تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

باشه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

باشه حتما

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

گرفتم ( چی میگی ) مچتو گرفتم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

ول کن بابا، چه میدونم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

چه میدونم ( وقتی جواب چیزی رو نمی دونیم ) من کنارتم، تو منو داری ما رو گرفتیا ( سربه سرمون می ذاری ) مثال برای آخری:Hey Jake, you know that cheeseb ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

تحقیر آمیز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

به دور ازremote from reality ( به دور از واقعیت ) دور، بعید ( در مکان ) دور افتاده از راه دور a remote server دور ( در زمان ) remote past ( گذشته ی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

ابر قدرت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

این ور و آن ور

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

به حضور طلبیدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

عازم شدن بیان داشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

کسی را به کاری گماشتن، کاری را به کسی سپردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

مجدانه و خالصانه، با اهتمام مو به مو :I always follow the instructions on medicine bottles faithfully

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

مشغولیت ( فعالیتی که باعث سرگرمی می شود )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

خیال باطل، پنداره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

تضعیف شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

یار دیرین، همرزم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

الکی که نمی گی ( برای دلخوشی من )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

مزه مزه کردن، با چیزی حال کردن و خوش گذراندن He wanted to savor his time with Henrietta and their grown children.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

جنگوله بازی درآوردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

دخلتو میارم ( وقتی استفاده میشه که از دست کسی خیلی عصبانی باشیم )

پیشنهاد
٣

یعنی الان تلفنی با طرف حرف زدم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

عینهو، عینا، عینِ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

با جراحی Localized amyloid tumors can be surgically removed.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

پا روی نفست بذار، اینقدر گیر خودت نباش، ول کن خودتو

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

به تعجب و تحسین واداشته شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

اصطلاحا یعنی دهنش از حرکت واموند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

بعد از کسی به مقامی یا شغلی نائل شدن یا منتصب شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

همینه که هست

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
-١٣

به این لینک مراجعه شودhttps://www. macmillandictionary. com/dictionary/british/make - it

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

دعوت کردن کسی به هضم و تامل و تانی نسبت به احساسات یا اظهاراتش It isn't healthy to keep your anger inside like that.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

پیش فاکتور Invoices must be submitted by the 24th of every month.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

به فلانی چه کار داره که این کار رو بکنه what's Mark doing answering your phone? مارک چیکار داره که گوشی تو رو جواب بده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

الافی کردن، الاف چرخیدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

بازخواست، بازخواه، باز دعوت، عودت دعوت مجدد برای مصاحبه شغلی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

بازم I've thought about it so much, but even now I can't believe how lucky I was to survive the accident.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

1 ( غذایِ ) حاضری 2وعده غذایی دورهمی که هرکس غذا خودش را تدارک دیده:a potluck supper 3 ( هر چیزِ ) دم دستی و موجود:We had no idea which hotel would b ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

در دسترس عموم، در اختیار عموم ( برای خرید یا نگاه کردن ) Computers are put on display at one of the company's retail outlets in the city. در معرض ن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

1دریافت یا تهیه کردن یا گرفتن 2کسی یا چیزی رو از جایی آوردن 3بالا بردن 4زیاد شدن و رشد و ترقی کردن 5دستگیر کردن 6از نو آغاز کردن، از سر گیری کاری پس ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

قدم پیش گذاشتن و نزد کسی رفتن ( جایی استفاده می شود قصد صحبت با یک غریبه و ناشناس رو داریم، مثل come up ) I went up to him and introduced myself.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

مراجعه شود به لینک:https://www. macmillandictionary. com/dictionary/british/put - out_1#put - out_1__31

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

حرف نشنو و یاغی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

سخنی رو به میان آوردن=come up

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

کله شق و نترس

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

از رمق افتادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

گزارش نامه کنده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسی یا چیزی رو از جایی خلاص کردن یا بیرون آوردن Helicopters were used to get the troops out of the region.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

فعال و درگیر صنعت مد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

معمولا بعد یا قبل عبارتی گفته می شود که مضمونش برایمان مهم است ولی با بیان این جمله می خواهیم تظاهر کنیم اهمیتی ندارد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

ژنده و مندرس She had a decidedly down - at - heel appearance. He worked in a down - at - heel caf�.