phaseout

/ˈfeɪˌzɑːwt//ˈfeɪˌzɑːwt/

پسرفت گام به گام، خاتمه ی مرحله دار، پایان تدریجی، تدریجا متوقف کردن کار یا تولید، توقف کار یافراوری بطور مرحله ای، (به تدریج) پایان یافتن، (گام به گام) تمام شدن، (مرحله به مرحله) خاتمه یافتن

جمله های نمونه

1. the phaseout of the company's operations in kerman
خاتمه ی زمان بندی شده ی فعالیت های شرکت در کرمان

2. The Nordic countries suggested instead a phase-out of such dumping by 1990.
[ترجمه گوگل]کشورهای اسکاندیناوی به جای آن پیشنهاد کردند که چنین دامپینگی را تا سال 1990 حذف کنند
[ترجمه ترگمان]کشورهای اسکاندیناوی به جای این که در سال ۱۹۹۰ چنین dumping را کاهش دهند، پیشنهاد کردند که این روند کاهش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. With a phaseout or not, extending subsidies is just more of the same.
[ترجمه گوگل]با حذف تدریجی یا نه، تمدید یارانه ها بیشتر از این است
[ترجمه ترگمان]با یک phaseout یا نبودن، گسترش یارانه ها به همان اندازه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It would far eclipse the nuclear phaseout in places like Germany and Japan.
[ترجمه گوگل]این امر می‌تواند به‌خوبی دور شدن هسته‌ای را در مکان‌هایی مانند آلمان و ژاپن تحت الشعاع قرار دهد
[ترجمه ترگمان]آن در مکان هایی مانند آلمان و ژاپن، the هسته ای را تحت الشعاع قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Green and main opposition Socialist parties are pushing for a gradual phaseout.
[ترجمه گوگل]احزاب سبز و اپوزیسیون اصلی سوسیالیست برای خروج تدریجی فشار می آورند
[ترجمه ترگمان]احزاب سبز مخالف و اصلی احزاب سوسیالیست طرفدار اصلاحات تدریجی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But many high-income taxpayers will be affected by the revival of the personal-exemption phaseout, or PEP.
[ترجمه گوگل]اما بسیاری از مالیات دهندگان با درآمد بالا تحت تأثیر احیای مرحله معافیت شخصی یا PEP قرار خواهند گرفت
[ترجمه ترگمان]اما بسیاری از مالیات دهندگان با درآمد بالا تحت تاثیر احیای مجدد معافیت شخصی و یا PEP قرار خواهند گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Europe is deeply divided over nuclear power, with Germany announcing a phaseout of its plants following the Fukushima accident.
[ترجمه گوگل]اروپا عمیقاً بر سر انرژی هسته‌ای دودسته است و آلمان پس از حادثه فوکوشیما اعلام کرد که نیروگاه‌های خود را متوقف می‌کند
[ترجمه ترگمان]اروپا به شدت به قدرت هسته ای تقسیم شده است و آلمان در پی حادثه فوکوشیما a از نیروگاه های خود را اعلام می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The government will phase out an advertising campaign.
[ترجمه گوگل]دولت کمپین تبلیغاتی را به تدریج حذف خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]دولت یک کمپین تبلیغاتی را آغاز خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The company is uncertain whether it will phase out its current T805-based GigaCubes just yet.
[ترجمه گوگل]این شرکت مطمئن نیست که آیا GigaCubes فعلی خود مبتنی بر T805 را به تدریج حذف خواهد کرد یا خیر
[ترجمه ترگمان]این شرکت مطمئن نیست که آیا این شرکت GigaCubes فعلی خود را درست انجام خواهد داد یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Digital Equipment Corp is to phase out its Boston manufacturing facility, where about 190 people are employed making cables for computers.
[ترجمه گوگل]Digital Equipment Corp قرار است کارخانه تولیدی خود در بوستون را که در آن حدود 190 نفر در ساخت کابل برای کامپیوترها مشغول به کار هستند، متوقف کند
[ترجمه ترگمان]شرکت تجهیزات دیجیتال قرار است تا مرکز تولید بوستون را پیاده کند که در آن ۱۹۰ نفر مشغول ساخت کابل های کامپیوتر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. And the Republicans also plan to phase out Medicare entirely, replacing it with a kind of fixed-sum voucher system. sentence dictionary
[ترجمه گوگل]و جمهوریخواهان همچنین قصد دارند مدیکر را به طور کامل حذف کنند و آن را با نوعی سیستم کوپن با مبلغ ثابت جایگزین کنند فرهنگ لغت جمله
[ترجمه ترگمان]و جمهوری خواهان نیز قصد دارند بیمه مراقبت های پزشکی را به طور کامل حذف کنند و آن را با یک سیستم ثبت پول ثابت جایگزین کنند فرهنگ لغت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The ministers also agreed to phase out 85% of production of these chemicals by 199
[ترجمه گوگل]وزیران همچنین موافقت کردند که 85 درصد از تولید این مواد شیمیایی را تا سال 199 متوقف کنند
[ترجمه ترگمان]همچنین وزرا با ۸۵ درصد تولید این مواد شیمیایی با ۱۹۹ درصد موافقت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Proposed changes would phase out that support system, but guarantee farmers a gradually dwindling subsidy payment over the next seven years.
