پیشنهادهای English User (٩٧٢)
ساختمانی که مسائل حقوقی نظیر ثبت ازدوداج و . . . در آن صورت میگیره
پیش دستی کردن، پیش قدم شدن
بچه دار شدن
حالا که چی؟
جای کسی رو پر کردن، جای کسی رو گرفتن No one will be able to fill her shoes after she retires.
از جون مایه گذاشتن
واگذار کردن، وانهادن ( از چیزی که مال خودمان هست بگذریم )
اینه دیگه، همینه که هست، این جوریاست دیگه ( چی میشه کرد )
گوش بزنگ و مهیا نگه داشتن کسی طوری که آمادگی روبرویی با هر مشکلی رو داره تاثیر احساسی و عاطفی روی کسی داشتن
کندن یا کنده شدن ( در مورد پوشش و لباس ) ، ول شدن یا ول کردن و انداختن
شخص سحر خیز میشه: early riser این کلمه برای توصیف افرادیه که وقتی صبح بیدار میشن خیلی سرحال و با نشاط هستند He's not really a morning person - he doe ...
دخالت نکردن، تنها گذاشتن کسی ( دخالت نکن، تنهام بذار ) Just back off and let us do this on our own, will you? عقب کشیدن saw the knife and backed of ...
خورده خوری کردن I've been snacking all day. If you eat three good meals a day, you're less likely to snack on biscuits.
خلق و خوی تند She has a real temper. He's got a really bad temper.
یه، یارو ای، یکی، طرف ( قبل اسم کسی که کسی نمی شناسدش ) I had lunch today with a certain George Michael - not the George Michael, I should explain. ...
هول هولکی
حریف کسی یا چیزی شدن، در حد و اندازه های کسی یا چیزی دیگه بودن، به پای کسی دیگه رسیدن
گیر کشیدن
ضایع کردن حقوق دیگران
با وجود بودن
به کلام آوردن، در و با کلمات بیان نمودن، به زبان آوردن I found myself unable to articulate my feelings.
علقه و پیوند
درستکاری، استواری و ثابت قدمی در اخلاق نیک
جور کارهای اشتباه خود رو کشیدن ( خربزه خوردی پا لرزش بشین
انگار نه انگار که
احتمالش چقدره، چقدر احتمالش میره What are the odds on him being ( = do you think he will be ) re - elected?
چاشنی کردن I bought a new sofa and they threw in a chair.
اصطلاحا: یه کاریش کردن ( هر جور که شده و هر طور که لازمه در رابطه با کسی یا چیزی کاری انجام بشه ) I’ll leave you to take care of the refreshments. ...
قر و قاطی کردن Don't mix up the bottles - you'll have to repeat the experiment if you do. Your jigsaw puzzles and games are all mixed up together in ...
پیشروی کردن، پیش رفتن، به پیش رفتن
کنار گذاشتن We eliminated the possibility that it could have been an accident. The police eliminated him from their enquiries. خلاص کردن، از گردن ...
مفت خوری
برای تاکیددر شمول و دربرگیری حتی جزئی ترین و ناچیز ترین ها Amalie was dressed completely in black, right down to black lipstick and a black earring.
به این زودیا
رودرو کردن، به روی کسی آوردن ( اینکه توی روی خود شخص کار بدی که انجام داده رو به زبون بیاریم )
همینطور بردگردی و . . . ( یعنی بدون ملاحظه افراد و واکنششون چیزی رو صاف و بی پرده بگیم ) I can't just turn round and say, "Sorry, it was all a big m ...
به درک واصل کردن، کار کسی یا چیزی رو ساختن و تموم کردن
تمومه دیگه، آخرشه دیگه I just have one more letter to sign and that should do it. بسشه، کفایته ( بیشتر برای رسمی رد کردن یک تعارفه ) "Do you need m ...
از پیش فکر چیزی رو کردن
به هم رسیدن
فکرای بد کردن ( یعنی فکر کردن به بدترین احتمالات در مورد یک اتفاق ناخوشایند ) We hoped that they would be found safe and uninjured, but secretly we ...
طی کردن He came to Iowa Falls in 1985, and has ridden the ups and downs of the rural economy ever since.
پیشدستانه
من یکی
بهره کافی و وافی بردن از چیزی، کمال بهره و استفاده رو از چیزی کردن
سرخی و سفیدی صورت ( نشانه خوش و سلامت بودن )
چیزی که لازمه و گفتنی هست رو بیان کردن
then که به معنای یک وقت خاص و مشخص چه در آینده و چه در گذشته است، و by به معنای تا است، پس معنای این دو میشه تا اون موقع ( چه منظور آینده باشه و چه گ ...
انگ زدن به چیزی یا کسی
هول هوش سی روز، تا یک ماه آینده