تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

crudity table بیشترین کاربرد را در زبان انگلیسی دارد. معنی = میز اردو ( غذا ) مثال : I hung out with crudites table all night معنی = کل شب اطراف می ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

بهترین و پرکاربردترین معنی برای این عبارت پروراندن است. برای مثال : work up the courage to talk to somebodyیعنی شجاعت کافی برای صحبت با شخصی را پیدا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

تحلیل کردن البته در مکالمه بصورت کنایه بکار می رود. برای مثال شخصی از حرف دیگری ناراحت می شود و آنرا نمی پسندد و در جواب خواهد گفت، این جمله ی تو نیا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

پشتکار diligent exercise پشتکار در ورزش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

مزخرف He thinks marriage is fucking lame. فکر می کنه ازدواج مزخرف ترین کار ممکنه.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

گیج کننده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

کوتاه آمدن I do not want to settle

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

مامور مخفی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

fucking jaywalkers عابرای خرمگس

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٧

مناسب ترین معنی = "دغل باز"

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

tosses pennies at me به من چندر غاز میده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

به طرز فریبنده ای به طرز عجیبی ( البته در بعضی جملات به این معنی بکار میرود )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

چشم پوشی کردن از دست دادن رها کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

موهبت دعای خیر طلب مغفرت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

اعلام کردن the structure's not yet declared safe هنوز اعلام نکردند ساختمون امنه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

کاغذ رنگی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

محدوده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

جور در اومدن gas and electric don't mix گاز و برق باهم جور درنمیان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

گندش بزنن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

صلح مثال : against the treaty = علیه صلح

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

scum tinker = آشغال پایین شهری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

informed consensus اجماع صاحبنظران informed به تنهایی معنی آگاه می دهد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

اجماع informed consensus = اجماع صاحب نظران

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

آشنا بودن باعث یادآوری چیزی شدن Does the case ring any bell آیا این پرونده آشنا نیست؟ I hear no bells مطلقا آشنا نیست.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

I had to take half the kid away in buckets خاک انداز مجبور شدم نصف یارو رو با خاک انداز از روی زمین جمع کنم.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

نامه نگاری correspondence courses دوره های نامه نگاری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

پلید un - sanctified charlatan شارلاتان پلید

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

شهربانی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

معتبر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

چوبه دار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

به صلیب کشیدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٥

دلشوره حس شوم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

سبیل کسی را چرب کردن رشوه دادن زیر میزی دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

appropriate ministers وزرای مربوطه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٥

بار مسئولیت بار سنگین زندگی فشار زندگی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

( سیاست های ) جذب رای دهنده‎گان The party needs to broaden its appeal to voters

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

( شیوه ی ) خفه کردن They have a long and glorious relationship with the garotte این دسته ارتباط طولانی و روشنی با این شیوه‎ی خفه کردن دارند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

با حال They seem nice به نظر باحال میان.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

آشفته you look a little unsteady یک کم آشفته به نظر می آیی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

زبون دراز the one with the mouth = اون زبون دراز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

irregular paddies چریک های ایرلندی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

تو مکالمات عامیانه بیشتر به معنی "عشقی" بکار می رود. البته در انگلیسی بریتانیایی این مورد رو بیشتر می‎بینیم.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

باجگیری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

معنی عامیانه در تعریف شماره 4 قل چماقی ( informal ) money extorted, as from a business, to guarantee safety from violence or criminal prosecution

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

سرسخت در اصطلاحات عامیانه He was a tough nut to crack but he did crack خیلی مقاومت کرد، ولی دوام نیاورد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

توقیف کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

مهر و موم کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

put their own lock مهر و موم کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

مزخرف، نکبت this life is bad این زندگی مزخرفه this life is all bad این زندگی همش نکبته

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

سگ شکاری A pack of baying hounds یک دسته سگ شکاری