پیشنهادهای English User (٩٧٢)
کسی که خوشش شده و احساس مهم بودن بهش دست داده، بخاطر تعریف کسی دیگه از او یا بخاطر کاری که دیگر ی انجام داده She was flattered by his attention. The ...
به نظر میرسه در فارسی لغتی که دقیقا بیانگر بار معنایی این کمله باشه رو نداریم فقط می تونیم اینطوری توضیحش بدیم: بالا گذاشتن برای کسی، بالا بردن کسی و ...
طبق قول و قرار
غرولند کردن
از چیزی مشکل و سخت فارق و خلاص شدن I like to get my homework out of the way on a Friday night so that I can enjoy the weekend.
جوش زدن برای کاری
عوض به در کردن
با توجه به ضمیر ما بعدش برو به درک یا بره به درک و. . . معنای میشه
بدرد چیزی خوردن، به کاری آمدن He's not cut out for teaching. He's not cut out to be a teacher.
معنادار a knowing look/glance/smile اگاهانه و از روی علم a knowing breach of the order by the appellants’ یک جایی دیدیم که به این معناهم استفاده شده ...
1برگرفته و ناشی از الهام an inspired suggestion/guess 2عالی
هوای چیز رو کردن، هوایی شدن Sometimes I just yearn to be alone. دلم هوای تنهایی کرده
موی حجم داده شده به شکل دایره بزرگ روی سر
رسیدگی به بر و رو تیمار
انتقال مخابره قسمتی از ماشین که قدرت را از موتور به چرخها منتقل می کند
خدا رحمت و حفظ ( ت، ش و . . . ) کنه عافیت باشه، خیر باشه ( بعد از عطسه )
هم معنای خیلی خوب و باحال میده هم معنای خیلی بد
بریم تو کارش، یالا England versus Brazil - bring it on!
خط و لاین جدا شده مخصوص عبور چیزی یا کسی a bus/bike/cycle lane The German runners/swimmers are in lanes 4 and 6. خطوط کشتی رانی یا هوایی The English ...
جا افتادن، هماهنگ شدن She quickly settled down in her new house/job/school. مقیم شدن، سکنی گزیدن ( زن و زندگی دار شدن ) Eventually I'd like to sett ...
برداشت و تلقی خاصی داشتن
با اینکه
وقتی مدتی کوتاه مهمان رو تنها می ذاریم برای انجام کاری، می گیم:راحت باش
پاکار و جدی، کاری
کلنجار رفتن
1در حالتی صفتی به معنای شخص خوابیده ( در حالت و ضعیت خواب ) ، وبا asleep فرق داره که به معنای شخص خواب ( adj ) است 2معنای اسمی: خود مفهوم خواب مثال ح ...
رسوندن کسی با وسایل نقلیه
هر کس یا هر چیز که از حدمعمول و منتاسب ومقعول خود فراتر رفته ( حسن نیست بلکه بار منفی دارد )
همه جوره the best all - around performance so far همه کاره an all - around performer همه منظوره an all - around tool
آدمی که چون خیلی چارچوب مند و خشک هست خسته کننده و حوصله سر بره
سر چیزی دعوا کردن don't fight over remote
نثر مسجع Shakespeare wrote mostly in verse آیه She recited a verse from the Bible/the Koran. بیت Each verse was sung as a solo and then everyone joi ...
عجیب ( البته در بیشتر موارد با کمی بار منفی ) It's peculiar that they didn't tell us they were going away.
مرغوب ترین
با کمال میل، بی حرف پس و پیش
کسی که به راحتی تو دل دیگران جا باز می کنه، تو دل برو ( گاهی از بعد منفی به این کلمه نگاه میشه که به معنای ناقلا ترجمه میشه ) He's a real charmer, s ...
قابل ستایش، درخور تحسین
به پا خواستن، قیام کردن
بی شوخی، جداً No kidding, there were about 200 people at the party.
به اصطلاح خودمون همینطور مونده بود. . .
یه دونه I've received no replies to my job applications - not a single one ( = none ) .
باعث خوشحالیه ( در جواب کسی که از ما تشکر کرده ) عبارت کاملش اینه it's my pleasure
we’ll give a call if anything comes up. اگه خبری شد بهت زنگ می زنیم ( در جایی که مثلا درخواست کار در شغلی رو کردیم )
کار تموم ( شکست و مرگ و نابودی و فنا ) This is a doomed city.
1به شکل پسوند معنای :یاب می دهید مثل talent - spotter 2مکان یاب 3لکه پا کن 4کسی که در تمرین همراه کسی است تا آن شخص آسیب نبیند
1زبان خارجه 2زبان مخصوص یک حرفه یا صنف که دارای اصطلاحات خاص خودش هست
ذهن بسته
جاانداختن It is part of a teacher's job to instil confidence in/into his or her students.
طوری چیزی رو ترتیب دهیم که زیباتر از آنچه هست به نظر برسد: شیک و پیک کردن و رسیدن به ظاهر چیزی
منطقی و معقول بودن، به جا بودن Keeping to a low - fat diet makes very good sense ( = is a sensible thing to do ) .