budgeting


بودجه بندی، تخصیص بودجه

جمله های نمونه

1. budgeting
بودجه بندی،تخصیص بودجه

2. through careful budgeting they cut the costs by ten percent
با بودجه بندی دقیق هزینه ها را ده درصد کاهش دادند.

3. Even with efficient budgeting, most students are unable to live on £000 per year.
[ترجمه گوگل]حتی با بودجه بندی کارآمد، اکثر دانش آموزان نمی توانند با 000 پوند در سال زندگی کنند
[ترجمه ترگمان]حتی با بودجه بندی کارآمد، بسیاری از دانش آموزان در هر سال قادر به زندگی نخواهند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We have continued to exercise caution in our budgeting for the current year.
[ترجمه گوگل]ما همچنان در بودجه سال جاری احتیاط کرده ایم
[ترجمه ترگمان]ما همچنان به تمرین احتیاط در بودجه خود برای سال جاری ادامه داده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A systems approach to budgeting that focuses on the outcomes and objectives of government policy can not avoid controversy.
[ترجمه گوگل]یک رویکرد سیستمی به بودجه ریزی که بر نتایج و اهداف سیاست دولت تمرکز دارد، نمی تواند از بحث و جدل جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]یک رویکرد سیستمی برای بودجه بندی که بر روی پیامدها و اهداف سیاست دولت تمرکز دارد نمی تواند از اختلاف اجتناب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Budgeting your time Before the exam begins, listen carefully to the instructions given by the invigilator.
[ترجمه گوگل]بودجه بندی زمان قبل از شروع امتحان، به دستورالعمل های داده شده توسط ناظر با دقت گوش دهید
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه امتحان شروع شود، بودجه بندی کنید و با دقت به دستورالعمل های ارایه شده توسط invigilator گوش دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Defence budgeting and procurement do not move along different tracks from defence policy as a whole.
[ترجمه گوگل]بودجه دفاعی و تدارکات در مسیرهای متفاوتی از سیاست دفاعی به عنوان یک کل حرکت نمی کند
[ترجمه ترگمان]بودجه بندی و تدارکات دفاعی در امتداد مسیرهای مختلفی از سیاست دفاع به عنوان یک کل حرکت نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Personal computers also have simplified capital budgeting.
[ترجمه گوگل]رایانه های شخصی نیز بودجه بندی سرمایه ای ساده ای دارند
[ترجمه ترگمان]کامپیوترهای شخصی نیز بودجه بندی سرمایه را ساده کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Consequently, he was budgeting for a deficit of about A$600,000.
[ترجمه گوگل]در نتیجه، او برای کسری حدود 600000 دلار استرالیا بودجه در نظر گرفته بود
[ترجمه ترگمان]در نتیجه او برای کسری بودجه حدود ۶۰۰،۰۰۰ دلار بودجه بندی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The financial administrative functions include budgeting, accounts payable, accounts receivable, general ledger, payroll and personnel.
[ترجمه گوگل]وظایف اداری مالی شامل بودجه بندی، حساب های پرداختنی، حساب های دریافتنی، دفتر کل، حقوق و دستمزد و پرسنل می باشد
[ترجمه ترگمان]عملکردهای اداری مالی شامل بودجه بندی، حساب های پرداختنی، حساب های دریافتنی، دفترکل، حقوق و پرسنل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. An alternative approach is programme budgeting.
[ترجمه گوگل]یک رویکرد جایگزین، بودجه ریزی برنامه است
[ترجمه ترگمان]یک روش جایگزین بودجه بندی برنامه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In the budgeting process the firm should decide on what should be treated as profit centres and what as cost centres.
[ترجمه گوگل]در فرآیند بودجه بندی، شرکت باید تصمیم بگیرد که چه چیزی به عنوان مراکز سود و چه چیزی به عنوان مراکز هزینه تلقی شود
[ترجمه ترگمان]در فرآیند بودجه ریزی شرکت باید تصمیم بگیرد که چه چیزی باید به عنوان مراکز سود و چه مراکز هزینه در نظر گرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Budgeting loans are paid back by weekly deductions from benefit.
[ترجمه گوگل]وام های بودجه با کسر هفتگی سود بازپرداخت می شود
[ترجمه ترگمان]وام های بودجه بندی با کسر بودجه هفتگی به نفع پرداخت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Reporting structures and planning, budgeting, and compensation systems, for example, remain wholly or significantly the same.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، ساختارهای گزارش‌دهی و سیستم‌های برنامه‌ریزی، بودجه‌بندی و جبران خسارت، کاملاً یا به طور قابل توجهی یکسان باقی می‌مانند
[ترجمه ترگمان]برای مثال، گزارش دهی ساختار و برنامه ریزی، بودجه بندی و سیستم های جبران به طور کامل یا به طور معنی داری یک سان باقی می مانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In order to deal with the problems of budgeting for this it is necessary to know something of company financial and cost accounting.
[ترجمه گوگل]برای مقابله با مشکلات بودجه بندی برای این امر لازم است چیزی از حسابداری مالی و هزینه شرکت بدانیم
[ترجمه ترگمان]به منظور مقابله با مشکلات بودجه برای این مساله، لازم است که چیزی از حسابداری مالی و مالی شرکت را بدانیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[نساجی] بودجه بندی
[ریاضیات] تنظیم بودجه، بودجه بندی

انگلیسی به انگلیسی

• act of preparing a budget, act of making a spending plan

پیشنهاد کاربران

تامین بودجه
اختصاص دادن بودجه، بودجه بندی
Budget allication
بودجه ریزی

بپرس