تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

هدف متحرک

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

کلاغ سفید استعاره از چیزی نادر و کمیاب و یا غیر معمول

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

خودنمایی ( کردن ) ، فخر فروشی ( کردن )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

a strange habit or characteristic that is seen as not important and not harming anyone عادات ناپسند مثال: . We all have our little foibles - - - - - ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

احمقانه، ابلهانه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

اهل منزل Britain, slang ) one's wife, especially a domineering one ) what about her indoors = چه خبر از اهل منزل *** این از اون اصطلاح ‎های جدیده که ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

1: a pressed whole - milk cheese of a pale yellow color and nutty flavor and usually with small holes پنیر گریور Gruy�re cheese یک پنیر سوئیسی است، ک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

a Wall Street type = اسم a person who works on Wall Street in the financial district of NYC _ Generally, these people wear suits and make lots of mon ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

( پر ) چین، ( پر ) چروک مثال: . To a wonderful mother with wrinkly skin, this card was concocted by one of your kin چروکیده *** توجه داشته باشید که ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

بخش *** برای مثال بخش مرکزی شهرستان . . . . ***

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

بدبو ترین

پیشنهاد
٠

هوش یا زیبایی in intelligence or beauty مثال: . He's somewhat lacking in the brain department انگاری مغزشو خر خورده.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

تقلب ( غیر رسمی ) . The elections were fixed

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

چرندیات if a joke is in “bad taste”, it is offensive to someone برای مثال: concoction of bad taste = معجونی ( یا ترکیبی ) از چرندیات

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

فقیر ترین

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

liberate from self - doubt اعتماد به نفس را بالا بردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

سنگر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی اندازه، بی نظیر، بی مانند Saruman, from The Lord Of Rings, is an all - time favourite villian

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

شلوغ ترین

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی رحمی سنگدلی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

to get public attention نظر عموم را به خود جلب کردن - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - . Sharon has, as a rock and rol ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

درگیری مسلحانه نبرد مسلحانه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

تحریک آمیز محرک لذت آور

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

آئین شام یا همان سوگند در مراسم مذهبی مسیحی ها مثال: . I love the Sabbath, the sacrament, and what they mean من روز سبت را دوست دارم، آئین شام را و م ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

کلاه گیس

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

غیر سیاسی دور از سیاست

پیشنهاد
١

از کسی آتو داشتن to know a secret about someone; usually something bad or damaging to that person if the information is told to others مثال: Could it ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

کفپوش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

جریان باد یا هوا *** بویژه زمانی که ماشین یا وسیله دیگری از کنار شما عبور می کند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

عبوس، اخمو ترشرو، اوقات تلخ مثال: . His lower lip drooped a little, his mouth looked bored and sulky . Young girls sometimes become sulky because the ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

شورش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

قابل برگشت، قابل برگرداندن، قابل بازیابی that can be found and made available to be used; that can be got back مثال: . Even deleted computer files ar ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

کلاغ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

حقوق بازنشستگی دریافت کردن At the age of 65, she began drawing a pension from her company

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

جادار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

توهم زدن Sometimes he's chasing flying pigs = بعضی وقت ها توهم میزنه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

in British English ADJECTIVE having been nearly forgotten a half - forgotten dream تقریبا فراموش شده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

شواهد فیزیکی، شهود عینی مثال: ?Is there any physical evidence to suggest that a crime has been committed

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

if something is too expensive, too dark etc for someone’s liking, they do not like it because it is too expensive, dark etc مثال ها: The music was fa ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

شرافت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

noun someone who has a sense of humour often finds things amusing, rather than being serious all the time مثال: . You need a sense of humour in this ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

باز پس گیری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

نمایش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

in a way that shows liking or love با عشق و علاقه با احترام مثال: . She smiled affectionately at him . He spoke affectionately about his family

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

تحسین و تمجید

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به تاراج بردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

خیانت، فریبکاری تزویر، ریاکاری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

سلطان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

شهوت پرست هوس ران

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

زیرکانه، هوشمندانه