[ترجمه گوگل]تغییرات پیشنهادی این سیستم حمایتی را به تدریج از بین می برد، اما به کشاورزان تضمین می کند که پرداخت یارانه به تدریج در طی هفت سال آینده کاهش یابد
[ترجمه ترگمان]تغییرات پیشنهادی این سیستم پشتیبانی را تغییر خواهد داد، اما تضمین پرداخت تدریجی یارانه را در عرض هفت سال آینده تضمین خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Gradually you should be able to phase out the tangible reinforcers when tantrums are no longer a major part of her repertoire.
[ترجمه گوگل]وقتی کج خلقی دیگر بخش عمده ای از کارنامه او نیست، به تدریج باید بتوانید تقویت کننده های ملموس را کنار بگذارید
[ترجمه ترگمان]به تدریج شما باید بتوانید the ملموسی را که دیگر یک بخش اصلی از مجموعه او نیست، از بین ببرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. To phase out zoos and, where appropriate, support conservation centres.
[ترجمه گوگل]حذف تدریجی باغ وحش ها و در صورت لزوم، حمایت از مراکز حفاظت
[ترجمه ترگمان]برای بیرون رفتن از باغ وحش ها و در صورت مناسب، از مراکز نگهداری پشتیبان نیز استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The 1978-Labour government tried to phase out these beds, but under the 1980 Health Service Act they were extended.
[ترجمه گوگل]دولت کارگری 1978 سعی کرد این تخت ها را به تدریج حذف کند، اما بر اساس قانون خدمات بهداشتی 1980، آنها تمدید شدند
[ترجمه ترگمان]ا-- ۱۹۷۸ - دولت کارگر سعی کرد تا این رختخواب ها را حذف کند، اما تحت قانون خدمات بهداشتی ۱۹۸۰، آن ها تمدید شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The proposal to phase out the sugar program emerged Tuesday as a compromise between Rep.
[ترجمه گوگل]پیشنهاد برای حذف تدریجی برنامه شکر روز سه شنبه به عنوان یک مصالحه بین نماینده مطرح شد
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد حذف برنامه شکر روز سه شنبه به عنوان مصالحه بین نماینده مجلس مطرح شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. It will take many years to phase out existing cars that run on high octane leaded petrol.
[ترجمه گوگل]سالها طول می کشد تا خودروهای موجودی که با بنزین سرب اکتان بالا کار می کنند کنار گذاشته شوند
[ترجمه ترگمان]این کار سال ها طول می کشد تا اتومبیل های موجود بنزین با اکتان بالا را حذف کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Start to phase out nuclear fission power stations, which are prohibitively expensive and potentially hazardous.
[ترجمه گوگل]شروع به حذف تدریجی نیروگاه های شکافت هسته ای، که بسیار گران و بالقوه خطرناک هستند
[ترجمه ترگمان]شروع به بیرون کردن نیروگاه های هسته ای شکافت هسته ای، که بسیار گران بوده و به طور بالقوه خطرناک هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. The recycling aluminum industry shall phase out coal fired reverberatory and other reverberatories under 4 tons and crucible furnaces are prohibited to smelt recycling aluminum alloy.
[ترجمه گوگل]صنعت بازیافت آلومینیوم باید طنین های زغال سنگ را کنار بگذارد و سایر طنین های زیر 4 تن و کوره های بوته برای ذوب آلیاژ آلومینیوم بازیافتی ممنوع است
[ترجمه ترگمان]صنعت آلومینیوم بازیافت باید coal اخراج شده و reverberatories های دیگر زیر ۴ تن و کوره ها را در کوره ذوب آلیاژ آلومینیوم ممنوع کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. GM is still expected to phase out or sell most of its other poorly performing brands, including Pontiac, Saab, and Saturn.
[ترجمه گوگل]انتظار می رود که جنرال موتورز همچنان اکثر برندهای ضعیف خود از جمله پونتیاک، ساب و ساترن را به تدریج کنار بگذارد یا بفروشد
[ترجمه ترگمان]جی ام هنوز انتظار می رود که اغلب مارک های تجاری ضعیف دیگر خود را به فروش برساند یا فروش کند، از جمله Pontiac، صعب و زحل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. Allowing insurance companies to phase out the geographical restrictions on the establishment of domestic branches.
[ترجمه گوگل]اجازه دادن به شرکت های بیمه برای حذف تدریجی محدودیت های جغرافیایی ایجاد شعب داخلی
[ترجمه ترگمان]اجازه دادن به شرکت های بیمه برای خروج از محدودیت های جغرافیایی در تاسیس شعبه های داخلی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[برق و الکترونیک] توقف یا عدم پیشرفت پروژه یا عملیات اصلی بر اساس زمان بندی مرحله ای

انگلیسی به انگلیسی

• cancel gradually, terminate by stages
gradual termination, stage-oriented cancellation
gradually cancel, cancel in stages
a phase-out is the process of gradually stopping an action or ending a situation.

پیشنهاد کاربران

حذف تدریجی
ناپدید شدن
از رده خارج کردن/شدن
منسوخ کردن/شدن
به تدریج از دور خارج کردن، به مرور متوقف کردن، به مرور کنار گذاشتن
کنار گذاشتن
خاتمه دادن
برداشتن
از رده خارج کردن
به تدریج متوقف کردن
توقف تدریجی، برچیدن مرحله به مرحله، لغو یا فسخ تدریجی
حذف یا توقف استفاده از چیزی به تدریج یا طی مراحلی.

بپرس