تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

یعنی:over here

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

حق کسی رو کف دستش گذاشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

از بین رفتن تدریجی، زوال یافتن، زایل شدن Most patients find that the numbness from the injection wears off after about an hour. از تاثیر افتادن The ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

بیانگر احساس بودن She thinks no one knows how much she likes him, but her face when I said he'd be there really gave her away!

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

باعث خوشحالی من خواهد بود

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

همراه بودن، همراهی کردن مشایعت کردن کسی برای راهنمایی با هم جایی رفتن ( معمولا برای بازدید از جایی یا سرگرمی )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

وضعیت دشوار و مشکلی رو راست و ریس کردن just call her and work it out

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

در حالت اسمی به چند معنا می آید: انقطاع و وقفه در چیزی ( مثلا باران ) / استراحت برای غذا و نوشیدنی / مرخصی، تعطیلات، و قفه و انقطاع و دوری از فعالیتی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

یکی از کاربردهای take تبدیل کردن معنای اسم مابعدش به معنای فعلی است، در نتیجه take به معنای حالت فعلی اسم ما بعدش می آید. break در حالت اسمی به این ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

تنوع نوع ودر حالت جمع انواع طیف، دامنه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

چیزی رو ایصال کردن و رساندن I have to get my application in by Thursday.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٥

نقاشی و طرح هایی که کنار کاغذ و کتاب می کشیم وقتی بی حوصله ایم یا داریم به چیزی دیگه فکر می کنیم و مشغول کار دیگه ای هستیم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

وسع دانش من

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

پهنا، گستره، وسعت، وسع، طول، میزان، اندازه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

تغییر عقیده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

خوش بر و رو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

نارو زدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

کجاش مهمه؟ اهمیتش چیه؟

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

1به فنا رفتن، از دست رفتن، ( فرصت و قدرت و. . . ) سوختن Their grandmother slipped away in her sleep last night. His chance at the medal slipped away ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

اصطلاحا :پلک هام بهم رسید، پلک هام رو هم رفت ( خواب سبک از روی خستگی )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

بعید بودن It's a long shot, but you could try phoning him at home یعنی:بعیده، ولی. . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

راه افتادن، قدم در مسیر کاری نهادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

ژنده و مندرس She had a decidedly down - at - heel appearance. He worked in a down - at - heel caf�.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

معمولا بعد یا قبل عبارتی گفته می شود که مضمونش برایمان مهم است ولی با بیان این جمله می خواهیم تظاهر کنیم اهمیتی ندارد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

فعال و درگیر صنعت مد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسی یا چیزی رو از جایی خلاص کردن یا بیرون آوردن Helicopters were used to get the troops out of the region.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

گزارش نامه کنده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

از رمق افتادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

کله شق و نترس

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

سخنی رو به میان آوردن=come up

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

حرف نشنو و یاغی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

مراجعه شود به لینک:https://www. macmillandictionary. com/dictionary/british/put - out_1#put - out_1__31

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

قدم پیش گذاشتن و نزد کسی رفتن ( جایی استفاده می شود قصد صحبت با یک غریبه و ناشناس رو داریم، مثل come up ) I went up to him and introduced myself.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

1دریافت یا تهیه کردن یا گرفتن 2کسی یا چیزی رو از جایی آوردن 3بالا بردن 4زیاد شدن و رشد و ترقی کردن 5دستگیر کردن 6از نو آغاز کردن، از سر گیری کاری پس ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

در دسترس عموم، در اختیار عموم ( برای خرید یا نگاه کردن ) Computers are put on display at one of the company's retail outlets in the city. در معرض ن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

1 ( غذایِ ) حاضری 2وعده غذایی دورهمی که هرکس غذا خودش را تدارک دیده:a potluck supper 3 ( هر چیزِ ) دم دستی و موجود:We had no idea which hotel would b ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

بازم I've thought about it so much, but even now I can't believe how lucky I was to survive the accident.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

بازخواست، بازخواه، باز دعوت، عودت دعوت مجدد برای مصاحبه شغلی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

الافی کردن، الاف چرخیدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

به فلانی چه کار داره که این کار رو بکنه what's Mark doing answering your phone? مارک چیکار داره که گوشی تو رو جواب بده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

پیش فاکتور Invoices must be submitted by the 24th of every month.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

دعوت کردن کسی به هضم و تامل و تانی نسبت به احساسات یا اظهاراتش It isn't healthy to keep your anger inside like that.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
-١٣

به این لینک مراجعه شودhttps://www. macmillandictionary. com/dictionary/british/make - it

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

همینه که هست

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

بعد از کسی به مقامی یا شغلی نائل شدن یا منتصب شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

اصطلاحا یعنی دهنش از حرکت واموند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

به تعجب و تحسین واداشته شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

پا روی نفست بذار، اینقدر گیر خودت نباش، ول کن خودتو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

با جراحی Localized amyloid tumors can be surgically removed.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

عینهو، عینا، عینِ