تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٥

دقیق حساس ظریف

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

New Year's resolutions آرزوهای سال نو

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٧

مناسب ترین معنی = "دغل باز"

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

راهنمای نقشه *** مجموعه علائم و اختصارات که به خواندن دقیق نقشه کمک می کند***

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٥

بار مسئولیت بار سنگین زندگی فشار زندگی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٥

دلشوره حس شوم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

بهترین و پرکاربردترین معنی برای این عبارت پروراندن است. برای مثال : work up the courage to talk to somebodyیعنی شجاعت کافی برای صحبت با شخصی را پیدا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

اسم: خوراک شناس، فردی که خبره خوراک است She is a gourmet cook صفت: خوشمزه، عالی، ناب، با کیفیت gourmet coffee a gourmet meal a gourmet restaurant a ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

( used especially in radio and signaling to indicate that a message has been received and understood ( Webster شنیدم به گوشم ، مفهوم شد علوم نظامی : ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

کوتاه آمدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

دانشجوی سال چهارم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

دوستان معنی این کلمه بسته به جمله متفاوت می‎باشد. من چند معنی پر کاربرد را در زیر قرار می‎دهم. 1 - اسلم دانک ( یک ضربه‎ی محکم در بستکتبال که با استف ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

به طرز فریبنده ای به طرز عجیبی ( البته در بعضی جملات به این معنی بکار میرود )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

قانونی مشروع توجیه پذیر موجه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

مامور مخفی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

1 - گلوگاه، دره تنگ، تنگ دره 2 - پرخوری ( کردن ) 3 - شکمی از عذا درآوردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

مؤدب بودن behave yourself = مؤدب باش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

موهبت دعای خیر طلب مغفرت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

کاغذ رنگی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

شالاپ عامیانه: پخش شدن کف ( زمین، خیابان، . . . ) مثال: Then suddenly, splat, there's red stuff everywhere She flipped an omelette, only to have it ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

فرضی ساختگی مثال: During the interview, he asked me this hypothetical question: What would you ?change about our company if you were in charge

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

1 - کارگاه آهنگری، کوره آهنگری ( اسم ) 2 - چکش کاری کردن، ساختن/طرح کردن، جعل کردن ( فعل گذرا ) 3 - پیش رفتن، پیش افتادن، ترقی کردن ( فعل ناگذر )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

فیلم مثال: This action flick is filled with high - quality special effects

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

مزخرف He thinks marriage is fucking lame. فکر می کنه ازدواج مزخرف ترین کار ممکنه.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

( این کلمه بیشتر در مورد گذشتن از مرزهای اخلاقی، اعمال مجرمانه، . . . بکار می‎رود. ) عظمت ( فاجعه، جنایت، مصیبت، . . . ) عمق فاجعه، جنایت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

زندگی دوباره یافتن *** این کلمه نشان دهنده‎ی تناسخ ( یا همان زندگی دوباره روح در بدنی جدید ) است که در آیین بودایی مطرح می‎شود. بر اساس بودیسم پس از ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

شاگرد اول

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

ناخوشایند زننده قابل اعتراض

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

1 - پیچیدگی مثال: the engine's sophistication requires that all repairs be done by an experienced mechanic 2 - مهارت مثال: He writes with increasing ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

پی در پی، پیاپی، متوالی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

1 - جدا افتاده، منزوی، تنها 2 - ( شخصیت و رفتار ) تنگ نظر، کوته فکرانه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

اجماع informed consensus = اجماع صاحب نظران

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

با حال They seem nice به نظر باحال میان.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

پیش نیاز sociology requirement = پیش نیاز جامعه شناسی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

دچار کاهش شدید شدن، سراشیبی، ( اصطلاحا در باتلاق و یا منجلابی افتادن ) a situation in which a price, etc. becomes lower, or a situation gets worse a ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

عمدتا، بیشتر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

برای گذران زندگی، برای امرار معاش John paints houses for a living ؟What do you do for a living ( شغل شما چیست؟ )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

عرق کرده CLAMMY HAND

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

تحلیل کردن البته در مکالمه بصورت کنایه بکار می رود. برای مثال شخصی از حرف دیگری ناراحت می شود و آنرا نمی پسندد و در جواب خواهد گفت، این جمله ی تو نیا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

مستحق

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

منزجر کننده، مشمئز کننده . If someone or something is grotesque, they are very ugly مثال: . They tried to avoid looking at his grotesque face and his ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

یادگار خانوادگی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

چوبه دار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

جالب، هیجان انگیز، شوق انگیز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

appropriate ministers وزرای مربوطه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

لال . "Children like this used to be described as "deaf and dumb . She was struck dumb by what she had seen - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

اعتصاب مثال: . DUE TO INDUSTRIAL ACTION THIS TOILET WILL BE CLOSED ALL DAY ON MONDAY . PLEASE DO ALL YOU CAN TODAY

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

بزدل *** البته این معنی بستگی به متن و ترجمه‎ی شما دارد*** ! You little runt . My research owes nothing to anybody, least of all to a little runt lik ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

fecal excrement = فضولات

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

بی اندازه فوق العاده