gunfight

/ˈɡənˌfaɪt//ˈɡʌnfaɪt/

معنی: جنگ با تفنگ یا تپانچه
معانی دیگر: (آمریکا) جنگ با هفت تیر، تپانچه جنگی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a fight or duel in which guns, esp. pistols, are used.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: gunfights, gunfighting, gunfought
• : تعریف: to fight using guns, esp. pistols.

جمله های نمونه

1. It was more like the gunfight at the OK Corral than a football game.
[ترجمه گوگل]بیشتر شبیه درگیری با اسلحه در OK Corral بود تا یک بازی فوتبال
[ترجمه ترگمان]بیشتر شبیه به یک درگیری مسلحانه بود تا بازی فوتبال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Corral gunfight in Tombstone, Arizona, lasted a minute, and has lived in legend since 188
[ترجمه گوگل]درگیری با اسلحه کورال در تومستون، آریزونا، یک دقیقه طول کشید و از سال 188 در افسانه زندگی می کرد
[ترجمه ترگمان]Corral gunfight در Tombstone آریزونا یک دقیقه به طول انجامید و از سال ۱۸۸ تا کنون در افسانه بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In the gunfight that followed 32 people were killed, including the two militants, and more than 50 injured.
[ترجمه گوگل]در درگیری‌های متعاقب آن 32 نفر از جمله دو ستیزه جو کشته و بیش از 50 نفر زخمی شدند
[ترجمه ترگمان]در درگیری مسلحانه، ۳۲ تن از جمله دو ستیزه جو کشته شدند و بیش از ۵۰ تن زخمی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A gunfight ensured in which a number of Creeks were killed.
[ترجمه گوگل]درگیری مسلحانه باعث شد که تعدادی از کریک کشته شوند
[ترجمه ترگمان]یک درگیری مسلحانه در آن صورت گرفت که در آن تعدادی از creeks کشته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He said the gunfight in the area is sill on.
[ترجمه بهروز مددی] او گفت که درگیری مسلحانه در این ناحیه هنوز هم ادامه دارد.
|
[ترجمه گوگل]او گفت که درگیری مسلحانه در منطقه کمرنگ است
[ترجمه ترگمان]وی گفت که تیراندازی در این ناحیه برابر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A gunfight also unfolded yesterday in Monterrey, northern Mexico as Army and drug hitmen battled it out in a suburban neighbourhood.
[ترجمه گوگل]درگیری مسلحانه دیروز نیز در مونتری، شمال مکزیک، در حالی رخ داد که قاتل‌های ارتش و مواد مخدر در محله‌ای حومه شهر درگیر شدند
[ترجمه ترگمان]دیروز یک درگیری مسلحانه در مونتری، شمال مکزیک به عنوان ارتش و مواد مخدر رخ داد که در حومه حومه شهر با آن مبارزه کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Local people said a two-hour gunfight followed the attack by Islamist insurgents on the compound in Azazga.
[ترجمه گوگل]مردم محلی گفتند که پس از حمله شورشیان اسلام گرا به مجتمع در ازازغا، درگیری دو ساعته با اسلحه صورت گرفت
[ترجمه ترگمان]مردم محلی گفتند که یک درگیری مسلحانه دو ساعته پس از حمله شورشیان اسلام گرایان به این مجتمع در Azazga رخ داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In the early hours, a gunfight erupted on Marine Drive, the scenic coastal road seen in so many Bollywood films, in which another Mumbai police chief was killed.
[ترجمه گوگل]در ساعات اولیه، یک درگیری مسلحانه در مارین درایو، جاده ساحلی خوش منظره ای که در بسیاری از فیلم های بالیوود دیده می شود، شروع شد، که در آن یکی دیگر از رئیس پلیس بمبئی کشته شد
