تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

بهره جویی، فرصت طلبی ( منفی )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

مهم، داری اثر، اثر گذار، برخوردار از اهمیت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

حرفه ای

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

خرامان خرامان رفتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

برو رد کارت، برو پیِ کارت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

بد سرشت، بد منشت، بد طینت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

غرق در صدایی شدن The air resounds with the delightful music of birds. طنین انداز شدن The noise of the fire alarm resounded through/throughout the bu ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

ریزه کاری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

قفل ها نصب شدنی ( که کشیده میشه داخل یک محفظه و پشت در حیاط و . . . هست ) ، یا ضامن ها و دستگیره های فلزی پنجره و صندوق و. . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

گاهی به حالت کلمات شرطی مثل if میاد مثل:Unless you wanna spend the night in the slammer, you apologize to him. اگه نمی خوای زندان بیفتی، ازش معذرت خو ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

احیانا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

تشنه قدرت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

پروبال دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

بدجوری، بدجور ( برای تاکید )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

خیلی خود رو بالا بردن، از بالابالاها برا خود آب ریختن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

سست عنصر

پیشنهاد
١٦

چه میشه کرد، همینه دیگه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

به چه مناسبت؟

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

1بشر و بشریت 2درک و شعور انسانی 3انسان بودن و انسانیت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

عنفوان، اوان tender youth عنفوان جوانی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

دست دوستی دراز کردن به سمت کسی دست دادن با کسی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

از چیزی بد آمدن و حال بهم خوردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

دوز و دغل

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

سر عقل آمدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

نوری که نوسان داره و کم و زیاد میشه ( اصطلاحا سوسو )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

به خاطر ، چون

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

در آمدن و بیرون زدن از جایی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

از این قبیل، از این دست، از همین باب

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

فائق آمدن، موفق به انجام شدن، از عهده و پس بر آمدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

برای تاکید در مواردی که بعد ترس و وحشت میاد That movie scared the hell out of me.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

دست و پا کردن، فراهم کردن، جور کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

بر هیچکس پوشیده نیست

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

دست به عصا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

( نوعی ) نگاه و دید ( به چیزی )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

ملزومات کاری و تشریفات دولت دولتمرد مدیریت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

بعدا:He'll be back later. بعدش: Police questioned him and he was later arrested. رو به انتها، رو به آخر، منتهی به آخر: During his later years, he l ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

بناگذاشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

مکارانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

جرگه، دار رو دسته

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

هلفدونی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

بحبوحه، هل و ولا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

به صدا درآمدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

هنجار های اجتماعی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

بپا بپا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

بس کردن، دست برداشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

در اختیار شما

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

باز بهتره، باز یه چیزی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

اینکه دو نفر بحثشون بشه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

اینکه چیزی بگیره و موفقیت آمیز باشه There was some sort of property deal that didn't come off. I tried telling a few jokes but they didn't come off ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

کنار گذاشتن