chuffed

/chufft//chufft/

(انگلیس -عامیانه)، خوشنود، راضی و خوشحال، ناراضی و ناشاد

جمله های نمونه

1. She was chuffed at / about getting a pay rise.
[ترجمه گوگل]او از / در مورد افزایش دستمزد عصبانی شد
[ترجمه ترگمان]در \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The good news chuffed him up and he went back to do the experiment again.
[ترجمه گوگل]خبر خوب او را خفه کرد و دوباره برای انجام آزمایش برگشت
[ترجمه ترگمان]خبر خوش او را به باد داد و دوباره برای انجام آزمایش برگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He was really chuffed with his present.
[ترجمه گوگل]او واقعاً از هدیه اش ذوق زده شد
[ترجمه ترگمان]او واقعا با هدیه ای که داشت خیلی بد رفتار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was chuffed to bits to learn that he had won.
[ترجمه گوگل]او برای فهمیدن اینکه برنده شده است، ذره ذره ذوق زده شد
[ترجمه ترگمان]باید چیزهایی یاد بگیرد که یاد بگیرد که پیروز شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He's really chuffed about passing the exam.
[ترجمه گوگل]او واقعاً از قبولی در امتحان عصبانی است
[ترجمه ترگمان]او واقعا در حال عبور از امتحان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The singer was chuffed when her album title track Proud was chosen as Labour's election theme song.
[ترجمه گوگل]این خواننده زمانی که آهنگ عنوان آلبوم او Proud به عنوان آهنگ موضوع انتخاباتی حزب کارگر انتخاب شد، خفه شد
[ترجمه ترگمان]خواننده \"chuffed\" (chuffed was)بود که نام آلبوم \"Proud\" به عنوان آهنگ حزب کارگر انتخاب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I came home pretty chuffed and in love.
[ترجمه گوگل]من خیلی دلم گرفته و عاشق به خانه آمدم
[ترجمه ترگمان]من با chuffed و عاشق به خانه آمدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. And still chuffed to bits to have been asked.
[ترجمه گوگل]و هنوز هم به تکه هایی که از آنها خواسته شده است chuffed
[ترجمه ترگمان]و هنوز chuffed به bits بود که پرسیده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I bet Tony's really chuffed - makes him out as some sort of last resort.
[ترجمه گوگل]من شرط می بندم که تونی واقعاً عصبانی است - او را به عنوان آخرین راه حل معرفی می کند
[ترجمه ترگمان]شرط می بندم که تونی هم به خاطر این که آخرین راه را انتخاب کرده است، او را از خانه بیرون می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Deano was obviously chuffed to break his duck.
[ترجمه گوگل]دیانو بدیهی است که برای شکستن اردک خود هول کرده بود
[ترجمه ترگمان]معلوم بود که باید duck را از هم جدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They were chuffed when one of the majors offered her the lucrative contract.
[ترجمه گوگل]زمانی که یکی از سرگردها به او قرارداد پرسود را پیشنهاد داد، آنها را خفه کردند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که یکی از the قرارداد پر سود را به او پیشنهاد کرد، آن ها chuffed بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Naturally I wasn't chuffed. Who would be?
[ترجمه گوگل]طبیعتاً من خفه نشدم چه کسی خواهد بود؟
[ترجمه ترگمان]طبیعی است که من chuffed را اجر نمی کردم کی میتونه باشه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I'm chuffed that the boss is staying.
[ترجمه گوگل]خوشحالم که رئیس می ماند
[ترجمه ترگمان]من m که رئیس اینجا می مونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The sleepy pup 24 tilted his head and chuffed a welcome.
[ترجمه گوگل]توله خواب آلود 24 سرش را کج کرد و استقبال کرد
[ترجمه ترگمان]توله خواب آلود ۲۴ سرش را کج کرد و خوشامد گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• (british slang) proud, self-satisfied
if you are chuffed about something, you are very pleased about it; an informal word.

پیشنهاد کاربران

در زبان عامیانه یعنی آدم خوشحال.
خشنود، شادمان، خوشحال pleased
I was chuffed, and very relieved to read his
. newest book
I'm chuffed to bits to be joining the most delicious show on television
1 ) cheeky=
2 ) pleased=
Cate Blanchett is 👁️‍🗨️absolutely chuffed👁️‍🗨️ to be Adele's fashion muse
. . . از اینکه منبع الهام واسه ( لباس ) Adele شده خیلی خشنوده
DailyMail. co. uk@

بپرس