تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

تو شب

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

ارزش و بها قائل شدن برای کسی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

بو بردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

( هر چیزِ توی ) دید، منظر و نما، نگاه at first sight به دید اول out of sight خارج از دید get out from my sightاز جلو چشم دور شو

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

بدبیار، بدشانس

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

از بخت خوبش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

نقد، موجود و دست به نقد، قابل عرضه، عرضه، قابل استفاده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

ذره به ذره ( یعنی همش )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

بسیج کردن احساساتی مثل شجاعت و. . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

کاپشن بادی که معمولا موتور سوار های می پوشند و در قسمت کمر کش محکم داره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

در آن زمان، اون موقع:اشاره به یک برهه زمانی خاص که در کلام گفته شده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

یک قطعه یا و وسیله که به منظور خاصی ساخته شده، مثلا یک محفظه چوبی که ساخته شده برای نگهداری وسایل، یا یک قفسه، برای اشاره به چنین چیزهایی از کلمه uni ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

وقت بی وقت ( هر از چندگاهی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

کسی که به او دزد زده شده است، مورد سرقت و دزدی واقع شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

تدارک و تهیه دیدن I'm catering for twelve on Sunday - the whole family is coming

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

زود هنگام

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

بازیافت کننده، احیاگر regenerative and deep sleep

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

جور کردن If you want an interview with Pedro, I could probably swing it ( for you ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

اینکه اوضاع دستمون بیاد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

به جایی ختم شدن و به گونه خاصی به سرانجام رسیدن/در جملات سوالی با how یعنی:آخرش چی میشه، چطور به سرانجام میرسه Despite our worries everything turned ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

شر و شور، شور و حرارت ( اسم هست نه صفت ) the peppiness of the city's music scene in the last year has been encouraging

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

حاضر به انجام کاری بودن You can see a doctor today, if you’re prepared to wait. I’m prepared to take legal action if necessary. I’m not prepared to ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

منطقی و معقول بودن، به جا بودن Keeping to a low - fat diet makes very good sense ( = is a sensible thing to do ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

طوری چیزی رو ترتیب دهیم که زیباتر از آنچه هست به نظر برسد: شیک و پیک کردن و رسیدن به ظاهر چیزی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

جاانداختن It is part of a teacher's job to instil confidence in/into his or her students.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

ذهن بسته

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

1زبان خارجه 2زبان مخصوص یک حرفه یا صنف که دارای اصطلاحات خاص خودش هست

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

1به شکل پسوند معنای :یاب می دهید مثل talent - spotter 2مکان یاب 3لکه پا کن 4کسی که در تمرین همراه کسی است تا آن شخص آسیب نبیند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

کار تموم ( شکست و مرگ و نابودی و فنا ) This is a doomed city.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

we’ll give a call if anything comes up. اگه خبری شد بهت زنگ می زنیم ( در جایی که مثلا درخواست کار در شغلی رو کردیم )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

باعث خوشحالیه ( در جواب کسی که از ما تشکر کرده ) عبارت کاملش اینه it's my pleasure

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

یه دونه I've received no replies to my job applications - not a single one ( = none ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

به اصطلاح خودمون همینطور مونده بود. . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

بی شوخی، جداً No kidding, there were about 200 people at the party.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به پا خواستن، قیام کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

قابل ستایش، درخور تحسین

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

کسی که به راحتی تو دل دیگران جا باز می کنه، تو دل برو ( گاهی از بعد منفی به این کلمه نگاه میشه که به معنای ناقلا ترجمه میشه ) He's a real charmer, s ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

با کمال میل، بی حرف پس و پیش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

مرغوب ترین

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

عجیب ( البته در بیشتر موارد با کمی بار منفی ) It's peculiar that they didn't tell us they were going away.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

نثر مسجع Shakespeare wrote mostly in verse آیه She recited a verse from the Bible/the Koran. بیت Each verse was sung as a solo and then everyone joi ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

سر چیزی دعوا کردن don't fight over remote

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

آدمی که چون خیلی چارچوب مند و خشک هست خسته کننده و حوصله سر بره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

همه جوره the best all - around performance so far همه کاره an all - around performer همه منظوره an all - around tool

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

هر کس یا هر چیز که از حدمعمول و منتاسب ومقعول خود فراتر رفته ( حسن نیست بلکه بار منفی دارد )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

رسوندن کسی با وسایل نقلیه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

1در حالتی صفتی به معنای شخص خوابیده ( در حالت و ضعیت خواب ) ، وبا asleep فرق داره که به معنای شخص خواب ( adj ) است 2معنای اسمی: خود مفهوم خواب مثال ح ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

کلنجار رفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

پاکار و جدی، کاری

پیشنهاد
١٠

وقتی مدتی کوتاه مهمان رو تنها می ذاریم برای انجام کاری، می گیم:راحت باش