دیکشنری زیر وجود دارد. یک تعریف مربوط است به کاربرد این لغت در نقش دستوری اسم ( که همان جیغ یا صدای گوش خراش است ) و چهار تعریف دیگر مربوط است به استفاده ی این لغت در نقش فعل. آنچه در پایین می آید تنها مربوط به دو معنای این واژه در نقش دستوری فعل است. مابقی تعاریف یا توسط کاربران عزیز مطرح شده و یا بر روی خود سایت گذاشته شده است:
...
[مشاهده متن کامل]

New Oxford American Dictionary 🔰
Squeal /skwiːl/ – meaning:
1. complain or protest about something.
در مورد چیزی اعتراض یا شکایت کردن.
Example 1: 👇
The bookies only squealed because we beat them.
دلال های شرط بندی فقط به این دلیل اعتراض داشتند ( سر و صدا راه انداخته بودن ) که ما شکستشون داده بودیم.
Example 2: 👇
They went squealing to the European Commission.
در حالی که شاکی بودن به کمیسیون اروپا رفتند.
2. to confess information about another especially to the police or a person in authority.
اعتراف به اطلاعات مربوط به دیگری به ویژه به پلیس یا شخص مسئول؛ راپورت کسی را دادن؛ خبر چینی کردن؛ لو دادن؛ فاش کردن؛ افشای راز کردن
Example 1: 👇
she feared they would victimize her for squealing on their pals.
می ترسید به خاطر لو دادن دوستانشان مورد اذیت و آزار قرار بگیره.
Example 2.
MOLLIE [while all the reporters are pressing her to tell them where she has hidden Williams]: I never squealed in my life and I ain’t squealing now.
* The Front Page - MOVIE, 1974, Screenplay: I. A. L. Diamond, Director Billy Wilder based on a play with the same title written by Ben Hecht and Charles MacArthur
مولی [در حالی که همه خبرنگاران او را تحت فشار قرار می دهند تا به آنها بگوید ویلیامز را کجا پنهان کرده است]: من هرگز در زندگیم نه خبر چینی کردم و نه کسی را الان لو میدم.
متن انتخابی: از فیلنامه ی فیلم #روزنامه ی صفحه ی اول# که بر اساس نمایشنامه ای با همین عنوان است که اثر بِن هِکت و چارلز مَک آرتور هست.
فیلنامه نویس: آی اِل دایاموند
کارگردان: بیلی وایلدر
هنرپیشگان : جک لمون، والتر ماتا، کارول برنت، آلن گارفیلد، دیوید وین، وینسنت گاردنیا، هربرت ادلمن، چارلز دورنینگ، سوزان ساراندون، آستین پندلتن و هارولد گولد.

squeal
Slang. to turn informer; inform. to protest or complain;
جیغ بنفش ؛ )
A sharp high pitched cry/screm/howl
بکسبات چرخ ماشین هنگام ترمز

بپرس