پیشنهادهای English User (٩٧٢)
برای بیان ارتکاب کارهای غیر صادقانه Mikey was pulling his usual stunt of feeding most of his lunch to the cat. Why would you try to pull a trick/pra ...
بسیط و پیش پا افتاده، بی آلایش
کوتاه آمدن Her parents eventually relented and let her go to the party
مثلا:When I'm of age, I'm going to get married and move to the city
دری وری گفتن Forget what I said, I was babbling
از کاری کناره گیری کردن قید کاری رو زدن
دندش نرم ( گاهی اوقات با for می آید که به معنای که است، یعنی دندش نرم که. . . ) Serves her right for being so stubborn He hit me!" "It serves you r ...
رسوا کردن کسی، پته کسیو رو آب ریختن I can't believe you ratted me out like that to Mom and Dad—I'm never telling you anything ever again! The crimin ...
پیش خودت بمونه I’m going to tell you something but I want you to keep it to yourself
طول روز ( از طلوع تا غروب ) ، یا به عبارتی همون اصطلاح روز خودمون که به معنای زمانی از شبانه روزه که هوا روشنه مغرب ( زمانی که نه کامل شبه و نه کامل ...
1اجاره نشین، اجاره کننده، مستاجر 2اجاره دهنده، موجر
به عرض رساندن، عارض شدن مطلبی
ناخواسته و بی اراده و با میل درونی شدید، فطری و ذاتی He is compulsively neat. دلبرانه this room is compulsively neat.
1نامی که به عنوان خصوصیت بارز یک فرد به او داده می شود patience is her middle name optimism is my middle name 2برخی افراد یک اسم دیگر هم بعد اسم اصلی ...
جایی رو ترک کردن با دستور مسئول آنجا The police were telling us to move along. به کسی بگوییم از جایی برود A guy in a uniform was moving some kids al ...
گاهی برای نشون دادن یک حرکت خاصه، به معنای: این شکلی. . . Go like this with your hand to show that you're turning left گاهی برای توضیح یک مساله به ش ...
دلهره داشتن، دلهره آور، جا خوردن
فروشگاه
صددرصد و البته ( در جواب سوال کسی ) Are you coming to the party ? You bet خواهش می کنم ( در جواب تشکر کسی ) Thanks for help. You bet
سیم کشی کردن the existing wiring isn't safe
چیزی رو درست فهمیدن ?Let me get this right: you want me to lend you $1, 000 کاری رو دست انجام دادن When you're making a measurement be careful to get ...
مگر اینکه
برای تعارف کردن چیزی به کسی You’re welcome to stay for lunch
تفاوت رقم زدن ( بهبود بخشیدن ) She says that she got into politics because she wanted to make a difference. تاثیر گذاشتن و باعث تفاوت شدن Cost can ...
تا حدودی، از یک جهت، یه جورایی، از یک منظر، تا حدودی
ایشاالله دفعه بعد، باشه برا دفعه بعد
( به طور متناوب یا تناوبا ) بین دو حالت بودن ( در حالت فعلی به این معنی است و معنای دقیق فعلی نمی دهد مثلhe happen to glad که به معنای اتفاقا هست نه ...
سخت، شدید ( اشاره به وخامت ) desperate poverty The situation is desperate - we have no food, very little water and no medical supplies. شدید ( مبرم ...
کیپ These shoes are a bit too snug - do you have them in a larger size
اعصاب خورد و نازک نارنجی I hadn't had enough sleep and was feeling kind of grumpy
لو رفتن Were you ever busted for smoking at school? I saw you! You are so busted!
مطلق total silence سکوت مطلق
برای زیر سوال بردن اهمیت چیزی: کجاش مهمه؟
سوال برای زیر سوال بردن اهمیت چیزی: کجاش مهمه
الکی
مایع ( اسم ) . If you have a fever you should drink plenty of fluids روان، سلیس ( صفت ) fluid movements متغیر و در معرض تغییر . For travellers whos ...
یکی دراومدن دخل و خرج . I figured out I need to charge seventeen bucks a jar just to break even
وقت و حوصله به خرج دادن
دست و پا گم کردن There’s far too much food – I’m afraid I got carried away
در کمین انسان یا حیوان بودن پاییدن
ناجور، قناسMy car's quite awkward to drive بغرنج، عجق وجق The police asked some awkward questions about where the money had come from یه حالی ( هول و ...
اساس و شالوده شیوه
باز نگر ی کردن مرور کردن
به اجرا در آوردن
گاهی قبل از اسم اشخاص می آید و نشانگر این است که ما آن شخص را به خوبی می شناسیم یا دوست داریم: اون یارو، فرانکِ خودمون There's old Sara working away ...
روش بی ادبانه برای اینکه به کسی بگوییم جایی برود یا کار ی بکند: گم شو Get your butt over here right now
در اوقات فراغت You may only use company computers to access the Web in your own time.
نتیجتاً به نوبت
واگذار کردن
قطار نظامی