[ترجمه ترگمان]در ساعات اولیه، یک درگیری مسلحانه بر روی دیسک گردان دریایی، جاده ساحلی تماشایی که در بسیاری از فیلم های بالیوود دیده می شود، رخ داد که در آن یکی دیگر از فرماندهان پلیس بمبئی کشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Eight people were killed in a gunfight between suspected militants and troops in the Samba sector of Indian administered Kashmir last week. Officials blamed recent infiltration for the attack.
[ترجمه گوگل]هفته گذشته هشت نفر در درگیری مسلحانه بین شبه نظامیان مظنون و سربازان در بخش سامبا در کشمیر تحت کنترل هند کشته شدند مقامات نفوذ اخیر را عامل این حمله دانستند
[ترجمه ترگمان]هفته گذشته هشت تن در یک درگیری مسلحانه میان شبه نظامیان مظنون و نیروهای نظامی در بخش Samba کشمیر هند کشته شدند مسئولان infiltration اخیر برای این حمله را مقصر دانستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Police Superintendent Manoj Kumar Sharma said that the gunfight lasted for three hours and that the rebels picked up the weapons of the slain commandos and fled into the forest.
[ترجمه گوگل]مانوژ کومار شارما، سرپرست پلیس، گفت که درگیری مسلحانه به مدت سه ساعت به طول انجامید و شورشیان سلاح های کماندوهای کشته شده را برداشته و به جنگل گریختند
[ترجمه ترگمان]Manoj کومار Sharma، سرپرست پلیس گفت که تیراندازی به مدت سه ساعت به طول انجامید و شورشیان سلاح های کماندوهای کشته شده را برداشتند و به درون جنگل گریختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Indian army colonel killed in gunfight in Kashmir .
[ترجمه گوگل]سرهنگ ارتش هند در درگیری مسلحانه در کشمیر کشته شد
[ترجمه ترگمان]سرهنگ ارتش هند در درگیری مسلحانه در کشمیر کشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In a real gunfight, you are only going to be about half as good as you are on your best day on the training range, simply from the stress of a lethal encounter.
[ترجمه گوگل]در یک درگیری با اسلحه واقعی، شما فقط به دلیل استرس یک برخورد مرگبار، فقط نصف بهترین روز خود در محدوده تمرینی را خواهید داشت
[ترجمه ترگمان]در یک درگیری مسلحانه واقعی، شما تنها به اندازه نصف روز در بهترین روز خود در محدوده آموزشی خواهید بود، تنها از استرس یک برخورد مهلک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It's a 2-hour-plus gunfight at the O. K. Corral, except that the weapons are blazing on the streets of Mogadishu, where all lives are expendable.
[ترجمه گوگل]این یک درگیری مسلحانه 2 ساعته در O K Corral است، با این تفاوت که سلاح ها در خیابان های موگادیشو، جایی که همه زندگی در آن قابل مصرف است، شعله ور هستند
[ترجمه ترگمان]این یک درگیری مسلحانه ۲ ساعته در گروه O است ک Corral، به جز اینکه سلاح ها در خیابان های موگادیشو در حال سوختن هستند، جایی که همه زندگی های دیگری مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Last night a big gunfight broke out between the narc police and pushers in this block, and at last all of the pushers were arrested.
[ترجمه گوگل]دیشب درگیری شدیدی بین پلیس نارک و هل‌کننده‌ها در این بلوک رخ داد و در نهایت همه هل‌دهنده‌ها دستگیر شدند
[ترجمه ترگمان]دیشب یک درگیری مسلحانه بین پلیس پلیس و pushers پلیس از بین رفت و سرانجام همه the را دستگیر کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جنگ با تفنگ یا تپانچه (اسم)
gunfight

انگلیسی به انگلیسی

• fight in which the participants are armed with guns; shootout, duel

پیشنهاد کاربران

تیراندازی/ تبادل آتش/ درگیری خصمانه با اسلحه بین دو یا چند نفر.
مترادف: shootout/firefight/gun battle
دوئل
درگیری مسلحانه
نبرد مسلحانه

بپرس