پیشنهادهای بهروز مددی (٢٨٠)
to go no further : to stop اصطلاح: سرجات وایسا ( فرمان توقف ) مثال: ?Hold it right there. Where do you think you're going *** همون جا که هستی وایسا. ...
to decide that ( something ) will happen at a later time : to postpone دست نگه داشتن، به تعویق انداختن مثال: She decided to hold off on her vacation ...
( used especially in radio and signaling to indicate that a message has been received and understood ( Webster شنیدم به گوشم ، مفهوم شد علوم نظامی : ...
افزایش سوخت و ساز بدن ( متابولیسم یا دگر گشت )
if something is too expensive, too dark etc for someone’s liking, they do not like it because it is too expensive, dark etc مثال ها: The music was fa ...
شلوغ و پر سر و صدا ( در مورد مکان ) The party was too rowdy for my liking—that's why I left early
used to describe a young person who is confident in a way that is unpleasant and sometimes rude از خود راضی
beginning to develop or show signs of future success in a particular area شکوفا، در حال رشد، پر نوید مثال : The high school jazz group included a num ...
استقبال، تقلیدنمایی، چندسرچشمگی یا پاستیش یک نوع اثر هنری که تقلید آگاهانه و ستایش گرانه از سبک دیگر هنرمندان می باشد.
هاگ تخم قارچ
to refuse to answer questions about what you did because you don’t want to tell anyone what you did wrong تو این یه مورد بیخیال من شو ( معنی عامیانه ...
در معرض اتهام قرار گرفتن
وقت گذراندن با یکدیگر، دور هم جمع شدن، دورهمی گرفتن to spend time relaxing or enjoying yourself with friends or family ؟ Do you want to come over aft ...
حقوق بازنشستگی دریافت کردن At the age of 65, she began drawing a pension from her company
یک شوخی کاملا استادانه حقه
زندگی دوباره یافتن *** این کلمه نشان دهندهی تناسخ ( یا همان زندگی دوباره روح در بدنی جدید ) است که در آیین بودایی مطرح میشود. بر اساس بودیسم پس از ...
از بین رفتن، مردن
( این کلمه بیشتر در مورد گذشتن از مرزهای اخلاقی، اعمال مجرمانه، . . . بکار میرود. ) عظمت ( فاجعه، جنایت، مصیبت، . . . ) عمق فاجعه، جنایت
حریص، شکمو، پرخور
بی اندازه، بی نظیر، بی مانند Saruman, from The Lord Of Rings, is an all - time favourite villian
برجک ( نگهبانی، ضدهوایی، . . . )
دانشجوی سال چهارم
مراسم خیریه
پیش نیاز sociology requirement = پیش نیاز جامعه شناسی
احتیاط Lack of restraint = عدم احتیاط
منحصر به فرد
مرض قند
the fact of being able to use two languages equally well توانایی تکلم به دو زبان دو زبانه بودن
at a very early age = در سنین خردسالی
جانور شناسی
Strap on a pair شجاع بودن، مثل یک مرد رفتار کردن
بی تفاوتی بی علاقگی، علاقه نداشتن
?what is sb/sth like :something you say to ask someone to describe someone or something ?You've met Jane's new girlfriend, haven't you? What's she ...
برای گذران زندگی، برای امرار معاش John paints houses for a living ؟What do you do for a living ( شغل شما چیست؟ )
فروکش کردن عصبانیت جوشیدن ( در مورد غذاهای مایع مثل سوپ، . . . )
1 - کارگاه آهنگری، کوره آهنگری ( اسم ) 2 - چکش کاری کردن، ساختن/طرح کردن، جعل کردن ( فعل گذرا ) 3 - پیش رفتن، پیش افتادن، ترقی کردن ( فعل ناگذر )
توهم زدن Sometimes he's chasing flying pigs = بعضی وقت ها توهم میزنه
جیب بر
fecal excrement = فضولات
نامتقارن asymmetrical tread = عاج نامتقارن ( در مورد تایر )
1 - سبکی از موسیقی جاز که شامل بی باپ، هارد باپ، پست باپ و . . . می شود. این نوع موسیقی از دهه 1940 به بعد شکل گرفت. 2 - زدن ( زدن ضربه با مشت یا اس ...
دسته جایزه بگیرها گروه جستجو گروه، دسته
جادار
بخت you will not be fortunate = همیشه بخت باهات یار نیست
متعفن vile pit = چاه متعفن
از بین بردن
شرافت
به تاراج بردن
سلطان
ترفند evil finds a way اهریمن ترفندهای زیادی داره