پیشنهادهای English User (٩٧٢)
منطعف، نرم و انعطاف پذیر
برای تاکید در مواردی که بعد ترس و وحشت میاد That movie scared the hell out of me.
این رو آن رو کردن، این ور و آن ور کردن، به یک ور دیگر برگرداندن***وارانه شدن، چپه شدن I lost my place in my book when the pages flipped over in the w ...
1بشر و بشریت 2درک و شعور انسانی 3انسان بودن و انسانیت
نتیجه بخش بودن، منتج شدن، نتیجه دادن
دست بکار شدن
بی شوخی، جداً No kidding, there were about 200 people at the party.
شان و حیثیت/وقار
شرطی کردن قبولاندن، تحمیل کردن، نهادینه کردن Women were conditioned to expect lower wages than men.
درستکاری، استواری و ثابت قدمی در اخلاق نیک
تازه، تنها، فقط that was but the beginning این تازه ( فقط، تنها ) شروع کار بود
رعب آور، وحشتناک
خم به ابرو آوردن
خطاب قرار دادن در دستور کار قرار دادن، به بحث گذاشتن، مطرح کردن، پرداختن، عنایت کردن، جلب کردن نظر آدرس دادن
تفاوت رقم زدن ( بهبود بخشیدن ) She says that she got into politics because she wanted to make a difference. تاثیر گذاشتن و باعث تفاوت شدن Cost can ...
رتق و فتق امور
بخش و سهم The report shows that poor families spend a larger proportion of their income on food. نسبت The proportion of women to men at my college ...
از قانون تبعیت کردن، طبق قوانین پیش رفتن
راهی کردن دنبال کاری فرستادن
بسیج کردن احساساتی مثل شجاعت و. . .
یعنی مسافت یک خیابان بین یک چهار راه تا چهار راه بعدی The museum is just six blocks away.
ارج نهادن
گاهی قبل از اسم اشخاص می آید و نشانگر این است که ما آن شخص را به خوبی می شناسیم یا دوست داریم: اون یارو، فرانکِ خودمون There's old Sara working away ...
من که مشکلی ندارم، از طرف که مانعی نیست
وقتی در کلام چیزی رو گفتیم و بعدش می خوایم چیزهای دیگه که متفاوت یا مخالف با آنچه گفتیم هستند رو یکجا بگوییم، از این عبارت استفاده میشه و به معنای بق ...
مدارا کردن، راه آمدن، سخت نگرفتن
نه تا جایی که من می دونم
خوش بر و رو
کلنجار رفتن
ورق رو برگرداندن ( به نفع یا بر علیه ) ، کفه ترازو رو برگداندن ( به نفع یا بر علیه )
به این زودیا
in the way: سر راه on the way: توی راه، در راه
جو سازی، فضا سازی فضا و جو ( حاصل از فضا سازی و جو سازی ) ، مقبولیت، وجهه، انظار عمومی
بازم، هنوزم He may win yet. I'm sorry to bother you yet again:باز دوباره. . . در عین حال simple yet effective He's overweight and bald, ( and ) yet ...
قابل ستایش، درخور تحسین
تکذیب Officials did not believe the runner's denial that he had taken drugs. امتناع و سرباززنی و تن ندادن He's still in denial about the break - up ...
حسابمون رو با کسی صاف کردن، حسابشو بذارم کف دستش ، اینکه حرفتو به کسی بزنی
آدم های قناس
شبیه سازی کردن The whole car can be modelled on a computer before a single component is made. کپ کسی شدن، کپ کردن از روی کسی Lots of young singers m ...
جناب ( موقع خطاب قرار دادن محترمانه کسی ) آقا ( برای خطاب قرار دادن معلم ) قربان ( بعد از اسم یک شخص مهم )
دنج
کله شق و نترس
جاافتاده و پخته ( انسان ) He's very mature for his age. سنجیده و آزموده Upon mature reflection, we find the accused guilty. بالغ a mature adult/ma ...
یک قطعه یا و وسیله که به منظور خاصی ساخته شده، مثلا یک محفظه چوبی که ساخته شده برای نگهداری وسایل، یا یک قفسه، برای اشاره به چنین چیزهایی از کلمه uni ...
کوتاه آمدن Her parents eventually relented and let her go to the party
ملتفت شدن التفات پیدا کردن
فکر کردن ( عقیده و نظر خاصی داشتن در باره چیزی ) : "Will you be going with them?" "Yes, I suppose ( so ) . " به نظر آمدن، فکر کردن ( با ناامیدی و نار ...
انتقال مخابره قسمتی از ماشین که قدرت را از موتور به چرخها منتقل می کند
گشت و گذار بیشتر نیاز نیست، بیخودی نگرد
کسی رو در جریان قرار دادن