تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

چیز بدی رخ دادن I have a life insurance policy that will take care of my family if disaster strikes. اینکه موقعیتی بد جایی رو فرا بگیره The disease ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

دم دما

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

بدون شلوغ پلوغی ، بی آلایش I like the simple, chaste lines of their architecture.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

مشعر بودن، اظهار داشتن، بیان گر بودن ( کلا معنای رسمی و کتابی میده )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

فریبنده و ظاهر دار، چیزی که فقط ظاهر ش خوب و جذابه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

تدارک دیدن، فراهم کردن She put on a wonderful meal for us. They've put on a late - night bus service for students

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

ناشیانه، از روی ناشی گری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

بذارید توی جمله بگم تا واضح باشه: They're not so much lovers as friends. یعنی: اونا دوست محسوب میشن تا عاشق What bothered me was not so much what he ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

برای اینکه بگیم برای توضیح و توصیف یک شخص یا چیز فلان کلمه و وصف بهتره It's more of a guess than an estimate.

پیشنهاد
٠

it's not so much a question as more of a wonderment یعنی: این بیشتر یک کنجکاویه تا یک پرسش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

مدتیه. . . ، چند وقتیه که. . . for a while now I've been wanting to say you this

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

کار از کار گذشته

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

دستمال صورت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

وقتی یکی یه کاری کرده و ما برای تاییدش می گیم:خیلی به جا بود

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

یه نمه The fish was OK, but the chips were a tad greasy.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

پرخاشگر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

گریه زاری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣١

داره میاد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

پاره پاره کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

1اگه چیزی هم باشه، اگه چیزی هم بخواد باشه، تازه، هر چی باشه، هر چی هم باشه The situation is, if anything, worsening rather than improving If anything ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

خشک ( خالی از چربی و آب، یجورایی برشته و ترد )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

به ثبت رساندن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

خوراک تغذیه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

مبادی آداب رفتار کردن از خط مشی مشخص و قانونی پیروی کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٣

مبتنی و بر پایه عینیات و واقعیات، واقع بینانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

کسی که پیداش نیست، غیبش زده، گم و گور شده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

کوفتی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

حالا هرچی، چه فرقی میکنه "They lost 100 games last year. " "Actually, they only lost 96 games. " "Same difference. The point is, they were awful. "

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

خودِ، همان، همین The letter was sent on Monday from Berlin and arrived in Hamburg the very same day خود همون روز The very idea/thought of having her ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

گفت و شنود

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

نفسانیت، منیت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

اصلطاحا می گیم: درستت می کنم، درستش می کنم، یعنی کسی ر و از اشتباه خارج کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

پویایی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

شانس آوردن، با شانس همراه بودن I just can't seem to catch a break. شانسم نداریم. If we can catch a break with the goalkeeping, we might just win the ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

چیزی که هست

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

رو به ، به سمت Our dining room has a northern exposure ( = faces north ) , so it's rather cold.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

اشتباه کاری ( noun )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

چیزی رو بادمای زیاد داخل فر گاز پختن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

توپیدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

همون دید و بازدید خودمون

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

یکیش میشه قسر در رفتن https://www. macmillandictionary. com/dictionary/british/get - off

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

در نوع خود جالب

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

چرب زبون

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

( دل ) کسی رو با خود همراه ساختن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

به محض

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

سرکار رفتن ( اینکه توسط کسی یا چیزی سر کار گذاشته بشیم و گول بخوریم )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

با شرائط سخت ساختن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

چیزی که استطاعت خریدش وجود داره، تحت اللفظی: قابل استطاعت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

دوباره روی پا ایستادن، احیا شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نوبه خود، تا جایی که به کسی مربوطه، به سهم خود