تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

چیزی گیر کسی آمدن چیزی توی راه کسی قرار گرفتن ( به عنوان یک فرصت ) Several chances came our way but we missed them

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

بر فرازِ The airplane was high above the clouds

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

چقدر طولش دادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

خارج از حد و شئونات You can disagree with her, but calling her dishonest was out of line

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

بی چون و چرا بی حرف و حدیث

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

داستان بافی داستان سرایی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

حقِ ( قانونی یا اخلاقی ) ، قدرت، توانایی کنترل ***مقام و مسئول***به صورت جمع: مسئولین و مقامات سازمان ملل از قدرت خود برای کمک به آنها استفاده کرد ا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

دست به کار شدن We have to get the ball rolling on this project soon

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

این رو آن رو کردن، این ور و آن ور کردن، به یک ور دیگر برگرداندن***وارانه شدن، چپه شدن I lost my place in my book when the pages flipped over in the w ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

ماجرا چیه؟ What's this about a letter? You never told me she wrote you a letter

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

این چیزا از تو بعیده، این حرفها به تو نیمده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

هوای کسی را برداشتن اینکه دلمان هوای کسی را بکنه هوایی کسی شدن هواخواه کسی شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

از قضا چرخ روزگار گردش زمانه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

جدای از ، به دور از ( بعدش کلمه باing می آید ) . Far from seeming glad to see him, Rose looked almost angry . far from being easy, it would be a d ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

تغییر و تحولات، وقایع . They were horrified at this unexpected turn of events

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

خشک، خنک، غیر دوستانه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

نامطمئن، متزلزل، سست بنیان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

تصویر His latest movie is a grim portrayal of wartime suffering تصویر سازی، به تصویر درآوردن، به تصویر کشیدن She won a Best Actress award for her ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

بهای کاری رو پرداخت کردن ( یعنی عرق کاریو ریختن و رنجش رو کشیدن ) A:I've been doin' this ten years and I haven't gotten anywhere B:you're just payi ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

بازی درآوردن، به بازی گرفتن ?Do you really love me, or are you just toying with me Don't toy with my emotions

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

تقلیل دادن، گرفتن وقت و هزینه یا پر کردن وقت، خلل و وفقه ایجاد کردن Although it would cut into profits, we were forced to lower our prices. I don' ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

رای کسی رو زدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

طفره رفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

خود را وفق دادن، خود را با شرائط هماهنگ کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

کینه ای خشونت بار جان گداز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

چیه؟ What’s with this bill? I don’t owe you any money. چرا این طوریه؟ what's with the hat چشه؟ What's with him? Is he upset?

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣١

تخطی کردن منحرف شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

کار درست بودن، حرف نداشن . She's no slouch when it comes to organizing parties

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

برانگیزاندان، موجب شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

دربر داشتن، در خود جای دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

نه تا جایی که من می دونم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

که اینطور

پیشنهاد
٣

به امان خدا رها کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

باقی ماندن I caught the plane with only two minutes to spare. اضافی آمدن If you have any woolyarn to spare when you've finished the sweater, can you ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

از دست دادن نای، گرسنگی کشیدن، از گرسنگی مردن، جان به لب شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

حرف آخر و نهایی رو زدن، فصل الخطاب کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

بدبیار In recent years I've been cursed with worsening eyesight. لعنتی It's a cursed nuisance, having to work late every evening! نفرین شده humorou ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

گرمای سوزان سرمای سوزناک

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

اشکالی نداره، عیبی نداره، طوری نیست

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

احیانا ( برای درخواست مودبانه از کسی به کار مییره ) اگر ممکنه، اگر میشه، لطفا Could you lend me a couple of pounds, by any chance You wouldn't, b ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

بردبارانه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلام و ارادت با give به معنای سلام رساندن و اظهار اردات کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

جزئی نگر ، ریزبین، نکته سنج

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

قرق کردن، قدغن کردن He's always hogging the bathroom ( = spending too much time in the bathroom, so that no one else can use it ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

به غیر از ، علاوه بر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣١

جریان چیه؟، ماجرا از چه قراراه؟

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

پیش نیاز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

متوجه، خود آگاه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

فوران، خروش، یورش، ازدیاد، تزاید

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

کند عمل کردن، عقب ماندن یا افتادن، جا ماندن، لفت دادن