پیشنهادهای بهروز مددی (٢٧٦)
crudity table بیشترین کاربرد را در زبان انگلیسی دارد. معنی = میز اردو ( غذا ) مثال : I hung out with crudites table all night معنی = کل شب اطراف می ...
بهترین و پرکاربردترین معنی برای این عبارت پروراندن است. برای مثال : work up the courage to talk to somebodyیعنی شجاعت کافی برای صحبت با شخصی را پیدا ...
تحلیل کردن البته در مکالمه بصورت کنایه بکار می رود. برای مثال شخصی از حرف دیگری ناراحت می شود و آنرا نمی پسندد و در جواب خواهد گفت، این جمله ی تو نیا ...
پشتکار diligent exercise پشتکار در ورزش
مزخرف He thinks marriage is fucking lame. فکر می کنه ازدواج مزخرف ترین کار ممکنه.
گیج کننده
کوتاه آمدن I do not want to settle
مامور مخفی
fucking jaywalkers عابرای خرمگس
مناسب ترین معنی = "دغل باز"
tosses pennies at me به من چندر غاز میده
به طرز فریبنده ای به طرز عجیبی ( البته در بعضی جملات به این معنی بکار میرود )
چشم پوشی کردن از دست دادن رها کردن
موهبت دعای خیر طلب مغفرت
اعلام کردن the structure's not yet declared safe هنوز اعلام نکردند ساختمون امنه
کاغذ رنگی
محدوده
جور در اومدن gas and electric don't mix گاز و برق باهم جور درنمیان
گندش بزنن
صلح مثال : against the treaty = علیه صلح
scum tinker = آشغال پایین شهری
informed consensus اجماع صاحبنظران informed به تنهایی معنی آگاه می دهد.
اجماع informed consensus = اجماع صاحب نظران
آشنا بودن باعث یادآوری چیزی شدن Does the case ring any bell آیا این پرونده آشنا نیست؟ I hear no bells مطلقا آشنا نیست.
I had to take half the kid away in buckets خاک انداز مجبور شدم نصف یارو رو با خاک انداز از روی زمین جمع کنم.
نامه نگاری correspondence courses دوره های نامه نگاری
پلید un - sanctified charlatan شارلاتان پلید
شهربانی
معتبر
چوبه دار
به صلیب کشیدن
دلشوره حس شوم
سبیل کسی را چرب کردن رشوه دادن زیر میزی دادن
appropriate ministers وزرای مربوطه
بار مسئولیت بار سنگین زندگی فشار زندگی
( سیاست های ) جذب رای دهندهگان The party needs to broaden its appeal to voters
( شیوه ی ) خفه کردن They have a long and glorious relationship with the garotte این دسته ارتباط طولانی و روشنی با این شیوهی خفه کردن دارند.
با حال They seem nice به نظر باحال میان.
آشفته you look a little unsteady یک کم آشفته به نظر می آیی
زبون دراز the one with the mouth = اون زبون دراز
irregular paddies چریک های ایرلندی
تو مکالمات عامیانه بیشتر به معنی "عشقی" بکار می رود. البته در انگلیسی بریتانیایی این مورد رو بیشتر میبینیم.
باجگیری
معنی عامیانه در تعریف شماره 4 قل چماقی ( informal ) money extorted, as from a business, to guarantee safety from violence or criminal prosecution
سرسخت در اصطلاحات عامیانه He was a tough nut to crack but he did crack خیلی مقاومت کرد، ولی دوام نیاورد.
توقیف کردن
مهر و موم کردن
put their own lock مهر و موم کردن
مزخرف، نکبت this life is bad این زندگی مزخرفه this life is all bad این زندگی همش نکبته
سگ شکاری A pack of baying hounds یک دسته سگ شکاری