تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

کسی که خوشش شده و احساس مهم بودن بهش دست داده، بخاطر تعریف کسی دیگه از او یا بخاطر کاری که دیگر ی انجام داده She was flattered by his attention. The ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

به نظر میرسه در فارسی لغتی که دقیقا بیانگر بار معنایی این کمله باشه رو نداریم فقط می تونیم اینطوری توضیحش بدیم: بالا گذاشتن برای کسی، بالا بردن کسی و ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

طبق قول و قرار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

غرولند کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

از چیزی مشکل و سخت فارق و خلاص شدن I like to get my homework out of the way on a Friday night so that I can enjoy the weekend.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

جوش زدن برای کاری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

عوض به در کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

با توجه به ضمیر ما بعدش برو به درک یا بره به درک و. . . معنای میشه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

بدرد چیزی خوردن، به کاری آمدن He's not cut out for teaching. He's not cut out to be a teacher.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

معنادار a knowing look/glance/smile اگاهانه و از روی علم a knowing breach of the order by the appellants’ یک جایی دیدیم که به این معناهم استفاده شده ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

1برگرفته و ناشی از الهام an inspired suggestion/guess 2عالی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

هوای چیز رو کردن، هوایی شدن Sometimes I just yearn to be alone. دلم هوای تنهایی کرده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

موی حجم داده شده به شکل دایره بزرگ روی سر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

رسیدگی به بر و رو تیمار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

انتقال مخابره قسمتی از ماشین که قدرت را از موتور به چرخها منتقل می کند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

خدا رحمت و حفظ ( ت، ش و . . . ) کنه عافیت باشه، خیر باشه ( بعد از عطسه )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

هم معنای خیلی خوب و باحال میده هم معنای خیلی بد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

بریم تو کارش، یالا England versus Brazil - bring it on!

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

خط و لاین جدا شده مخصوص عبور چیزی یا کسی a bus/bike/cycle lane The German runners/swimmers are in lanes 4 and 6. خطوط کشتی رانی یا هوایی The English ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

جا افتادن، هماهنگ شدن She quickly settled down in her new house/job/school. مقیم شدن، سکنی گزیدن ( زن و زندگی دار شدن ) Eventually I'd like to sett ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

برداشت و تلقی خاصی داشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

با اینکه

پیشنهاد
١١

وقتی مدتی کوتاه مهمان رو تنها می ذاریم برای انجام کاری، می گیم:راحت باش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

پاکار و جدی، کاری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

کلنجار رفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

1در حالتی صفتی به معنای شخص خوابیده ( در حالت و ضعیت خواب ) ، وبا asleep فرق داره که به معنای شخص خواب ( adj ) است 2معنای اسمی: خود مفهوم خواب مثال ح ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

رسوندن کسی با وسایل نقلیه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

هر کس یا هر چیز که از حدمعمول و منتاسب ومقعول خود فراتر رفته ( حسن نیست بلکه بار منفی دارد )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

همه جوره the best all - around performance so far همه کاره an all - around performer همه منظوره an all - around tool

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

آدمی که چون خیلی چارچوب مند و خشک هست خسته کننده و حوصله سر بره

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

سر چیزی دعوا کردن don't fight over remote

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

نثر مسجع Shakespeare wrote mostly in verse آیه She recited a verse from the Bible/the Koran. بیت Each verse was sung as a solo and then everyone joi ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

عجیب ( البته در بیشتر موارد با کمی بار منفی ) It's peculiar that they didn't tell us they were going away.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

مرغوب ترین

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

با کمال میل، بی حرف پس و پیش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

کسی که به راحتی تو دل دیگران جا باز می کنه، تو دل برو ( گاهی از بعد منفی به این کلمه نگاه میشه که به معنای ناقلا ترجمه میشه ) He's a real charmer, s ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

قابل ستایش، درخور تحسین

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

به پا خواستن، قیام کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

بی شوخی، جداً No kidding, there were about 200 people at the party.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

به اصطلاح خودمون همینطور مونده بود. . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

یه دونه I've received no replies to my job applications - not a single one ( = none ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

باعث خوشحالیه ( در جواب کسی که از ما تشکر کرده ) عبارت کاملش اینه it's my pleasure

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

we’ll give a call if anything comes up. اگه خبری شد بهت زنگ می زنیم ( در جایی که مثلا درخواست کار در شغلی رو کردیم )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

کار تموم ( شکست و مرگ و نابودی و فنا ) This is a doomed city.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

1به شکل پسوند معنای :یاب می دهید مثل talent - spotter 2مکان یاب 3لکه پا کن 4کسی که در تمرین همراه کسی است تا آن شخص آسیب نبیند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

1زبان خارجه 2زبان مخصوص یک حرفه یا صنف که دارای اصطلاحات خاص خودش هست

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

ذهن بسته

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

جاانداختن It is part of a teacher's job to instil confidence in/into his or her students.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

طوری چیزی رو ترتیب دهیم که زیباتر از آنچه هست به نظر برسد: شیک و پیک کردن و رسیدن به ظاهر چیزی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

منطقی و معقول بودن، به جا بودن Keeping to a low - fat diet makes very good sense ( = is a sensible thing to do ) .