تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

رعیت، عامی Joe's a real peasant. دهقان Most of the produce sold in the market is grown by peasant farmers

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

به، تا ( ما بعدش شخص یا چیزی است که در انتهای یک سلسله یا ساختار واقع شده ) I'll take my complaint all the way to the managing director.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

عجیب المنظر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

منحرف شدن، به بیراهه رفتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

اینکه حرفی برای گفتن نداشته باشیم، در مانده و هاج و واج I'm completely stumped - how did she manage to escape? Scientists are stumped by this mystery ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

چین و چروک دار، چروکیده، صفت برای پوست انسان و پارچه هست

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

سر زدن به کسی ( کسی رو که به مدت طولانی ندیدیم بریم به محل زندگی اش )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

سرکار گذاشتن کسی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

هیچ کاری باهام نداریyou want nothing to do with me

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

پرفراز و نشیب ( کنایه از خوب نبودن ) he had an uneven performance this year ناهموار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

تلقی شدن It makes a bad impression if you’re late for an interview

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

1برای اینکه بگوییم چیزی درست نیست Sean: Is this the right place to catch the bus? Samuel: I don't think so. 2برای جواب نه دادن سفت و محکم Go out wi ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

اهتمام ویژه داشتن، مبذول داشتن نگاه، توجه خاصی داشتن، نظر داشتن She makes a point of treating her employees fairly She makes a point of calling her g ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

اینکه آدم هیچی تو یک لحظه سرش نشه، و هیچکس و هیچی و نشناسه و فقط به یک چیز توجه داشته باشه Try not to get too caught up in the moment.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

ناخواسته درگیر کاری شدن و در موقعیتی قرار گرفتن He got caught up in the demonstrations and got arrested. Sorry I’m late – I got caught in traffic. ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

زیادی به چیزی بها دادن ، بیش از نیاز به چیزی پرداختن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

دست از سرم بردار، ولم کن دیگه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

به کار هام برسم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

حالت کامل همون get out هست درخواست ترک محل از کسی وقتی گفته می شه که حرف طرف رو قبول نداریم:بی خود نگو، نه بابا، برو بابا، جون خودت وقتی که یه چیز ج ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

اگه یه وقت، یه وقت ( در صورتی که بعدش جمله بیاد ) Bring a map in case you get lost. محض احتیاط ( در صورتی که بعدش جمله ای نیمده باشه ) I don't thi ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

بدرد خوردن The terms they're offering don't work for us.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

گنده اخلاق

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

یه جورایی، راستش In a way, I hope he doesn’t win.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

در معنی همون خواستن معنی می شه ولی در کاربر فقط در جایی که چیزی یا کسی رو که قبلا داشتیم و الان نداریم رو بخواهیم I didn't mind lending you my book f ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

باید انتظارش رو می داشت ( دندنش نرم، حقشه ) I'm not sorry to hear that he lost his job. He had it coming ( to him ) . He's been fired but, with all ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

حال کسیو گرفتن ( از روی انتقام گیری ) I think he’s trying to get back at her for what she said in the meeting.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

از سد چیزی گذشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

تن ندادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

نتیجه بخش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

ماحصل

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

در مورد حیوانات پیش کردن هم معنا میده She's always chasing cats out of the garden to protect her precious birds.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

حماقت یا احمق کاری، احمق بازی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

به قصد خیر و دوستی به جایی رفتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

نزدیک بودا، بخیر گذشت ها، خدا رحم کرد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

به معنای همون موقع و همون وقت هست و فقط برای اشاره به یک زمان خاص در گذشته مورد استفاده قرار می گیرد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

از دست چیزی اذیت شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

تو شرائط خاصی ( بد و ناخواسته ) قرار گرفتن و واقع شدن پایان دادن، به پایان رساندن اذیت کردن و روی مخ رفتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

1به نظرم اومد، احساس کردم انگار. . . 2 ( طور خاصی ) به نظر آمدم، به نظر رسیدم 3دلم می خواهد. . . 4کاش میشد. . . ( چیزی رو می خواهیم که نمی توانیم ا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

کسی یا چیزی رو به اسم کسی یا چیزی دیگر نامگذاری کردن We named all our children after football players.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

کخ ریختن از روی لج و عقده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

مسخره و الکی Prisoners complain that they are subjected to too many petty rules and restrictions. دون همت و حقیر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

گیج و منگی مه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

شخص جذاب ( برای اینکه باهاش ملاقات داشته باشیم ) She looked highly datable in tight jeans, with a gold chain around her neck.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

چیز یا کسی که رای آورده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

اصطلاح فارسیش میشه:باز خوانی، از نو نوشتن، باز نویسی کردن، از نو نگاشتن، مثل باز خوانی تاریخ ( یعنی برای فهم و درک دقیق و اصلاح چیزی آن را باز نگری و ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

وقتی در کلام چیزی رو گفتیم و بعدش می خوایم چیزهای دیگه که متفاوت یا مخالف با آنچه گفتیم هستند رو یکجا بگوییم، از این عبارت استفاده میشه و به معنای بق ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

از بقیه جهات، از هر جهت دیگه، در هر جهت دیگه، از هر جهتی ( متفاوت از آنچه قبلا گفته شده یا به جز جهتی که در کلام قبلا استثناء شده ) I mean every ot ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

عوضی، برعکس، در جهت مخالف you got my word the other way around

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

به سربازی گفته می شود که پایین ترین درجه رو دارد در جنگ: سیاهی لشکر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

1مورد قبول قرار گرفتن، مقبول واقع شدن It's a new country, hoping for diplomatic recognition from the international community. 2مورد تقدیر واقع شدن، ...