تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

رای کسی رو زدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

تقلیل دادن، گرفتن وقت و هزینه یا پر کردن وقت، خلل و وفقه ایجاد کردن Although it would cut into profits, we were forced to lower our prices. I don' ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

بازی درآوردن، به بازی گرفتن ?Do you really love me, or are you just toying with me Don't toy with my emotions

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

بهای کاری رو پرداخت کردن ( یعنی عرق کاریو ریختن و رنجش رو کشیدن ) A:I've been doin' this ten years and I haven't gotten anywhere B:you're just payi ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

تصویر His latest movie is a grim portrayal of wartime suffering تصویر سازی، به تصویر درآوردن، به تصویر کشیدن She won a Best Actress award for her ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

نامطمئن، متزلزل، سست بنیان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

خشک، خنک، غیر دوستانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

تغییر و تحولات، وقایع . They were horrified at this unexpected turn of events

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

جدای از ، به دور از ( بعدش کلمه باing می آید ) . Far from seeming glad to see him, Rose looked almost angry . far from being easy, it would be a d ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

از قضا چرخ روزگار گردش زمانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

هوای کسی را برداشتن اینکه دلمان هوای کسی را بکنه هوایی کسی شدن هواخواه کسی شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

این چیزا از تو بعیده، این حرفها به تو نیمده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

ماجرا چیه؟ What's this about a letter? You never told me she wrote you a letter

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

این رو آن رو کردن، این ور و آن ور کردن، به یک ور دیگر برگرداندن***وارانه شدن، چپه شدن I lost my place in my book when the pages flipped over in the w ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

دست به کار شدن We have to get the ball rolling on this project soon

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

حقِ ( قانونی یا اخلاقی ) ، قدرت، توانایی کنترل ***مقام و مسئول***به صورت جمع: مسئولین و مقامات سازمان ملل از قدرت خود برای کمک به آنها استفاده کرد ا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

داستان بافی داستان سرایی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

بی چون و چرا بی حرف و حدیث

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

خارج از حد و شئونات You can disagree with her, but calling her dishonest was out of line

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

چقدر طولش دادی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

بر فرازِ The airplane was high above the clouds

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

چیزی گیر کسی آمدن چیزی توی راه کسی قرار گرفتن ( به عنوان یک فرصت ) Several chances came our way but we missed them