تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

با اینکه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

برداشت و تلقی خاصی داشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

جا افتادن، هماهنگ شدن She quickly settled down in her new house/job/school. مقیم شدن، سکنی گزیدن ( زن و زندگی دار شدن ) Eventually I'd like to sett ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

خط و لاین جدا شده مخصوص عبور چیزی یا کسی a bus/bike/cycle lane The German runners/swimmers are in lanes 4 and 6. خطوط کشتی رانی یا هوایی The English ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

بریم تو کارش، یالا England versus Brazil - bring it on!

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

هم معنای خیلی خوب و باحال میده هم معنای خیلی بد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

خدا رحمت و حفظ ( ت، ش و . . . ) کنه عافیت باشه، خیر باشه ( بعد از عطسه )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

انتقال مخابره قسمتی از ماشین که قدرت را از موتور به چرخها منتقل می کند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

رسیدگی به بر و رو تیمار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

موی حجم داده شده به شکل دایره بزرگ روی سر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

هوای چیز رو کردن، هوایی شدن Sometimes I just yearn to be alone. دلم هوای تنهایی کرده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

1برگرفته و ناشی از الهام an inspired suggestion/guess 2عالی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

معنادار a knowing look/glance/smile اگاهانه و از روی علم a knowing breach of the order by the appellants’ یک جایی دیدیم که به این معناهم استفاده شده ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

بدرد چیزی خوردن، به کاری آمدن He's not cut out for teaching. He's not cut out to be a teacher.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

با توجه به ضمیر ما بعدش برو به درک یا بره به درک و. . . معنای میشه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

عوض به در کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

جوش زدن برای کاری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

از چیزی مشکل و سخت فارق و خلاص شدن I like to get my homework out of the way on a Friday night so that I can enjoy the weekend.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

غرولند کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

طبق قول و قرار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

به نظر میرسه در فارسی لغتی که دقیقا بیانگر بار معنایی این کمله باشه رو نداریم فقط می تونیم اینطوری توضیحش بدیم: بالا گذاشتن برای کسی، بالا بردن کسی و ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

کسی که خوشش شده و احساس مهم بودن بهش دست داده، بخاطر تعریف کسی دیگه از او یا بخاطر کاری که دیگر ی انجام داده She was flattered by his attention. The ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

تو فارسی میگیم: روش بیاره ( یعنی ارزشمند و مهم و جذاب جلوه بده طرف رو )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

کسی که برای شغلش باید دائم تغییر مکان بده و در سفره، یکجا ثابت نیست، سیار a traveling businessman

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

هاج و واج

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

هم جواری، همراهی هم جوار، همراه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

یکم حیا و نجابت ( به عنوان در خواست از زن و شوهر که روابط محبت آمیز شون رو در ملا عام انجام ندهند )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

جاهای بلند Don't go up the tower if you're afraid of heights. اگه از جاهای بلند می ترسی. . . تپه ها موفقیت بزرگ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

شرطی کردن قبولاندن، تحمیل کردن، نهادینه کردن Women were conditioned to expect lower wages than men.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

نهادینه شده a conditioned reflex/response

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

قطع زنجیره وقالب شکل گرفته

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

به جان خریدن، پذیرا شدن، پیه چیز سختی رو به خود کشیدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

شیمه، شمیه اخلاقی شمیه کاری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

تلاش و کار و مایه گذاشتن روی چیزی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

تلقی و درک خاصی داشتن از چیزی یا کسی، باور و پیش زمینه فکری ( نهادینه شده ) داشتن How do the French perceive the British? دیدن ( معمولا به معنای درک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

هر وقت بشه، هر وقت شد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

شبیه سازی کردن The whole car can be modelled on a computer before a single component is made. کپ کسی شدن، کپ کردن از روی کسی Lots of young singers m ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

با کسی همراه شدن و وقت گذراندن با هم دیگه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

از موضع قبلی عقب کشیدن، عقب گرد، پس گرفتن حرف، باز پس گیری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

روشن کردن کسی، تفهیم کردن، توجیه کردن: یعنی به کسی اطلاعات مورد نیازش برای انجام کار یا گفتن چیزی رو بدیم He is briefing the account executives on th ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

تا فراد ( یعنی تا فردا انجام میشه و عملی میشه )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

مساعدت This documentary was made with the cooperation of the victims' families.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

معرکه گیری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

پیشرفت حاصل شدن، پیشرفت کردن، گشایش صورت گرفتن I'm trying to learn to drive, but I'm not making much headway ( with it ) . Little headway has been m ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

قبلا می شد راهنمایی الان میشه متوسطه اول

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

با can't که بیاد به معنای عمرا و به هیچ وجه میشه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

بد برداشت کردن I’ll explain everything to George. I wouldn’t want him to get the wrong idea. I think he made a mistake, but don't get the wrong idea ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

ویژه برنامه ( تلوزیونی ) غذای مخصوص سرآشپز، بشقاب غذایی ویژه رستوران در یک روز خاص

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

با گستاخی و بی ادبی پاسخ دادن ( معمولا برای بچه های پررو و حاضر جواب استفاده میشه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

اگه صفت زمانی خاص قرار بگیر ه به معنای اینکه اون زمان توام با نداری و فقدان و کمبود هست It is a particularly lean year for science funding. It has b ...