پیشنهادهای English User (٩٧٢)
چیز بدی رخ دادن I have a life insurance policy that will take care of my family if disaster strikes. اینکه موقعیتی بد جایی رو فرا بگیره The disease ...
دم دما
بدون شلوغ پلوغی ، بی آلایش I like the simple, chaste lines of their architecture.
مشعر بودن، اظهار داشتن، بیان گر بودن ( کلا معنای رسمی و کتابی میده )
فریبنده و ظاهر دار، چیزی که فقط ظاهر ش خوب و جذابه
تدارک دیدن، فراهم کردن She put on a wonderful meal for us. They've put on a late - night bus service for students
ناشیانه، از روی ناشی گری
بذارید توی جمله بگم تا واضح باشه: They're not so much lovers as friends. یعنی: اونا دوست محسوب میشن تا عاشق What bothered me was not so much what he ...
برای اینکه بگیم برای توضیح و توصیف یک شخص یا چیز فلان کلمه و وصف بهتره It's more of a guess than an estimate.
it's not so much a question as more of a wonderment یعنی: این بیشتر یک کنجکاویه تا یک پرسش
مدتیه. . . ، چند وقتیه که. . . for a while now I've been wanting to say you this
کار از کار گذشته
دستمال صورت
وقتی یکی یه کاری کرده و ما برای تاییدش می گیم:خیلی به جا بود
یه نمه The fish was OK, but the chips were a tad greasy.
پرخاشگر
گریه زاری
داره میاد
پاره پاره کردن
1اگه چیزی هم باشه، اگه چیزی هم بخواد باشه، تازه، هر چی باشه، هر چی هم باشه The situation is, if anything, worsening rather than improving If anything ...
خشک ( خالی از چربی و آب، یجورایی برشته و ترد )
به ثبت رساندن
خوراک تغذیه
مبادی آداب رفتار کردن از خط مشی مشخص و قانونی پیروی کردن
مبتنی و بر پایه عینیات و واقعیات، واقع بینانه
کسی که پیداش نیست، غیبش زده، گم و گور شده
کوفتی
حالا هرچی، چه فرقی میکنه "They lost 100 games last year. " "Actually, they only lost 96 games. " "Same difference. The point is, they were awful. "
خودِ، همان، همین The letter was sent on Monday from Berlin and arrived in Hamburg the very same day خود همون روز The very idea/thought of having her ...
گفت و شنود
نفسانیت، منیت
اصلطاحا می گیم: درستت می کنم، درستش می کنم، یعنی کسی ر و از اشتباه خارج کردن
پویایی
شانس آوردن، با شانس همراه بودن I just can't seem to catch a break. شانسم نداریم. If we can catch a break with the goalkeeping, we might just win the ...
چیزی که هست
رو به ، به سمت Our dining room has a northern exposure ( = faces north ) , so it's rather cold.
اشتباه کاری ( noun )
چیزی رو بادمای زیاد داخل فر گاز پختن
توپیدن
همون دید و بازدید خودمون
یکیش میشه قسر در رفتن https://www. macmillandictionary. com/dictionary/british/get - off
در نوع خود جالب
چرب زبون
( دل ) کسی رو با خود همراه ساختن
به محض
سرکار رفتن ( اینکه توسط کسی یا چیزی سر کار گذاشته بشیم و گول بخوریم )
با شرائط سخت ساختن
چیزی که استطاعت خریدش وجود داره، تحت اللفظی: قابل استطاعت
دوباره روی پا ایستادن، احیا شدن
به نوبه خود، تا جایی که به کسی مربوطه، به سهم خود