1. A new paling had been erected around the yard.
[ترجمه گوگل]یک رنگ پریده جدید در اطراف حیاط نصب شده بود
[ترجمه ترگمان]حصار کشی جدیدی در حیاط برپا شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He has just put up a paling around the house.
[ترجمه گوگل]او به تازگی در اطراف خانه یک پرده انداخته است
[ترجمه ترگمان] اون فقط یه حصار اطراف خونه گذاشته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The luminous star streaks were paling against a milky sky, whose brilliance in-creased moment by moment.
[ترجمه گوگل]رگه های ستارگان درخشان در برابر آسمان شیری رنگ پریده بودند که درخشندگی آن لحظه به لحظه بیشتر می شد
[ترجمه ترگمان]رگه های ستاره ای درخشان در مقابل یک آسمان شیری دیده می شد که در آن لحظه درخشش آن در آن لحظه به چشم می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Paling forces the reader to accept that resolution is not always possible.
[ترجمه گوگل]رنگ پریدگی خواننده را مجبور می کند بپذیرد که حل و فصل همیشه ممکن نیست
[ترجمه ترگمان]paling خواننده را وادار می کند قبول کند که این قطعنامه همیشه ممکن نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. It was without end or beginning, paling all emotional experiences into insignificance.
[ترجمه گوگل]بدون پایان یا آغاز بود و تمام تجربیات عاطفی را بی اهمیت جلوه می داد
[ترجمه ترگمان]این کار بدون پایان یا آغاز بود، که همه تجربیات عاطفی را به خود اختصاص داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He leaned against the paling.
7. Jezrael could see her imminence paling as she strove for greater calm.
[ترجمه گوگل]جزرائیل میتوانست در حالی که برای آرامش بیشتر تلاش میکرد، نزدیکی او را رنگ پریده ببیند
[ترجمه ترگمان]Jezrael او را می دید که هر چه را که می کوشید تا آرام بگیرد، می دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Rickshaw paling was, to him, the ideal profession and quitting it meant giving up all hope.
[ترجمه گوگل]رنگ پریدگی ریکشا از نظر او شغل ایده آلی بود و ترک آن به معنای از دست دادن تمام امید بود
[ترجمه ترگمان]حصار rickshaw، برای او، شغل ایده آل و ترک کردن آن، به این معنا بود که همه امیدش را از دست داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The underparts were orangey -brown, paling towards the lower belly.
[ترجمه گوگل]قسمت زیر نارنجی مایل به قهوه ای بود که به سمت پایین شکم کم رنگ بود
[ترجمه ترگمان]The به رنگ قهوه ای سوخته بودند و به سمت شکم پایینی پراکنده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Manakah lagu yang paling berkesan dari semua karya anda?
[ترجمه گوگل]ماناکه لاگو یانگ پالینگ برکسان دری سموآ کاریا آندا؟
[ترجمه ترگمان]Manakah یانگ berkesan دری، دری semua و anda و anda؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The park paling was still the boundary on one side, and she soon passed one of the gates into the ground.
[ترجمه گوگل]رنگ پریدگی پارک همچنان از یک طرف مرز بود و او به زودی یکی از دروازه ها را به داخل زمین رد کرد
[ترجمه ترگمان]حصار پارک هنوز مرز یک طرف بود، و به زودی یکی از دروازه ها را به زمین انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Where the trees ended we came to a wooden two-storey house with a low white paling.
[ترجمه گوگل]جایی که درخت ها به پایان می رسید، به خانه ای دو طبقه چوبی با رنگ سفید کم رنگ رسیدیم
[ترجمه ترگمان]جایی که درخت ها به پایان می رسید، ما به یک خانه چوبی دو طبقه با حصار سفید و سفید رسیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. On face, arms, body, brow, wherever dark hair needs paling Jolen makes it barely visible.
[ترجمه گوگل]روی صورت، بازوها، بدن، ابروها، هر جا که موهای تیره نیاز به رنگ پریدگی دارند، جولن به سختی قابل مشاهده است
[ترجمه ترگمان]در چهره، دست ها، جسم، پیشانی، هر جا که موی تیره به paling احتیاج دارد، به زحمت دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The Mallaig train pulled away from the Clyde valley, leaving the haze-softened lights of Dumbarton paling in a cold February dawn.
[ترجمه گوگل]قطار مالایگ از دره کلاید دور شد و چراغهای مهآلود دامبارتون را در یک سپیدهدم سرد فوریه کم رنگ کرد
[ترجمه ترگمان]قطار Mallaig از دره کلاید دور شد و چراغ های مه رقیق صبحگاهی را در هوای سرد ماه فوریه ترک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید