paling

/ˈpeɪlɪŋ//ˈpeɪlɪŋ/

معنی: نرده، حصار کشی، پرچین، نرده سازی
معانی دیگر: (عمل نرده سازی یا فرو کردن تیرهای عمودی در زمین یا پهلوی هم گذاری تیرهای عمودی) نرده سازی، حصار سازی، نرده (ساخته شده از تیرهای عمودی)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a fence built of pales.
مشابه: wall

(2) تعریف: pales collectively.

(3) تعریف: a strip of wood used in fence making; picket; pale.

جمله های نمونه

1. A new paling had been erected around the yard.
[ترجمه گوگل]یک رنگ پریده جدید در اطراف حیاط نصب شده بود
[ترجمه ترگمان]حصار کشی جدیدی در حیاط برپا شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He has just put up a paling around the house.
[ترجمه گوگل]او به تازگی در اطراف خانه یک پرده انداخته است
[ترجمه ترگمان] اون فقط یه حصار اطراف خونه گذاشته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The luminous star streaks were paling against a milky sky, whose brilliance in-creased moment by moment.
[ترجمه گوگل]رگه های ستارگان درخشان در برابر آسمان شیری رنگ پریده بودند که درخشندگی آن لحظه به لحظه بیشتر می شد
[ترجمه ترگمان]رگه های ستاره ای درخشان در مقابل یک آسمان شیری دیده می شد که در آن لحظه درخشش آن در آن لحظه به چشم می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Paling forces the reader to accept that resolution is not always possible.
[ترجمه گوگل]رنگ پریدگی خواننده را مجبور می کند بپذیرد که حل و فصل همیشه ممکن نیست
[ترجمه ترگمان]paling خواننده را وادار می کند قبول کند که این قطعنامه همیشه ممکن نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It was without end or beginning, paling all emotional experiences into insignificance.
[ترجمه گوگل]بدون پایان یا آغاز بود و تمام تجربیات عاطفی را بی اهمیت جلوه می داد
[ترجمه ترگمان]این کار بدون پایان یا آغاز بود، که همه تجربیات عاطفی را به خود اختصاص داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He leaned against the paling.
[ترجمه گوگل]به رنگ پریده تکیه داد
[ترجمه ترگمان]به نرده سنگر تکیه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Jezrael could see her imminence paling as she strove for greater calm.
[ترجمه گوگل]جزرائیل می‌توانست در حالی که برای آرامش بیشتر تلاش می‌کرد، نزدیکی او را رنگ پریده ببیند
[ترجمه ترگمان]Jezrael او را می دید که هر چه را که می کوشید تا آرام بگیرد، می دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Rickshaw paling was, to him, the ideal profession and quitting it meant giving up all hope.
[ترجمه گوگل]رنگ پریدگی ریکشا از نظر او شغل ایده آلی بود و ترک آن به معنای از دست دادن تمام امید بود
[ترجمه ترگمان]حصار rickshaw، برای او، شغل ایده آل و ترک کردن آن، به این معنا بود که همه امیدش را از دست داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The underparts were orangey -brown, paling towards the lower belly.
[ترجمه گوگل]قسمت زیر نارنجی مایل به قهوه ای بود که به سمت پایین شکم کم رنگ بود
[ترجمه ترگمان]The به رنگ قهوه ای سوخته بودند و به سمت شکم پایینی پراکنده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Manakah lagu yang paling berkesan dari semua karya anda?
[ترجمه گوگل]ماناکه لاگو یانگ پالینگ برکسان دری سموآ کاریا آندا؟
[ترجمه ترگمان]Manakah یانگ berkesan دری، دری semua و anda و anda؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The park paling was still the boundary on one side, and she soon passed one of the gates into the ground.
[ترجمه گوگل]رنگ پریدگی پارک همچنان از یک طرف مرز بود و او به زودی یکی از دروازه ها را به داخل زمین رد کرد
[ترجمه ترگمان]حصار پارک هنوز مرز یک طرف بود، و به زودی یکی از دروازه ها را به زمین انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Where the trees ended we came to a wooden two-storey house with a low white paling.
[ترجمه گوگل]جایی که درخت ها به پایان می رسید، به خانه ای دو طبقه چوبی با رنگ سفید کم رنگ رسیدیم
[ترجمه ترگمان]جایی که درخت ها به پایان می رسید، ما به یک خانه چوبی دو طبقه با حصار سفید و سفید رسیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. On face, arms, body, brow, wherever dark hair needs paling Jolen makes it barely visible.
[ترجمه گوگل]روی صورت، بازوها، بدن، ابروها، هر جا که موهای تیره نیاز به رنگ پریدگی دارند، جولن به سختی قابل مشاهده است
[ترجمه ترگمان]در چهره، دست ها، جسم، پیشانی، هر جا که موی تیره به paling احتیاج دارد، به زحمت دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The Mallaig train pulled away from the Clyde valley, leaving the haze-softened lights of Dumbarton paling in a cold February dawn.
[ترجمه گوگل]قطار مالایگ از دره کلاید دور شد و چراغ‌های مه‌آلود دامبارتون را در یک سپیده‌دم سرد فوریه کم رنگ کرد
[ترجمه ترگمان]قطار Mallaig از دره کلاید دور شد و چراغ های مه رقیق صبحگاهی را در هوای سرد ماه فوریه ترک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نرده (اسم)
balustrade, railing, fencing, rail, parapet, paling, list, pale

حصار کشی (اسم)
enclosure, paling

پرچین (اسم)
paling, fence, hedge, haw, riveting, palisade

نرده سازی (اسم)
paling

انگلیسی به انگلیسی

• picket fence, fence made of many vertical poles that are attached in a row

پیشنهاد کاربران

رنگ پریدگی هم میشه
رنگش پرید
نرده، پرچین
Picket fence
Pointed sticks used in making fences; pales.

بپرس