تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

در حالت قیدی: دائما، پشت سر هم، ادامه دار We were chatting away at the back and didn't hear what he said. I was still writing away when the exam fin ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

شرح و توصیف از چیزی داشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

مسلم و قطعی و شک ناپذیر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

نمایاندن، بازتاب دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

باریک بینانه، موشکافانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

پایمال شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

آدم خوبه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

ترخیص از کار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

چجور ِ دیگه؟

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

حرف بدرد بخور و حسابی زدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

منطقی و روی حساب بودن سخن شخص

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

گفتار، گفته، نوشته، نوشتار ( کلا نظر افراد وقتی به صورت گفته یا نوشتار در بیاد )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

از منظر پنهان شدن، از نظر ناپدید شدن، رخت بر بستن، از چشم دور ماندن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

حفره

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

فکر مشغول

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

واقعا که!!!

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

سر و وضع و مرتب کردن i must fix myself up we have guest tonight

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

مدارا کردن، راه آمدن، سخت نگرفتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

تو چشم و مورد توجه انظار عموم

پیشنهاد
٢٤

چهار چشمی کسی رو پاییدن

پیشنهاد
١

ارزش و بها قائل بودن برای کسی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

اینکه از چیزی یا کسی بدمون بیاد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

گذاشت رفت، رفت پی کارش، سرش و انداخت زیر و رفت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

بازم، هنوزم He may win yet. I'm sorry to bother you yet again:باز دوباره. . . در عین حال simple yet effective He's overweight and bald, ( and ) yet ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

رو به زوال رفتن، زوال یافتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

اندوه و ماتم، غم و ماتم زدگی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

به وقوع پیوستن، رخ دادن Like a lot of people, I've watched the events of the last few days unfold on TV. Events unfolded in a way that no one could ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

اصلا ( این اصلا با اون اصلا فرق داره معناش ) Come for a weekend or, better yet, come for a whole week.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

طبق شنیده ها

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

رتق و فتق امور

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

به اینه. . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

داشته و موجودی، دارایی و اموال، فهرست اموال و دارایی، کالاهای تخفیف خورده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

منطعف، نرم و انعطاف پذیر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

قدم پیش گذاشتن، پیشقدم شدن، پیش دستی کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

هم پر شدن ( با چیز یا فرد خطری ) ، هم کلام شدن، در افتادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

قوه جنسی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

تو دست و بال، تو بال و پر، در اختیار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

فارق از جنبه جنسی عاری از میل جنسی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

جون من، تو رو خدا for crying out loud, just listen to me

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

برگ برنده، مزیت و برتری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

اخلاق گرا و خلاق مدار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

ورق رو برگرداندن ( به نفع یا بر علیه ) ، کفه ترازو رو برگداندن ( به نفع یا بر علیه )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

سنگین ( نه به اون معناش ) fierce competition

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

برملا شدن در فضای باز و بدون سرپوش بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

از جا کندن، ( یهوئی ) کندن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

وادادن، کم آوردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

خیلی خوب بود

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

وقت رو به بطالت گذراندن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

کی میدونه؟ ( سوال انکاری، یعنی هیچکس نمی دونه )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

مگه اینکه