تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

مگر اینکه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

چیزی رو درست فهمیدن ?Let me get this right: you want me to lend you $1, 000 کاری رو دست انجام دادن When you're making a measurement be careful to get ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

سیم کشی کردن the existing wiring isn't safe

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

صددرصد و البته ( در جواب سوال کسی ) Are you coming to the party ? You bet خواهش می کنم ( در جواب تشکر کسی ) Thanks for help. You bet

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

فروشگاه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

دلهره داشتن، دلهره آور، جا خوردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

گاهی برای نشون دادن یک حرکت خاصه، به معنای: این شکلی. . . Go like this with your hand to show that you're turning left گاهی برای توضیح یک مساله به ش ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

جایی رو ترک کردن با دستور مسئول آنجا The police were telling us to move along. به کسی بگوییم از جایی برود A guy in a uniform was moving some kids al ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

1نامی که به عنوان خصوصیت بارز یک فرد به او داده می شود patience is her middle name optimism is my middle name 2برخی افراد یک اسم دیگر هم بعد اسم اصلی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

ناخواسته و بی اراده و با میل درونی شدید، فطری و ذاتی He is compulsively neat. دلبرانه this room is compulsively neat.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

به عرض رساندن، عارض شدن مطلبی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

1اجاره نشین، اجاره کننده، مستاجر 2اجاره دهنده، موجر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

طول روز ( از طلوع تا غروب ) ، یا به عبارتی همون اصطلاح روز خودمون که به معنای زمانی از شبانه روزه که هوا روشنه مغرب ( زمانی که نه کامل شبه و نه کامل ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

پیش خودت بمونه I’m going to tell you something but I want you to keep it to yourself

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

رسوا کردن کسی، پته کسیو رو آب ریختن I can't believe you ratted me out like that to Mom and Dad—I'm never telling you anything ever again! The crimin ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

دندش نرم ( گاهی اوقات با for می آید که به معنای که است، یعنی دندش نرم که. . . ) Serves her right for being so stubborn He hit me!" "It serves you r ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

از کاری کناره گیری کردن قید کاری رو زدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

دری وری گفتن Forget what I said, I was babbling

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

مثلا:When I'm of age, I'm going to get married and move to the city

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

کوتاه آمدن Her parents eventually relented and let her go to the party

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

بسیط و پیش پا افتاده، بی آلایش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

برای بیان ارتکاب کارهای غیر صادقانه Mikey was pulling his usual stunt of feeding most of his lunch to the cat. Why would you try to pull a trick/pra ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

رعب آور، وحشتناک

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

من که مشکلی ندارم، از طرف که مانعی نیست

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

یافته ارزشمند، دستاورد بزرگ، پیشرفت عظیم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

بالاخره So are you ready to leave or whatبالاخره آماده ای که بریم؟ Is it snowing, raining, or what بالاخره برف داره می آید یا بارون؟ نه ( برای جلب م ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

( مواد ) تویی ( چیزی ) This seat is losing its stuffing. چاشنی غدا ( مخلوطی که داخل غذاهایی مثل مرغ می گذارند )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

شکاف، برش خلال و شکاف برش زمانی موقعیت زمانی، موقعیت مکانی ( جایگاه )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

سن گرا ( قضاوت بر اساس سن نه شایستگی های حقیقی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به ضبط در آوردن Did anyone make a record of what the president said at that meeting?

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

کنار گذاشتن و تعیین کردن مقدار خاصی پول به عهده کسی به عنوان خیریه Put me down for a �10 donation. برای من 10 پوند اهدایی کنار بگذارید ( جهت خیریه )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

وقتی یک کارمند می خواهد کارش را ترک کند یا کارفرما کارمند را می خواهد اخراج کند، برای احترام در بازه زمانی زودتر این مساله را به طرف مقابل اعلام می ک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

موقعیت پیشتازی و برتری و پیشرویی For the first time in the race Harrison is in the lead. طرز کار و نمونه عمل، راه و رسم We'll go through the danc ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

مساعد شدن نظر ( بعد از مخالفت ) If you want them to give in you'll have to offer them more than that. عقب نشستن After months of resisting the takeo ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

گشت و گذار بیشتر نیاز نیست، بیخودی نگرد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

آمار نهایی و حساب Make sure to keep a tally of the number of customers going in and out.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

به کمک کسی یاختن و یازیدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

از کار در آمدن، جور خاصی به انتها رسیدن These figures have come out wrong! I don't understand it. Your painting has come out really well. جور خاصی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

زنیت، زن بودن ( زمانی که به کسی نام زن اطلاق می شود ) زنانگی ( بیانگر خصوصیات و ویژگی های زن ) زنان ( اسم جمع )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

هویت و اطلاعات مخفی کسی رو فاش کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

بعدی ( adj ) Many of their traditions will not be passed on to succeeding generations.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

بی باک، بی باکانه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

دست و پا بسته I usually find that my partner is not backward in suggesting different options. عقب مانده When he was a child, his teachers thought h ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

سفت چیزی رو چسبیدن ( از ترس و اضطراب ) Silent and pale, she clutched ( onto ) her mother's hand.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

عقب گرد، برگشت به عقب عقب نشنیی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

برقراری امنیت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

اختیار دارین

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

یک تکه یا قطعه از چیزی ( مثل طناب یا لوله ) ?anybody got a length of rope

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

نکته داستان یا یک جوک ( مثلا بعد جوک گفته می شه: نکته شو گرفتی؟ یا نکتش این بود )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

پیشرفتش چجوریه؟ چطور پیش میره؟