پیشنهادهای English User (٩٧٢)
مگر اینکه
چیزی رو درست فهمیدن ?Let me get this right: you want me to lend you $1, 000 کاری رو دست انجام دادن When you're making a measurement be careful to get ...
سیم کشی کردن the existing wiring isn't safe
صددرصد و البته ( در جواب سوال کسی ) Are you coming to the party ? You bet خواهش می کنم ( در جواب تشکر کسی ) Thanks for help. You bet
فروشگاه
دلهره داشتن، دلهره آور، جا خوردن
گاهی برای نشون دادن یک حرکت خاصه، به معنای: این شکلی. . . Go like this with your hand to show that you're turning left گاهی برای توضیح یک مساله به ش ...
جایی رو ترک کردن با دستور مسئول آنجا The police were telling us to move along. به کسی بگوییم از جایی برود A guy in a uniform was moving some kids al ...
1نامی که به عنوان خصوصیت بارز یک فرد به او داده می شود patience is her middle name optimism is my middle name 2برخی افراد یک اسم دیگر هم بعد اسم اصلی ...
ناخواسته و بی اراده و با میل درونی شدید، فطری و ذاتی He is compulsively neat. دلبرانه this room is compulsively neat.
به عرض رساندن، عارض شدن مطلبی
1اجاره نشین، اجاره کننده، مستاجر 2اجاره دهنده، موجر
طول روز ( از طلوع تا غروب ) ، یا به عبارتی همون اصطلاح روز خودمون که به معنای زمانی از شبانه روزه که هوا روشنه مغرب ( زمانی که نه کامل شبه و نه کامل ...
پیش خودت بمونه I’m going to tell you something but I want you to keep it to yourself
رسوا کردن کسی، پته کسیو رو آب ریختن I can't believe you ratted me out like that to Mom and Dad—I'm never telling you anything ever again! The crimin ...
دندش نرم ( گاهی اوقات با for می آید که به معنای که است، یعنی دندش نرم که. . . ) Serves her right for being so stubborn He hit me!" "It serves you r ...
از کاری کناره گیری کردن قید کاری رو زدن
دری وری گفتن Forget what I said, I was babbling
مثلا:When I'm of age, I'm going to get married and move to the city
کوتاه آمدن Her parents eventually relented and let her go to the party
بسیط و پیش پا افتاده، بی آلایش
برای بیان ارتکاب کارهای غیر صادقانه Mikey was pulling his usual stunt of feeding most of his lunch to the cat. Why would you try to pull a trick/pra ...
رعب آور، وحشتناک
من که مشکلی ندارم، از طرف که مانعی نیست
یافته ارزشمند، دستاورد بزرگ، پیشرفت عظیم
بالاخره So are you ready to leave or whatبالاخره آماده ای که بریم؟ Is it snowing, raining, or what بالاخره برف داره می آید یا بارون؟ نه ( برای جلب م ...
( مواد ) تویی ( چیزی ) This seat is losing its stuffing. چاشنی غدا ( مخلوطی که داخل غذاهایی مثل مرغ می گذارند )
شکاف، برش خلال و شکاف برش زمانی موقعیت زمانی، موقعیت مکانی ( جایگاه )
سن گرا ( قضاوت بر اساس سن نه شایستگی های حقیقی )
به ضبط در آوردن Did anyone make a record of what the president said at that meeting?
کنار گذاشتن و تعیین کردن مقدار خاصی پول به عهده کسی به عنوان خیریه Put me down for a �10 donation. برای من 10 پوند اهدایی کنار بگذارید ( جهت خیریه )
وقتی یک کارمند می خواهد کارش را ترک کند یا کارفرما کارمند را می خواهد اخراج کند، برای احترام در بازه زمانی زودتر این مساله را به طرف مقابل اعلام می ک ...
موقعیت پیشتازی و برتری و پیشرویی For the first time in the race Harrison is in the lead. طرز کار و نمونه عمل، راه و رسم We'll go through the danc ...
مساعد شدن نظر ( بعد از مخالفت ) If you want them to give in you'll have to offer them more than that. عقب نشستن After months of resisting the takeo ...
گشت و گذار بیشتر نیاز نیست، بیخودی نگرد
آمار نهایی و حساب Make sure to keep a tally of the number of customers going in and out.
به کمک کسی یاختن و یازیدن
از کار در آمدن، جور خاصی به انتها رسیدن These figures have come out wrong! I don't understand it. Your painting has come out really well. جور خاصی ...
زنیت، زن بودن ( زمانی که به کسی نام زن اطلاق می شود ) زنانگی ( بیانگر خصوصیات و ویژگی های زن ) زنان ( اسم جمع )
هویت و اطلاعات مخفی کسی رو فاش کردن
بعدی ( adj ) Many of their traditions will not be passed on to succeeding generations.
بی باک، بی باکانه
دست و پا بسته I usually find that my partner is not backward in suggesting different options. عقب مانده When he was a child, his teachers thought h ...
سفت چیزی رو چسبیدن ( از ترس و اضطراب ) Silent and pale, she clutched ( onto ) her mother's hand.
عقب گرد، برگشت به عقب عقب نشنیی
برقراری امنیت
اختیار دارین
یک تکه یا قطعه از چیزی ( مثل طناب یا لوله ) ?anybody got a length of rope
نکته داستان یا یک جوک ( مثلا بعد جوک گفته می شه: نکته شو گرفتی؟ یا نکتش این بود )
پیشرفتش چجوریه؟ چطور پیش میره؟