tad

/ˈtæd//ˈtæd/

معنی: بچه کوچک، نی نی
معانی دیگر: (معمولا با: a) کمی، (یک) ذره، بچه ی کوچک (به ویژه نوزاد پسر)، نوزاد، کودک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a small boy.

- I swam in that creek when I was just a tad.
[ترجمه گوگل] وقتی بچه بودم در آن نهر شنا کردم
[ترجمه ترگمان] وقتی فقط یه بچه بودم شنا کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a very small amount; bit.

- Aren't you a tad nervous about the interview?
[ترجمه گوگل] آیا در مورد مصاحبه کمی عصبی نیستید؟
[ترجمه ترگمان] تو یه ذره واسه مصاحبه عصبی نیستی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a tad more than that
یک ذره بیشتر از آن

2. i am a tad tired
کمی خسته هستم.

3. Tad loves being in the limelight.
[ترجمه Shirinbahari] کودک عاشق بودن در مرکز توجه است.
|
[ترجمه گوگل]تاد دوست دارد در کانون توجه قرار بگیرد
[ترجمه ترگمان]Tad عاشق بودن در مرکز توجه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It's a tad too expensive for me.
[ترجمه گوگل]برای من خیلی گران است
[ترجمه ترگمان]یه خورده برای من خیلی گرونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Could you turn the sound down just a tad?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید صدا را کمی کم کنید؟
[ترجمه ترگمان]میشه صداشو کم کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Investors have been a tad nervous since indigenous people rioted for several days in March.
[ترجمه گوگل]از زمانی که مردم بومی در ماه مارس چندین روز شورش کردند، سرمایه گذاران کمی عصبی بودند
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاران از زمانی که مردم بومی چندین روز در ماه مارس سربه شورش برداشتند، کمی عصبی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Surely they can't begrudge us for being a tad sharper round the bends?
[ترجمه گوگل]مطمئناً آنها نمی توانند ما را به خاطر تیزتر بودن دور پیچ ها ناراحت کنند؟
[ترجمه ترگمان]مطمئنا آن ها نمی توانند ما را به خاطر اینکه کمی تیزتر از این است که به این طرف خم شوند، از ما دریغ کنند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His 21 errors were a tad high but not nearly as worrisome as his 127 strikeouts.
[ترجمه گوگل]21 خطای او کمی زیاد بود اما به اندازه 127 ضربه او نگران کننده نبود
[ترجمه ترگمان]۲۱ خطای او نسبتا بالا بود، اما به اندازه ۱۲۷ strikeouts او نگران کننده نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It's a tad expensive.
[ترجمه گوگل]کمی گران است
[ترجمه ترگمان]یه خورده گرونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He seems a tad confused on the subject.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد او کمی در این موضوع گیج شده است
[ترجمه ترگمان]او در مورد این موضوع کمی گیج به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. That was more than a tad retro so I distracted myself and put some music on.
[ترجمه گوگل]این چیزی بیش از یک رترو کوچک بود، بنابراین من حواسم را پرت کردم و کمی موسیقی گذاشتم
[ترجمه ترگمان]اون بیشتر از یه بچه کوچولو بود واسه همین من حواسم رو پرت کردم و یکم موزیک گذاشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Some dab on a tad, some eat it like soup.
[ترجمه گوگل]بعضی ها روی بچه می مالند، بعضی ها مثل سوپ می خورند
[ترجمه ترگمان]، یه خورده روی یه \"تد\" بعضی ها هم مثل سوپ میخورن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The day off was a tad too late for some players.
[ترجمه گوگل]روز تعطیل برای برخی از بازیکنان کمی دیر بود
[ترجمه ترگمان]یک روز تعطیل برای بعضی از بازیکنان خیلی دیر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But this stuff strikes me as being a tad too clever.
[ترجمه گوگل]اما این چیزها به نظر من خیلی باهوش است
[ترجمه ترگمان]اما این چیزها مرا بیش از حد باهوش می دانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بچه کوچک (اسم)
tot, baby, kid, bambino, tad, little boy

نی نی (اسم)
tad, piccaninny, pickaninny

انگلیسی به انگلیسی

• little boy; very small amount

پیشنهاد کاربران

noun [ S] mainly UK/ informal
a tad
a little, slightly
اسم، عمدتاً انگلیسی بریتانیایی، غیر رسمی
کمی، اندکی
The fish was OK, but the chips were a tad greasy.
Yes, maybe that was a tad naive and corny, but it brought a collective smile — and won over many Democrats.
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/tad?q=tad
A bit
یه نمه
The fish was OK, but the chips were a tad greasy.

بپرس