airflow

/ˈerfloʊ//ˈeəfləʊ/

معنی: وزش، جریان هوا، نسیم
معانی دیگر: جریان باد یا هوا (به ویژه در اطراف اتومبیل یا هواپیما و غیره)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a flow of air, esp. around a moving vehicle, missile, or the like.
مشابه: air

جمله های نمونه

1. There they test the airflow around their latest designs.
[ترجمه گوگل]در آنجا جریان هوا را پیرامون آخرین طرح های خود آزمایش می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها جریان هوا را در اطراف آخرین طراحی های خود مورد آزمایش قرار می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. However, turbulent airflow randomly alters the direction of lift on a flying wing.
[ترجمه گوگل]با این حال، جریان هوای متلاطم به طور تصادفی جهت بالابر روی بال پرنده را تغییر می دهد
[ترجمه ترگمان]با این حال جریان هوا متلاطم به طور تصادفی مسیر آسانسور را به سمت یک بال پرواز تغییر می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This reduces the risk of airflow interference from kite to kite which at close quarters can have surprising effects!
[ترجمه گوگل]این باعث کاهش خطر تداخل جریان هوا از بادبادک به بادبادک می شود که در فاصله نزدیک می تواند اثرات شگفت انگیزی داشته باشد!
[ترجمه ترگمان]این باعث کاهش خطر تداخل جریان هوا از بادبادک تا بادبادکی می شود که در محله های نزدیک می تواند اثرات حیرت انگیز داشته باشد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Below this a valve closes, dividing the airflow to the engine so that it runs as two separate three cylinder units.
[ترجمه گوگل]در زیر این سوپاپ بسته می شود و جریان هوا را به موتور تقسیم می کند تا به صورت دو واحد سه سیلندر جداگانه کار کند
[ترجمه ترگمان]در زیر این سوپاپ بسته می شود و جریان هوا را به موتور تقسیم می کند تا به عنوان دو واحد سیلندر جداگانه حرکت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. An airflow adjuster ensures that the suction power is controllable.
[ترجمه گوگل]تنظیم کننده جریان هوا تضمین می کند که قدرت مکش قابل کنترل است
[ترجمه ترگمان]جریان هوا (جریان هوا)تضمین می کند که دستگاه مکش قابل کنترل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. CONCLUSIONS: Emphysema on CT scan and airflow obstruction on spirometry are related to lung cancer in a high-risk population.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: آمفیزم در سی تی اسکن و انسداد جریان هوا در اسپیرومتری با سرطان ریه در جمعیت پرخطر مرتبط است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: emphysema در سی تی اسکن و انسداد جریان هوا در spirometry مربوط به سرطان ریه در یک جمعیت با ریسک بالا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. SARS, isolated pressure cabin, Airflow structure, Numerical simulation, Sterilization, Energy reclaim.
[ترجمه گوگل]SARS، کابین فشار ایزوله، ساختار جریان هوا، شبیه سازی عددی، استریلیزاسیون، بازیابی انرژی
[ترجمه ترگمان]سارس، کابین فشار ایزوله شده، ساختار airflow، شبیه سازی عددی، Sterilization، اصلاح انرژی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The unit is used to realize the airflow conveying of granulated resin by means of the technology of low vacuum, It can be used with a hopper dryer to automatize dry material-supplying.
[ترجمه گوگل]این واحد برای انتقال جریان هوا از رزین گرانول با استفاده از فناوری خلاء کم استفاده می شود، می توان آن را با یک خشک کن قیفی برای خودکارسازی مواد خشک استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]این واحد برای تشخیص جریان هوا انتقال صمغ دانه ای به وسیله تکنولوژی خلا پایین به کار می رود، و می تواند با یک خشک کن هاپر برای خشک کردن مواد supplying خشک مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Airflow system maximizes air volume at minimum noise level.
[ترجمه گوگل]سیستم جریان هوا حجم هوا را در حداقل سطح صدا به حداکثر می رساند
[ترجمه ترگمان]سیستم airflow حجم هوا را در سطح حداقل نویز به حداکثر می رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Pitot tube is often used to measure airflow rate while fan performance test is carried out by the outlet test duct.
[ترجمه گوگل]لوله پیتوت اغلب برای اندازه گیری میزان جریان هوا استفاده می شود در حالی که تست عملکرد فن توسط مجرای آزمایش خروجی انجام می شود
[ترجمه ترگمان]لوله Pitot اغلب برای اندازه گیری نرخ جریان هوا استفاده می شود در حالی که تست عملکرد پنکه توسط مجرای تست خروجی انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. An appropriate velocity of airflow can make the workers more comfortable.
[ترجمه گوگل]سرعت مناسب جریان هوا می تواند کارگران را راحت تر کند
[ترجمه ترگمان]سرعت مناسب جریان هوا می تواند کارگران را راحت تر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Aerodynamics: The study of airflow over and around an object.
[ترجمه گوگل]آیرودینامیک: مطالعه جریان هوا بر روی یک جسم و اطراف آن
[ترجمه ترگمان]Aerodynamics: مطالعه جریان هوا بر روی یک شی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Baffles are also used in ovens to direct airflow.
[ترجمه گوگل]از بافل ها نیز در کوره ها برای هدایت جریان هوا استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]baffles نیز برای جریان مستقیم جریان هوا در کوره ها به کار می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Today's forward thinking manufacturers are already offering systems which include self-washing filter units and energy efficient airflow patterns.
[ترجمه گوگل]تولیدکنندگان آینده‌نگر امروزی سیستم‌هایی را ارائه می‌کنند که شامل واحدهای فیلتر خودشویش و الگوهای جریان هوای کارآمد انرژی است
[ترجمه ترگمان]امروزه تولید کنندگان آینده نگر در حال حاضر سیستم هایی را ارایه می دهند که شامل واحدهای فیلتر self و الگوهای جریان هوا کارآمد می باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وزش (اسم)
afflatus, guff, airflow, blast, bop, flatus, whiff, whop, plunk

جریان هوا (اسم)
airflow, air, airstream

نسیم (اسم)
airflow, flatus, air, breeze, breath, waft, light air, zephyr

تخصصی

[عمران و معماری] جریان هوا - شار هوا

انگلیسی به انگلیسی

• flow of air caused by airplane or automobiles

پیشنهاد کاربران

یعنی بادخنک. ملایم نسیم بهاری
کیسه هوا
جریان باد یا هوا
*** بویژه زمانی که ماشین یا وسیله دیگری از کنار شما عبور می کند.

بپرس