تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٢

نقاشی و طرح هایی که کنار کاغذ و کتاب می کشیم وقتی بی حوصله ایم یا داریم به چیزی دیگه فکر می کنیم و مشغول کار دیگه ای هستیم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤١

مبتنی و بر پایه عینیات و واقعیات، واقع بینانه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

تحقیر آمیز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

آدمی که چون خیلی چارچوب مند و خشک هست خسته کننده و حوصله سر بره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

پویایی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

خر حمالی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣١

تخطی کردن منحرف شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣١

جریان چیه؟، ماجرا از چه قراراه؟

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

عجیب ( البته در بیشتر موارد با کمی بار منفی ) It's peculiar that they didn't tell us they were going away.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

در اون مقطع ( زمانی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

بی چون و چرا بی حرف و حدیث

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

به چه مناسبت؟

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

داره میاد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

اصطلاحا یعنی دهنش از حرکت واموند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

سخت، شدید ( اشاره به وخامت ) desperate poverty The situation is desperate - we have no food, very little water and no medical supplies. شدید ( مبرم ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

سفت چیزی رو چسبیدن ( از ترس و اضطراب ) Silent and pale, she clutched ( onto ) her mother's hand.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

1مورد قبول قرار گرفتن، مقبول واقع شدن It's a new country, hoping for diplomatic recognition from the international community. 2مورد تقدیر واقع شدن، ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

از جا کندن، ( یهوئی ) کندن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

شخص سحر خیز میشه: early riser این کلمه برای توصیف افرادیه که وقتی صبح بیدار میشن خیلی سرحال و با نشاط هستند He's not really a morning person - he doe ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

ایشاالله دفعه بعد، باشه برا دفعه بعد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

بهره بردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

دست و آسین بالا زدن، دست بکار شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

به اجرا در آوردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

در آن زمان، اون موقع:اشاره به یک برهه زمانی خاص که در کلام گفته شده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

دست به کار شدن We have to get the ball rolling on this project soon

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

از جون مایه گذاشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

افسار گسیخته، مهار نشدنی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

اینکه حرفی برای گفتن نداشته باشیم، در مانده و هاج و واج I'm completely stumped - how did she manage to escape? Scientists are stumped by this mystery ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

از کی تا حالا ( برای پرسش با خشم و کنایه ) ?Since when do you have the right to tell me what to do

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

دری وری گفتن Forget what I said, I was babbling

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

رودرو کردن، به روی کسی آوردن ( اینکه توی روی خود شخص کار بدی که انجام داده رو به زبون بیاریم )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

چقدر طولش دادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

احتمالش چقدره، چقدر احتمالش میره What are the odds on him being ( = do you think he will be ) re - elected?

پیشنهاد
١٦

چه میشه کرد، همینه دیگه

پیشنهاد
٢٣

چهار چشمی کسی رو پاییدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

منحرف شدن، به بیراهه رفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

به تَبَع

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

1به فنا رفتن، از دست رفتن، ( فرصت و قدرت و. . . ) سوختن Their grandmother slipped away in her sleep last night. His chance at the medal slipped away ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

یکم حیا و نجابت ( به عنوان در خواست از زن و شوهر که روابط محبت آمیز شون رو در ملا عام انجام ندهند )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

پاره پاره کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

بعید بودن It's a long shot, but you could try phoning him at home یعنی:بعیده، ولی. . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

پیشدستانه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

اینم بگم، اینم بدونید

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

برای اینکه بگیم برای توضیح و توصیف یک شخص یا چیز فلان کلمه و وصف بهتره It's more of a guess than an estimate.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

به ثبت رساندن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

با can't که بیاد به معنای عمرا و به هیچ وجه میشه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

نفسانیت، منیت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

هم جواری، همراهی هم جوار، همراه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

کسی که خوشش شده و احساس مهم بودن بهش دست داده، بخاطر تعریف کسی دیگه از او یا بخاطر کاری که دیگر ی انجام داده She was flattered by his attention. The ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

بس کردن، دست برداشتن